امریکاییها در نوعی بحران عاطفی، رابطهای و معنوی به سر میبرند
در یک فرهنگ عاری از آموزش اخلاقی نسلها در دنیای اخلاقی غیرقانونی و خود مرجع در حال رشد هستند. به اعتقاد من مهمترین روایت در این باره که چرا امریکاییها غمگینتر، بیگانهتر، گستاختر و نامهربانتر شده اند سادهترین روایت است: ما در جامعهای زندگی میکنیم که در آن مردم دیگر در نحوه رفتار همراه با ملاحظه و مهربانی با سایرین آموزش داده نمیشوند. جامعه امریکایی به جامعهای تبدیل شده که در آن شهروندان احساس میکنند اجازه دارند تا خودخواهی و خودپسندی خود را آزاد کنند. روایتی که من میخواهم بگویم روایتی اخلاقی است.
افرادی که گزارش میدهند احساس هدف دارند رضایت بیشتری در کار، موفقیت مالی و رضایت کلی از زندگی نشان داده اند. هدف با احساس قویتر هویت و بهبود سلامت روان مرتبط است.
این جستار بر ان است تا از معبر زوال و ممات به استان حیات پرتوی بیفکند. میخواهد گره از جبین مvگ و نیستی بگشاید و بی قضاوت روایت کند از آن مهیب پیل افکن، ابتدا میکاود اندیشهی مرگ را و نیز پیری و استانهی زوال را تا مگر را به گشودن دریچهای برد.
خیلی از ما سوالهایی در ذهنمان داریم که فکر میکنیم پاسخشان را با مطالعۀ فلسفه پیدا خواهیم کرد؛ سوالهایی دربارۀ معنا و هدف زندگی و دربارۀ نسبت خودمان با جهان. اما آیا میشود در طول چند روز تعطیلی و فراغت به قلمرو فلسفه وارد شد؟ چه کتابهایی میتوانند به ما در این مسیر کمک کنند؟
بررسی نتایج یک تحقیق درباره زندگی و مرگ
محققان همچنین دریافتند که بین هدف زندگی و مرگ میتواند ارتباط قوی تری هم وجود داشته باشد. به نظر میرسد، نقش داشتن هدف زندگی در کاهش خطر مرگ، حتی از ورزش کردن و پرهیز از مصرف مشروبات الکی و سیگار مهمتر است.
یکی از بحرانهای زندگی امروز جریانهای پوچانگاری است که زندگی را خالی از معنا میکند. پاسخ به پرسشهایی چون « معنای زندگی چیست؟» یا «عشق و خوشبختی یعنی چه؟»
قائم مقام رئیس گروه کلام و فلسفه دین موسسه پژوهشی امام خمینی(ره) معتقد است بحث معنای زندگی دغدغه جدی و مهم بشر است و انسان جدید به دنبال است که برای زندگی خود معنایی را دست و پا بکند. حتی با نگاه انسان مدرن به نحوی میتوان گفت خودش همه حدود و ثغور زندگی را به لحاظ اخلاقی، ارزش و معرفتی مشخص میکند و تصمیم میگیرد هم قابل توجه ویژه است.