رویگری که تاریخ ایران را از نو نوشت
یعقوب لیث صفاری که بود و چه کرد؟
آخرای شب، انتظار لیث به پایان رسید و پسرش به دنیا اومد. اسمش رو یعقوب گذاشت و با خط خوشی پایین پوست نوشت. همین اسم بعدها رو صفحه بزرگ تاریخ ایران هم حک شد.
فرارو- تو روستای کوچک تو دل کویر سیستان سکوتی سنگین حکمفرما بود. چراغهای پیهسوز تو خونهها خاموش شده بودن و مردم به خواب عمیق فرو رفته بودن. فقط از خونه رویگر، کورسویی لرزون روشنایی بیرون میتابید
تو سرسرای خونه، مرد رویگر، نگران به پوست آهویی نگاه میکرد که رو دیوار نصب بود. روی اون پوست سلسلهای از اسمها نوشته شده بود که یادآور گذشتهای پرافتخار بود: نام رویگر «لیث» بود که تو پایینترین جایگاه بود و بالای آن، «مُعدّل»، «حاتم»، «کیخسرو»، «قباد»، «خسروپرویز»،«هرمز»،«انوشیروان» و بالاتر از همه «طهمورث دیوبند» بودن.
این پوست یه میراث خونوادگی بود، یه سند از نسب شاهانهای بود که به سلاطین ساسانی و حتی قبل تر می رسید.
سندی که هرچند تو روزهای فقر و تنگدستی، مایه خنده و تمسخر همسایه ها بود، اما بعدها شد نماد مشروعیت و افتخار.
آخرای شب، انتظار لیث به پایان رسید و پسرش به دنیا اومد. اسمش رو یعقوب گذاشت و با خط خوشی پایین پوست نوشت. همین اسم بعدها رو صفحه بزرگ تاریخ ایران هم حک شد.