رسولی با اشاره به خاطرات دردناکش از طالبان گفت: طالبان سری قبل مرا سوزاندند. شب مرا با ساز در محفل گرفتند و میخواستند ساز را بشکنند و به گردنم بیندازند، با شلاق تازیانه بزنند و در بازار بین مردم بچرخانند. من مقاومت کردم و گفتم مرگ را قبول میکنم، اما اجازه نمیدهم این کار را با من بکنید.