«یک سروان راهنمایی و رانندگی در شهریار چند روزی بود که برادرم را میدید. خودش میگوید با دیدن برادرم فهمیده بود که او معتاد و کارتن خواب نیست. برای همین کلی تلاش کرده و به بهزیستی هم اطلاع داده بود. مرتب هم به او آب و غذا میداده. ولی وقتی کسی ترتیب اثر نداده بود، خودش از دادستانی نامه گرفته و برادرم را به بیمارستان برده بود. یک فیلم هم از او گرفته و منتشر کرده بود تا خانوادهاش را پیدا کند که موفق هم شد».