میدل ایست آی بررسی میکند؛
«نگاهی دقیقتر به اقدامات روسیه در سطح منطقه نشان میدهد که مسکو راهبرد سازشکارانهای را در رابطه با رفتارهای تهاجمی اسرائیل در سطح منطقه در دستورکار قرار داده است. این راهبرد سازشکارانه سبب شده تا اسرائیل، روسیه را به مثابه یک مولفه و قدرت بازدارنده در چهارچوب تحولات منطقهای ارزیابی نکند و رویکردهای تهاجمیتری را علیه ایران و محور مقاومت در دستوکار قرار دهد.»
میدل ایست آی بررسی میکند؛
در حالی که کشورهای غربی منابع مختلفی را برای واردات نفت خود دارند با این حال، آنها از تاثیرات شوکهای قیمتی و اختلال در زنجیرههای تدارکاتی انرژی جهان در منطقه خاورمیانه مصون نیستند. در شرایطی که اقتصاد جهانی از فشارهای قابل توجه و تورم بالا رنج میبرد، تبعات و پیامدهای فراگیر یک جنگ منطقهای میتواند موجی از ناآرامیهای اجتماعی را نیز ایجاد کند.
لسآنجلستایمز بررسی میکند؛
«تنها راهحل تنشزدایی در سطح منطقه یک چیز است: برقراری آتش بس در جنگ غزه. تا زمانی که دولت بایدن بر پایه این واقعیت به نحوی جدیتر وار میدان نشود، لبنان و خاورمیانه همچنان با خونریزی و هرج و مرج زیادی رو به رو خواهند بود.»
نقطه حیاتی اصطکاک
محور مقاومت اکنون بیش از هر زمان دیگری در حال تشدید کنش های میدانی خود جهت جلوگیری از دستیابی اسرائیل به اهداف مد نظرش در جنگ غزه است. جنگی که اگر همین فردا متوقف شود، اثرات مثبتی از حیث تخفیف و کاهش تنش ها در سطح منطقه دارد و اگر ادامه دار شود و با چالش های جدی برای مقاومت فلسطین و تداوم حیات و کنش های میدانی آن در نوار غزه همراه گردد، می تواند بحران های جاری را چند پله به پیش برد و به نقطه انفجار برساند.
محاصره ایران و توصیف آن به عنوان بزرگترین خطر برای امنیت و ثبات منطقه در کنفرانس ورشو، تاکیدات بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، درباره اجازه ندادن به استقرار نیروهای ایران در سوریه، و اقدام ناگهانی بریتانیا در تروریستی خواندن حزب الله لبنان، همگی نشانههایی هستند که نشان میدهند دشمن جدید چه کسی خواهد بود.
غلیون افزود: «اما متوقف کردن جنگ در منطقه و تنشزدایی میان کشورهای آن، هرگز جزو اهداف سیاست آمریکا یا اسرائیل نبوده است. بلکه به عکس، هدف، آن است که این جنگ شعلهور شود تا میوه آن از دو طرف چیده شود و در آتش آن دمیده شود تا دو طرف به زانو زدن در برابر اراده آمریکا و اسرائیل مجبور شوند.»