
وقتی «استیو بنن» میگوید که طرحی در سر دارد، باید او را جدی بگیریم. همانهایی که او را در سال ۲۰۱۶ به دلیل حمایتش از ترامپ مسخره میکردند، وقتی ترامپ وارد کاخ سفید شد، شوکه بودند. اکنون استیو بنن یک نکته را برای همگان روشن میکند: دوره دوم حضور ترامپ در قدت پایان بازی نیست، بلکه آن را صرفا باید مرحله بعدی یک طرح بزرگ در نظر گرفت!
فرارو- «جان مک گلان»، نویسنده و تحلیلگر نشریه هیل
به گزارش فرارو به نقل از نشریه هیل؛ بله! درست متوجه شدید. اگرچه دونالد ترامپ در قالب دوره دوم خود وارد کاخ سفید شده، با این حال تلاشهایی در جریان است تا وی برای دور سوم نیز در قدرت باشد! اگر فکر میکنید این سناریو غیرممکن است (قانون اساسی آمریکا مانع از این مساله است) باید بگوییم که شما تنها نیستید و افراد دیگری نیز همنظر با شما هستند. با این حال، «استیو بنن» از استراتژیستهای مطرح آمریکایی در رابطه با دوره سوم حضور ترامپ در قدرت، دیدگاههای خاص خود را دارد که این مساله موجب میشود تا ما سخن وی را نیز بشنویم.
بنن بهتازگی در جریان یک گفتگو با «تیم دیلون» (Tim Dillon)، کمدین و تهیه کننده پادکست در آمریکا به نحوی جدی به این موضوع پرداخته است. وی گفته که ترامپ و متحدانش هرکاری میکنند تا رئیس جمهور کنونی آمریکا برای یک دوره سوم نیز در قدرت باشد. وقتی مصاحبهگر به «استیو بنن» تاخت و گفت که تحقق این سناریو مستلزم اصلاحیهای در قانون اساسی آمریکا است، بنن نه استدلالی مطرح کرد و نه توضیحی داد. او فقط یک لبخند ملیح تحویل داد! وی ابروهایش را بالا انداخت. او با نگاهش اینطور میگفت که: «بگذریم... آینده نشان خواهد داد که چه میشود.»
به بیان دیگر، استیو بنن به این مساله اشاره کرد که ترامپ و متحدانش طرح و برنامههایی را برای آینده در سر دارند. بسیار مهم است که بدانیم استیو بنن واقعا چه کسی است؛ زیرا اساسا بدون وجود او، ترامپیسم وجود نداشت. شاید والدین ترامپ هم فکر میکردند که او مرد بزرگی شود. با این حال، آنها فکر نمیکردند که ترامپ تبدیل به یک نیروی ایدئولوژیک یا جنبش و پدیده شود. این همان چیزی بود که بنن آن را خلق کرد. او کاریزمای خامِ ترامپ را گرفت و آن را به چیزی بزرگتر تبدیل کرد؛ موضوعی که به معنای واقعی کلمه سبب شد تا ترامپ در همه جا گُل کند.
این استیو بنن بود که ترامپیسم را در قالب یک دکترین منسجم عرضه کرد. نقاط تاکید ترامپ بر منظر نبرد علیه جهانگرایی و یا تاکید او بر وجود یک دولت مخفی در آمریکا و همچنین پوسیدگی نهادهای حکمرانی در آمریکا، همگی برگرفته از تفکرات استیو بنن هستند.
بدون استیو بنن، ترامپ احتمالا یک میلیاردر پُرسر و صدا بود که صرفا برای خود دست میزند و هورا میکشد. با وی بود که ترامپ به چیزی بیشتر از آنچه گفته شد، تبدیل گشت. ترامپ اکنون خود را سردمدار مبارزه با یک طبقه حاکمه فاسد در آمریکا معرفی کرده است. جالب اینکه بنن در حال ساختن چیزی بزرگتر نیز است. باید استیو بنن را خوب بشناسیم. برخی وی را یک فاشیست میدانند با این حال، این تحلیل یک اشتباه بزرگ است. وی یک مغز متفکر سیاسی است. او بازی طولانی انجام میدهد و به دههها فکر میکند و صرفا معطوف به انتخابات نیست. او قدرت را میفهمد. درک او از قدرت آنطور که عمده سیاستمداران تصوری نمایشی از آن دارند نیست. وی از منظری راهبردی و حتی ماکیاولیستی، سیاست را میفهمد.
بنن اطلاع گستردهای در مورد تاریخِ چین دارد و سالها زمان را صرف مطالعه تاریخ چین کرده است. وی به خوبی با این مساله که چگونه رژیمهای سیاسی تثبیت میشوند و قدرت را قبضه میکنند، آشنایی دارد. استیو بنن درسهای زیادی را از اوج گیری چینِ کمونیست و راهبردهایی که به آن این امکان را دادهاند تا برای دههها قدرت را در دست داشته باشد، فراگرفته است. او یک واقعیت بنیادین را به خوبی میفهمد: نهادها و سازمان ها، تنها تا جایی قوی هستند که افرادِ مایل به دفاع از آنها نیز قدرتمند و بااراده باشند.
در این نقطه بار دیگر این سوال را مطرح میکنیم: چطور ممکن است حضور ترامپ برای دوره سوم در کاخ سفید میسر شود؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که مسیرهای متعددی برای تحقق این مساله وجود دارند. آشکارترین آن اجرایی کردن یک اصلاحیه در قانون اساسی آمریکا است. با این حال، این راه حل دشوارترین است. در عوض، استیو بنن و دیگران امکان دارد که به برخی خلأهای حقوقی و ساختاری امید داشته باشند. گاه ممکن است که برخی تغییرات جزئی و نرم لحاظ شده و سپس به تغیرات خیلی بزرگ ختم شوند.
تصور کنید که دوره دوم حضور ترامپ در قدرت با برخی شرایط خاص نظیر ایجاد وضعیت اضطراری ملی همراه شود. خواه واقعی و خواه مصنوعی و نتیجه بحرانهای تولید شده. وقوع چیزی نظیر جنگ یا ناآرامیهای اجتماعی و یا حملات سایبری میتوانند انجام اقدامات خاص را توجیه کنند. سابقه افزایش دوره ریاست جمهوری در کشورهای مختلف قابل مشاهده بوده است. از روسیه تا ترکیه این پدیده را دیدهایم.
برخی ممکن است این تصور را داشته باشند که آمریکا فرق میکند و این کشور مصون از این موضوعات است. با این حال، در پاسخ به حامیان این ایده باید گفت که تحولات سالهای اخیر نشان دادهاند که برخی هنجارها و قوانین، ماهیتِ به مراتب شکنندهتری در قیاس با آنچه که تصور میشود، دارند. اعلام وضعیت فوق العاده ملی میتواند راه را برای ظهور قدرتهای اجرایی بیسابقه هموار کند. این مساله زمانی ماهیت جدی به خود میگیرد که یک دادگاه عالیِ وفادار به ترامپ نیز از تلاشهای او برای ماندن در قدرت حمایت ضمنی کند.
البته که امکان دارد که یک فرد وفادار به ترامپ در انتخابات سال ۲۰۲۸ آمریکا پیروز شود و در عمل در نقش نیروی نیابتی ترامپ ایفای نقش کند. این مساله نیز بیسابقه نیست. تاریخ پُر است از رهبرانی که راههایی برای ماندنِ طولانیمدت در قدرت به ویژه پس از پایان یافتن دوره حضورشان در قدرت یافتهاند. به عنوان مثال، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به طور موقت در سال ۲۰۰۸ از قدرت کناره گرفت و «دیمیتری مدودف»، مهره نزدیک به پوتین جای او را در قدرت را گرفت و بار دیگر پوتین به صحنه قدرت بازگشت. «شی جین پینگ»، رئیس جمهور کنونی چین نیز عملا با برخی اعمال نفوذها و تغییرات قانونی توانسته محدودیت زمانی برای ماندن خودش در قدرت را کنار بزند و به صورت ضمنی به رئیس جمهور مادام العمر کشورش تبدیل شود. «فرانکلین دی روزولت» به شیوهای دموکراتیک انتخاب شد؛ با این حال، از وضعیت خاص زمان جنگ استفاده کرد و سنت حضور دو دورهای در قدرت به عنوان رئیس جمهور آمریکا را دور زد و تا زمان مرگش در کرسی قدرت باقی ماند.
«خوآن پرون» نیز بر آرژانتین از طریق همسرش یعنی ایزابل حکومت کرد. پس از مرگ پرون نیز ایزابل در قدرت ماند و کاملا بر ایدئولوژی وی وفادار بود. حتی «هوگو چاوز» قبل از مرگش نیکلاس مادورو را رو کرد. فردی که وفاداری خود را به راه و سیاست چاوز نشان داد.
آیا ترامپیسم نیز میتواند مسیر مشابهی را طی کند و شرایطی را فراهم کند که ترامپ به رهبر غیررسمی آمریکا تبدیل شود؟ پاسخ کوتاه است: بله. وقتی تمایل وجود داشته باشد و البته که یک راهبرد درست نیز در دستورکار باشد، قدرت میتواند ورای تمامی محدودیتهای مفروض حرکت کند. در این میان، استیو بنن یک استراتژیست فوقالعاده است.
تمامی این تئوریها ممکن است بعید به نظر برسند. با این حال، باید بگوییم که پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا نیز بعید به نظر میرسید! اینکه فردی نظیر «برنی سندرز» با دیدگاههای سوسالیستیِ خود بتواند تا یک قدمی نامزدی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا حرکت کند هم عجیب بود. در طی دهه گذشته، سیاست آمریکایی پدیدههای عجیب کم نداشته است. از این رو، وقتی امروز هم چیزی غیرممکن به نظر میرسد، آن مساله میتواند خیلی زودتر از آنچیزی که خیلیها انتظار دارند، به یک واقعیت مسلم تبدیل شود.
وقتی استیو بنن میگوید که طرحی در سر دارد، باید او را جدی بگیریم. همانهایی که او را در سال ۲۰۱۶ به دلیل حمایتش از ترامپ مسخره میکردند، وقتی ترامپ وارد کاخ سفید شد، شوکه بودند. اکنون استیو بنن یک نکته را برای همگان روشن میکند: دوره دوم حضور ترامپ در قدرت پایان بازی نیست، بلکه آن را صرفا باید مرحله بعدی یک طرح بزرگ در نظر گرفت!