آدمهای زیادی میآیند و میروند و سروصدایشان در میان دیوارهای باغ و سکوت شب گم میشود. اینجا منطقه خودمختاری است که انگار قوانین خاص خودش را دارد و هیچ گشتی از آنجا عبور نمیکند تا بفهمد باغستانهای این منطقه با ساختمانهای مجللی که در آنها برپا شده، محل برگزاری مراسمهای جشن و پایکوبی هستند؛ جشنهایی از جنس مهمانیهای مختلط شبانه به همراه گروههای ارکسر زنده و شاید هر چیزی که برگزارکنندگان این مراسمها اراده کنند.
عاقبتِ سالهای حصر و تبعید، پایان یک تراژدی است؛ مالک تبعیدی قلعه احمدآباد، در آخرین روزهای زمستان سال ١٣٤٥، درگذشت.