یک پسر و یک دختر داشت و در سال های... آخر عمرش پیش پسرش زندگی می کرد یعنی پسر پدرش...
همه می خواستند برای برگزاری مراسم نظر بدهدند به همین... خدا یک پسر و یک دختر داشت و در سال... پدرش ر ا تر و خشک می کرد پسرش آمد... می خواهم شما باید انجام بدهید سر همین حرف درگیری...