فرارو- از ژانويه گذشته كه شهروندان يمني به اعتراض هاي بهار عرب براي مردم سالاري پيوستند، خشونت و آشوب كشور يمن را به لرزه در آورده است. بنابر گزارش سازمان ملل صدها تظاهركننده كشته و هزاران نفر زخمي شده اند. رييس جمهور علي عبدالله صالح كه خود در حمله اي به شدت زخمي شد و هفته گذشته به كشور باز گشته است ادعا مي كند كه آماده تسليم قدرت است ولي اين كار را نكرده و نبرد شدت يافته است.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از نیوزویک، «ناديا السكاف»، سردبير و ناشر روزنامه «يمن تايمز» همچنان مديريت روزنامه مستقل خود را در دست دارد و به تربيت دختر جوانش در محيطي اشتغال دارد كه همه چيز حاكي از آن است كه كشور به طرز خطرناكي به سمت جنگ داخلي به پيش مي رود.
نادیا السکاف در گزارشی در نیوزویک، تصویری از وضعیت فعلی این کشور ارائه می دهد:
گفته مي شود اولين فكري كه در اول صبح به مغزت خطور مي كند، آن فكر روزت را تعريف مي كند. افكاري كه اين روزها اول صبح به مغزم خطور مي كند پرسش هاي زير است: آيا صداي بمباران مي شنوم؟ و آيا برق داريم؟ به طور معمول پاسخ به اين دو پرسش به ترتيب بلي وخير است.
همه ما عادت كرده ايم كه برنامه هاي روزانه خود را در ارتباط با برق و بهتر است كه گفته شود در ارتباط با خاموشي تهيه كنيم. و به همين ترتيب عادت كرده ايم كه در بخش هايي از شهر مشكلاتي وجود دارد و در بخشي ديگر فرض بر اين است كه تظاهركنندگان آرام با گلوله هاي واقعي مواجه مي شوند.
افرادي مانند من نيز عادت كرده اند كه پس از عبور از چند نقطه بازرسي امنيتي و مواجه شدن با تأخيرهاي غيرقابل پيش بيني، خود را به سر كار برسانند.
سردبير يك روزنامه مستقل بودن و همچنين زن بودن در يمن كار ساده اي نيست به ويژه اگر آن روزنامه به زبان انگليسي باشد و آن لاين.
داستان را از اين جا آغاز مي كنم كه كنار آمدن با مردان يمني كه ياد گرفته اند فكر كنند جنس مذكر جنس برتر است، دشوار مي باشد. ولي وقتي با اين مسئله كنار مي آيي، تازه چالش هاي واقعي خود را نشان مي دهند.
وقتي وارد دفتر كار مي شويم، اول تعداد افراد حاضر را مي شماريم تا ببينيم چه كساني موفق شده اند كه امروز سر كار بيايند و چه كساني موفق نشده اند. خدا را شكر ما تا كنون هيچ يك از همكاران را از دست نداده ايم ولي برخي از خبرنگاران در ميان مناطق نبرد زندگي مي كنند و بسياري از جاده ها يا توسط نيروهاي امنيتي دولتي و يا ارتش مسدود شده اند و بنابراين عبور از آنها دشوار است.
ما سعي داريم كه تمامي رويدادهايي را كه در كشورمان اتفاق مي افتد تحت پوشش قرار دهيم ولي البته نمي توانيم به همه جا برويم و من تصميم گرفتم كه كارمندان خود را به تنهايي براي پوشش خبر تظاهرات اعزام نكنم و در عوض از افراد رابط در مناطق نبرد استفاده نمايم.
ولي در هر صورت ناگزير مي شويم كه به مناطق خطرناك برويم و ببينيم چه اتفاقي در حال رخ دادن است و يا چه اتفاقي رخ داده است. هميشه كسي وجود دارد كه در خياباني زندگي مي كند كه حالا بمباران شده و يا گلوله اي به سينه كسي اصابت كرده زيرا خواستار تغيير رژيم شده است.
خبرنگاران همواره از طريق تلفن، ايميل، پيام هاي تلفني و حتي در فيس بوك مورد تهديد قرار مي گيرند. دوربين يكي از خبرنگاران ما مصادره شد و وقتي به اداره امنيت سياسي احضار شد و چندين ساعت مورد بازجويي قرار گرفت، درخواست پناهندگي سياسي كرد. حتي از خروج يكي از خبرنگاران ما از كشور به خاطر خبرنگار بودن در فرودگاه جلوگيري به عمل آمد.
با وجود اين ما خود را خوش شانس تلقي مي كنيم زيرا ديگر خبرنگاران و فعالان سياسي نه تنها مورد تهديد قرار گرفته اند بلكه مورد حمله هم واقع شده اند. يك عكاس خبري اخيرا كشته شد و يك خبرنگار تلويزين نيز به گروگان گرفته شد.
من در همين حال يك همسر و مادر يك دختر 5 ساله هستم. وقتي به او نگاه مي كنم از خود مي پرسم كه آيا مي توانم دنياي امن تري براي او بسازم. حدود يك ماه پيش عيد فطر را با آتش بازي جشن گرفتيم و حالا هر گاه دخترم صداي گلوله تفنگ و بمباران را مي شنود مي گويد كه مگر نمي دانند عيد تمام شده است. ولي من شهامت آن را ندارم كه به او بگويم اين صداها معناي ديگري دارند. مشكل تر آن كه نمي توانم به او تفهيم كنم كه چرا به طور مرتب به مدرسه نمي رود.
هر روز از منزل تا دفتر كارم از چند نقطه بازرسي امنيتي عبور مي كنم. افسران امنيتي اتومبيل ها را يك به يك متوقف و آنها را بازرسي مي كنند. گاه بازرسي ها ساده است و با يك نگاه كار را تمام مي كنند ولي در موارد ديگر بازرس در حالي كه تفنگي بر دوش او آويزان است مي خواهد اتومبيل را به طور كامل مورد بازرسي قرار دهد و بدين ترتيب صفي از رانندگان بي قرار ولي آرام را ايجاد مي كند.
با وجودي كه به نسبت ده سال پيش امري چندان غيرعادي نيست، ولي زن بودن راننده يك امتياز است. به نظر مي رسد كه نظام امنيتي در يمن معتقد است كه زنان آسيبي نمي رسانند و بنابراين وقتي با اتومبيل از جلو ماموران عبور مي كنم با حركت سر و سه ثانيه تماس چشمي به من اجازه عبور داده مي شود.
بهار عربي
يك روز با يك افسر عالي رتبه امنيتي مواجه شدم. در حالي كه يك ابرو پايين و ابروي ديگر را بالا برده بود گفت "پس شما همراه با انقلاب هستيد!" و من در پاسخ گفتم كه "نه با انقلاب هستيم و نه مخالف با آن. ما يك روزنامه مستقل هستيم. . . ." او صحبت مرا قطع كرد و ما را متهم كرد كه اخبار تظاهركنندگان را تحت پوشش قرار مي دهيم و از آنها قهرمان مي سازيم.
اعتراف مي كنم كه به طور معمول در صفحه اول روزنامه ما عكس تظاهركنندگان خشمگين و يا قربانيان يك بمباران به چاپ مي رسد. مي خواستم در پاسخ فرياد بزنم كه "پس ترا به خدا دست از كشتن تظاهركنندگان برداريد!" ولي در عوض از او خواستم كه نظر خود را در مورد رويدادها بگويد و ما هم سخنان وي را در كنار حرف هاي ديگران به چاپ مي رسانيم.
حالا مي شنويم سياستمداران از همه طرف ها حرف مي زنند. ظاهرا يك نقشه راه توسط فرستاده سازمان ملل تهيه شده تا يمن را در اين طوفان هدايت كند. از آغاز قيام تا كنون صدها شهروند كشته شده اند ولي مردم يمن همچنان منتظر هستند تا قهرماني از راه برسد و همه چيز را براي آنها رو به راه كند.
ولي مردم با كندي دردناكي در حال درك قدرت افكار عمومي هستند و مي دانند كه اگر شهروندان عادي دست به دست هم بدهند مي توانند رژيم ها را سرنگون كنند. چيزي كه در حال حاضر بدان نياز است اين كه اكثريت خاموش صداي خود را بلند كند به ويژه آن كه تمامي راه حل هاي سياسي و از جمله احزاب سياسي قانع كننده نيستند. و به همين دليل است كه همچنان مصرانه به سوي جلو در حركت هستم تا يمن بهتري براي خود و براي نسل هاي آينده بسازم.