به اين اعتبار، «خانه پدري» همانقدر كه مساله لايزال فرهنگ زيستي ما و نگاه مردانه نسبت به بديهيترين حق فردي و اجتماعي زن را طرح ميكند، به مذاق آنها كه بر تداوم ابدي آن تسلط مطلق مردانه اصرار دارند، خوش نميآيد. بحثم در اينجا بر سر دوست داشتن يا نداشتن فيلم نيست و اصلا زمينه سينمايي تحليل را دنبال نميكنم. بلكه ميخواهم بگويم مخالفت و معاندت با ديده شدن فيلم توسط مردم، نشاندهنده امتداد همان سلطهطلبي و قدارهبندي مردسالارانهاي است كه فيلم با نمايش ميراثش مخاطب را به دهشت و- چه بسا- انزجار مياندازد. پنهان داشتن فيلم به واسطه ممنوعيت آن، درست همسو با همان نهانكاري مردان خاندان محتشم است كه انگار بزرگترين ارثيهشان، ميل به پنهان نگه داشتن ِسبعيت ِمردان ِخانواده آبا و اجداديشان بوده و هست.