جابر قاسمعلی در گفتگو با فرارو:
واقعیت این است که در سالهای پس از انقلاب رابطه ادبیات و سینما از هم گسیخته؛ ما گعده و پاتوقهای خودجوش ادبی نداریم و الزاما نمیتوان با بخشنامهی دولتی، این رابطه را شکل داد. این در حالی ست که اتفاقا داستانهای قابل توجهی در این سالها خلق شده. اما متاسفانه یک گارد تعریف نشده بین داستان نویسان و سینماگران وجود دارد. در واقع این نسبت به درستی تبیین نشده و به همین دلیل داستان نویسان از تک و توک کارهای اقتباسی خود ناراضیاند. اما شما در همان سالهای پیش از انقلاب و دوره طلایی اقتباس در سینمای ایران میبینید شاعران سرشناسی مثل محمدعلی سپانلو و منوچهر آتشی در فیلم آرامش در حضور دیگران تقوایی بازی میکنند. این نشان دهنده اعتبار سینماست.
ساعدی نخستین داستانهایش را همچون بسیاری از داستان نویسان نوپای سده بیستم، در تمام دنیا تحت تأثیر ادبیات کلاسیک روسیه نوشت. مجموعه داسـتانهای کـوتاهی که در شب نشینی باشکوه گردآوری و منتشر شده، نشان میدهد که نویسنده، آنها را در آغاز راه نویسندگی خود، ساخته و پرداخته است. داستانهای کوتاه شب نشینی با شکوه متاثر از نویسندگانی، چون آنـتون چـخوف و فیودور داسـتایوفسکی نوشته شدهاند.
«فیلم «گاو» رو توقیف کرده بودن. یه روز ساعت شش صبح خونه دوستم رضا تجدد، همسر مهین تجدد، با دکتر مجیدی وزیر علوم قرار گذاشتیم، با داریوش رفتیم و ماجرا رو بهش گفتیم. گفت: من با هویدا حرف میزنم که به شاه بگه که فیلم رو نمایش بدن. بعد از چند وقت پیغوم داد که هویدا صحبت کرده و شاه گفته فیلم «گاو» رو نمایش بدین، ولی مردم اگه شلوغ کردن برش دارین و دیگه نشون ندین، اون هم فقط تو سینما کاپری...»