دختر جوان گفت: با پیشنهاد کوروش به بهانه شرکت در جشن تولد، کیکی تهیه کرده و داخل آن داروی بیهوشی ریختیم. بعد از اینکه مادرم کیک را خورد و بیهوش شد در خانه را برای کوروش باز کردم و او وارد شد و تمام طلاها و دلارهای پدرم را سرقت کردیم. چند روزی در خانه یکی از دوستان کوروش ماندیم و درنهایت قاچاقی از کشور خارج شدیم. کوروش میگفت: میخواهد مرا به استرالیا پیش خانوادهاش ببرد.
سارق سابقه دار که به قول خودش به مفت خوری عادت کرده برای خوشگذرانی دست به سرقت سریالی از خودروها در تهران میزد. چندی قبل ماموران کلانتری ۱۴۹ امام زاده حسن در جریان سرقتهای لوازم داخل خودرو قرار گرفتند و تیمی از ماموران برای دستگیری عامل این دزدی ها وارد عمل شدند.
مرد سیاه پوش که با ماسک چهره خود را پوشانده، وارد یک اتحادیه فدرالی میشود و با تهدید افراد حاضر در آن جا تقاضای وجه نقد میکند. وی پس از دزدی دن پول آن جا را ترک کرده و متواری میشود. او در حین فرار بارها بر زمین میافتد و در نهایت با انداختن پولهای سرقت شده و ماسک بر زمین، از آن محل دور میشود.
این رکورد باور نکردنی از آن سارق جوانی است که پنج سابقه سرقت در پرونده خود دارد و این بار نیز به خاطر همان جرم بازداشت شده است. گفت و گوی تپش با این سارق عجیب را در ادامه میخوانید.
در روز گردهمایی مادران در یک مدرسه ابتدایی در برزیل، یک سارق مسلح به سمت افراد حاضر در جلوی مدرسه حمله میکند. دوربین مداربسته مدرسه نشان میدهد که سارق مسلح به سمت مادران و کودکان خردسال اسلحه میگیرد. در این بین یکی از مادران که از قضا مامور پلیس است، در اقدامی سریع اسلحه اش را در میآورد و به دزد مسلح شلیک میکند. تیرها به پا و سینه دزد اصابت کرده و او را نقش بر زمین میکنند. او که از درد به خود میپیچد اسلحه را رها کرده و تسلیم این زن پلیس میشود. این خانم ۴۲ ساله با پا اسلحه دزد را دور میکند و او را در محدوده شلیک خود نگه میدارد تا که اورژانس سر برسد. دزد که مردی ۲۱ ساله بود پس از انتقال به بیمارستان بر اثر جراحات وارده درگذشت. در مراسمی که توسط پلیس سائوپائولو برگزار شد، از این افسر پلیس تجلیل شد.
سارقان در شهر درسدن آلمان توانستند وارد عمارت طاق سبز بروند و اشیا و جواهرات گران قیمت قرن هیجدهمی آن را به سرقت برند. ارزش تقریبی گنجینه به سرقت رفته حدود ۱ میلیارد یورو برآورد شده است. دوربینهای مدار بسته نشان میدهند که دزدها وارد عمارت شده و به سرعت دوربینها را از کار میاندازند. بزرگترین سرقت هنری تاریخ به زمان جنگ جهانی دوم بازمیگردد.
دو دزد در آرژانتین به سمت یک مادر و فرزند حمله میبرند. پسربچه که میبیند مادرش توسط دزدها احاطه شده، به آنها حمله میکند. دزدها که سوییچ ماشین را از دست مادر بیرون آورده اند به سمت ماشین میروند و سوار میشوند. مادر نیز سعی میکند جلوی درگیر شدن پسرش با دزدها را بگیرد و در نهایت کیف و کیسههای خرید را از خودرو بیرون بکشد.
درحالیکه مأموران تحقیقات را برای بازداشت مرد پرایدسوار آغاز کرده بودند، دختر جوان دیگری نیز به پلیس گزارش داد از سوی مرد پرایدسوار مورد آزار قرار گرفته است. او گفت: مرد پرایدسوار من را بهعنوان مسافر سوار ماشین کرد. روی صندلی عقب نشسته بودم که به سمتم حمله کرد و من را زد. او حسابی مرا کتک زد و بعد مورد هتک حرمت قرار داد و وادارم کرد کارهای ناشایستی انجام دهم.
خیلی عصبانی شدم در حال تعمیر خودرویم بودم، دست از کار کشیدم، با همسرم سراغ دو دخترم رفتم و فلک شان کردم بعد از کتک، در حالی که دستهایشان را از پشت بسته بودم، آنها را به انبار انداختم و در را به رویشان بستم.
یک دزد ناشی با شکستن شیشه فروشگاه به داخل آن میرود، غافل از این صاحب فروشگاه همان جا است و پس از ورود دزد، کرکره مغازه را میبندد. دزد ناشی سعی میکند به کارش ادامه دهد، در حالی که پلیسها در راه اند تا او را دستگیر کنند. سرانجام کرکره مغازه بالا میرود و پلیس به داخل مغازه میریزد و دزد را دستگیر میکنند.
کارآگاهان با دریافت نیابت قضائی به محل سکونت وی اعزام و پس از محاصره مخفیگاهش پس از ۴۰ دقیقه درگیری مسلحانه، متهم را دستگیر و به همراه یک قبضه سلاح کمری، تعدادی تیرجنگی، آلات سرقت، دستگاه طلایاب و دیلم به پلیس آگاهی استان البرز منتقل کردند.
با داشتن دستگاه «تک زن» گاهی به بازار میرفتیم و لباسهایی را برای فروش سرقت میکردیم، اما هیچ گاه کسی به ما مظنون نشد تا این که اواخر شهریور گذشته دو نفری وارد یکی از فروشگاههای بازار فردوسی مشهد شدیم و یک عدد مانتو را با استفاده از غفلت فروشنده سرقت کردیم، ولی به محض خروج ما از فروشگاه ماجرای سرقت لو رفته بود و ما از تکاپوی ماموران انتظامات متوجه موضوع شدیم و داخل سرویس بهداشتی رفتیم
روز بعد درحالی که پسر کوچکم را درون کالسکه گذاشته بودم به سوی فروشگاههای بزرگ لباس در خیابان ایثار به راه افتادم یکی از آن فروشگاهها همیشه لباسهای شیکی را پشت ویترین مغازه میگذاشت که توجهم را به خود جلب کرده بود درحالی که اندکی استرس نیز داشتم با کالسکه وارد فروشگاه شدم آن جا بود که به دور از چشم فروشندگان «دزدگیر لباس ها» را به طور پنهانی باز میکردم و لباسها را داخل کالسکه طوری قرار میدادم که هیچ کس متوجه نمیشد
من و دوستم همراه مردان به محلهای سرقت میرفتیم تا کسی به ما شک نکند و در نقش یک خانواده دست به سرقت خودروها و خانهها میزدیم و در این مدت فکر نمیکردم دستگیر شویم، چون ما فقط همراه آنها بودیم و کار دیگری نمیکردیم.
مرد جوان سارق در اظهاراتش گفت: مدت یک سال و نیم پیش با همسرم "۳۴ ساله" در پارک محلمان واقع در مرزداران آشنا شدم و باهم ازدواج کردیم. از آنجایی که هردویمان اعتیاد شدید به مواد مخدر داشتیم، تصمیم گرفتیم برای تامین هزینه زندگی و مواد مخدر، خودرو سرقت کنیم
متهم: پس از سرقت، طلاها را به خانه آوردم و در تشک مبل پنهان کردم. سپس موضوع را به مادرم نیز اطلاع دادم و او هر روز بخشی از طلاها را به طلافروشی میبرد، میفروخت و پولش را به من میداد که من هم با این پولها لوازم خانه را عوض کردم و خودرو نیز خریدم...
با توجه به سوابق زن تحت تعقیب، مشخص شد که پلیس با یک باند حرفهای و خطرناک روبه روست چرا که محتویات پرونده سرقت نشان میداد او طعمه هایش را بیهوش رها میکند و در انجام سرقتهای هولناک نیز همدستانی دارد بنابراین رصدهای اطلاعاتی با شیوههایی نوین و با هماهنگی مقام قضایی در دستور کار قرار گرفت.
متهم گفت: بلیت خریدم و میخواستم با یوروها از کشور خارج شوم که متوجه شدم ممنوع الخروج هستم. وقتی دیدم فرار بیفایده است خودم را تسلیم کردم.
در تحقیقات پلیسی، مالک خودرو شناسایی شد و گفت: خودروی او به مدت یک ماه در اختیار یکی از دوستانش قرار داشته و وی با آن مسافرکشی میکرده است.
مترجم دو رگه ایرانی و عربی که در هتل کار میکرد تا به مسافران خدمت ترجمه ارایه کند، بر اثر یک اتفاق، سارق شد!