نقد و بررسی فیلم درس پیانو: خانواده واشنگتن در بازآفرینی نمایشنامه هوشمندانه آگوست ویلسون گرد هم آمدهاند.
دو منتقد معروف هالیوود ریپورتر، هر کدام فهرستی از فیلمهایی را که به گمان آنها بدترین فیلمهای سال ۲۰۲۳ هستند معرفی کردند.
از نظر تعداد کششهای فیلمنامه و کیفیت گرافیک، «مارولها» تفاوت اساسی با مثلا «هالک شگفت انگیز» یا قسمت دوم «ثور» ندارد. در نتیجه این یعنی مارول روز به روز درحال گیر کردن در یک منجلاب است.
اگر در آینده، هوش مصنوعی به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره ما تبدیل شود و رباتهایی که توسط آن کار میکنند در بین ما زندگی کنند، چه اتفاقی میافتد؟
مهمترین ضعف فیلم هم در همین یک دست پیش رفتنش هست، راه مستقیمی که پیش گرفته است زنَنده نیست و ما را نیز با خود همراه میکند، اما اهل ریسک و شناساندن جهانش نیست. در واقع فیلم «نسل پاد» اهل یک ارائه است، ارائهای از پیشرفت هوش مصنوعی در آیندهای نزدیک که نخستین قدمهایش درباب تغییر تولید مثلِ طبیعی آدمی هست.
نقد فیلم «بدون احساسات جدی» ساخته جین استوپینتسکی
فیلم «بدون احساسات جدی» را حتی نمیتوان یک فیلم تینیجری و دبیرستانی قلمداد کرد، زیرا در بیان مسائل و مشکلات اجتماعی و درگیریهای ذهنی کاراکتر پرسی ناتوان است و به آنها نگاهی سطحی دارد و این رویکرد به این دلیل معطوف است که فیلمنامه تمام هم و غم خود را روی توان بازیگری جنیفر لارنس گذاشته است.
تحلیلی بر فیلم اورکا به کارگردانی سحر مصیبی
از ابتدا ما با دختری که مورد اذیت و آزار قرار گرفته، همراه شدهایم. از مهارت و توانایی او اطلاعی نداریم. فقدان طراحی ضعف در شخصیت الهام، منجر به فقدان سفر قهرمان شده است؛ بنابراین مخاطب همسفر با الهام نشده و تا زمان اجرای رکورد کلیپهایی متصل به یکدیگر از موفقیت او را مشاهده نموده است.
نگاهی به زیباشناسی روایت در «سال گذشته در مارینباد» ساخته آلن رنه
«سال گذشته در مارین باد» از آغازگران سینمای مدرن جهان است که توانست قواعد کلاسیک قصهپردازی در سینما را تغییر دهد و به جای آنکه قصه را با آغاز، نقطه اوج، پایان مشخص و با روایتی خطی و سرراست تعریف کند، از فرمی پیچیده در شخصیتپردازی و روایت استفاده کند تا فیلم به یک معمای چندوجهی و پیچیده و گاه غیرقابل رمزگشایی تبدیل شود.
فیلم Scrapper یا «خروسجنگی» از آن فیلمهای کم سر و صدایی است که بدون اینکه کسی انتظارشان را بکشد از راه میرسند و مخاطبان را شیفتۀ ظرافتهای داستان و جذابیت موقعیتهایشان میکنند.
برادران لیلا قطعا فیلم سرگرم کنندهای است که مخاطبین را در مدت زمان طولانی پخش آن خسته نمیکند. روستایی در این فیلم هم مانند سایر ساختههایش به خوبی توانسته است کشش ایجاد کند.
قهرمان زنی که با نگاههای سرد و خیره خود و با کمترین بهره زبانی در دیالوگ گفتن، با سادگی و خونسردی در رفتارش برای خود قدرتی مسحورکننده و فرابشری خلق میکند تا نقشهای مقابلش در شوکی روانی و قامتی، چون یک «روح» روبهرو شوند.
پردیس احمدیه در نقش نادی دختری منفعل و پذیراست که تنها واکشنش در مقابل سختگیریهای پدر، گریه است. علی نصیریان در نقش پدربزرگ، یکی از بدترین بازیهای خود را در مقابل دوربین برده است و بهناز جعفری با همان چند خط دیالوگی که در کل فیلم دارد، هیچ تلاشی برای نشان دادن و جا انداختن نقش مادر برای بیننده نمیکند. بماند که گریمور با یک گریم سنگین چنان به صورت اغراقآمیز چهرهاش را پیر کرده است.
فیلم «مردان وحشی» (Wild Men) یک کمدی دانمارکی است که بحران میانسالی را به دستمایهای برای یک ماجراجویی شیرین و طنزآمیز تبدیل کرده است. این داستان مردی است که میخواهد مردانگی ناب اجدادش را دوباره در وجود خودش زنده کند.
فیلم کمدی «برایان و چارلز» (Brian and Charles) داستان یک مخترع تنهاست که از یک ماشین لباسشویی کهنه برای خودش یک دوست رباتی میسازد. بین این دو نفر ارتباط عمیقی شکل میگیرد که پر از لحظات شیرین و طنزآمیز است.
فیلم «سوراخ» (Il Buco) دربارۀ سفری اکتشافی به درون یک غار عمیق است؛ فیلمی که با تصاویر خیرهکننده و حال و هوای تاملبرانگیزش، شبیه به تجربۀ نوعی سلوک معنوی است.
فیلم «رقابت رسمی» (Official Competition) کمدی مفرحی است که ما را به پشت صحنۀ فیلمهای «جشنوارهای» میبرد. این فیلم نشان میدهد که خیلی وقتها آن چیزی که به عنوان هنر و نبوغ به خورد مخاطبان داده میشود، فقط نقابی برای خودنمایی و فضلفروشی است.
مستند «من زلاتان هستم» (I Am Zlatan) داستان زندگی زلاتان ابراهیموویچ را روایت میکند؛ ستارۀ سرکش و ناآرامی که با موفقیت در زمین فوتبال به نوعی از گذشتۀ سخت و پر از رنج خودش انتقام گرفت.
«دنیای ژوراسیک؛ قلمرو» (Jurassic World Dominion) آخرین فیلم از مجموعۀ «پارک ژوراسیک» است. جذابیت اصلی این فیلم در جمع شدن شخصیتهای قدیمی و جدید این دنیای شگفتانگیز در کنار یکدیگر است.
فیلم «پدر فقید من» (My Dead Dad) داستان جوانی است که بعد از مرگ پدرش یک مجموعۀ آپارتمانی را از او به ارث میبرد. آشنایی با ساکنان آپارتمان تصویری را که او قبلا از پدرش در ذهن داشت کاملا تغییر میدهد.
فیلم «خدای شوریده» (Mad God) داستانی رازآلود دارد که در دل دنیایی کابوسوار رخ میدهد. هر زشتی و وحشتی را که بتوانید تصور کنید در این دنیای آخرالزمانی هست؛ زشتیهایی که در کنار هم زیباترین فیلم استاپموشن را که تا به حال دیدهاید خلق کردهاند.