
فجر به فجر فرصتی کوتاه تا موسیقی رخصت کند سپهر هنر را بیاراید. اما عقاب طبع هنرمندانی همچون علیزاده منیعتر از آن که عرصه تجلی خویش را در گذرگاه سیاست بجوید. سالیانی جلای وطن کرد و در همان غربت غریبانه هجرت بر دامنه مطالعات موسیقی اش افزود. تلاشهای خستگی ناپذیرش، خلق آثاری ارزشمند در ردیف شناسی موسیقی ایرانی بود که در همان روزها با نام ترکمن اثری نمایان شد با شکوه همیشه جاوید تکنوازی چند صدایی سه تار.
سعید نیاکوثری؛ دهه پنجاه در کنار سروهای خوش قامت موسیقی ملی ایران، سروی نو در باغ فرهنگ و هنر ایران سر سرفرازی بر آستان آسمان نهاد. کاست پیر فرزانه با غزلی از حافظ و اجرای بانو پریسا در دستگاه نوا و ریتمهای لنگی که توسط علیزاده تدوین شده بود مطلعی نیکو در تاریخ فعالیتهای موسیقی علیزاده، تا پا به پای اساتید مطرح موسیقی، سالکی پوینده در طریق هنر باشد. جامعه ایران کم کم لبریز التهاب انقلاب میشد و علیزاده نیز همچون بسیاری از هنرمندان همراه با موج خروشان مردم، با ساخت قطعاتی همچون لاله خونین و سوران دشت امید و. همگام با تودههای مردم، مسیر تحول سیاسی را با امید به فردایی روشن دنبال نمود و بر همین سیاق با استعفا از رادیو تلوزیون ملی بانگ سروش تار را از مرکز چاووش بلند آوازه داشت.
دستهای هنرمندش بر دستان ساز تا آنچه ذهن خلاق و آفرینشگر او میسرود از نای ساز نغمه برآرد و بر صفحه خاطرهها ماندگار نماید و اینگونه بود که قطعه حصار را در اعتراض به حبس همسرش در حافظه تاریخ موسیقی ایران جاودانه نمود. طلوع انقلاب هر چند روزگار دوران تازهای برای تازه به دورانها، اما صبح چندان روشنی برای موسیقی به ارمغان نیاورد و بسیار زودهنگامتر از حد تصور با پلمپ مرکز موسیقی چاووش و به دادگاه فراخوانده شدن موسیقیدانها، از جمله استاد شجریان، عرصه بر هنرمندان موسیقی تنگ شد هنرمندان بسیاری خانه نشینشدند و بسیاری دیگر جلای وطن کردند.
سایه جنگ بر سر کشور سنگینی کرد و انقلاب فرهنگی دانشگاهها را به تعطیلی کشاند بر سر هنرمندان چه بلاها که نیاند. قفل سنگین ده ساله بر در دانشکده هنرهای زیبا زخمی عمیق بر پیکره هنر و شرنگی تلخ در کام هنرمندان بود. با این وجود شعلههای شوق هنر در مشکات اندیشه و احساس هنرمندان فروزانتر از آن که طوفان حوادث بر آن تفوق یابد. فشار ممیزیها روز به روز بیشتر و به همان اندازه عزم اهل هنر بر خلق آثار موسیقی جزمتر و از دل همان روزهای سخت بود که قطعه زیبای نینوا، شرر بر تشرهای تعصب زد و افکار خام دگم را در شرارههای موسیقی ملی خاکستر کرد.
فجر به فجر فرصتی کوتاه تا موسیقی رخصت کند سپهر هنر را بیاراید. اما عقاب طبع هنرمندانی همچون علیزاده منیعتر از آن که عرصه تجلی خویش را در گذرگاه سیاست بجوید. سالیانی جلای وطن کرد و در همان غربت غریبانه هجرت بر دامنه مطالعات موسیقی اش افزود. تلاشهای خستگی ناپذیرش، خلق آثاری ارزشمند در ردیف شناسی موسیقی ایرانی بود که در همان روزها با نام ترکمن اثری نمایان شد با شکوه همیشه جاوید تکنوازی چند صدایی سه تار.
علیزاده هرچند زود به میهن بازگشت، اما هرگز به عرصه فعالیتهای موسیقی که رنگ و بوی سیاست زدگی داشته باشد بر نگشت. او گوهر هنر را قیمتیتر از آن میدانست که با سیاست در آمیزد و شاید هم از همان آغاز هنر را برای هنر میخواست میثاق او با هنر که هرگز تحت هیچ شرایطی پیمان خویش را نشکست.
سمند سیاست همچنان بر عرصه موسیقی میتاخت گاه با پلمپهای غیر قانونی و طولانی و گاه با پرونده سازیها بر علیه هنرمندان راستین. رخدادهایی تلخ و شوم که هرگز از حافظه تاریخ موسیقی و فرهنگ سرزمین ایران پاک نخواهد شد، اما گوهر هنر و جوهره شرافت هنرمندان مبراتر از آنکه زنگار سیاست به خویش گیرد. هرچه طوفان سیاست وزنده تر، سروهای هنر راست قامتتر و این میراث تاریخی فرهنگ و هنر بود که بی اعتنا به شلاق پاییز و سردی استخوان سوز زمستان و بانگ شوم زاغان بر شاخسار نشسته، چون بهاری جاودان، جوانههای امیدشان شاخسار هنر را بیاراید و شکوه آفرینشهای هنری شان مینوی خرد بپروراند و یقین دارند روزی بغض فرو خورده شان، زیباترین مثنوی خواهد شد که در نوای همایونی مرغان چمن، شنیده میشود.
بغضی که گاه در شکوه غرور تحسین برانگیز هنرمندی که متکی به همت و کوشش خویش و گنجی که به رنج و محنت بیادگار نهاده، دست رد بر سینه همان سیاستی میزند که دههها کوشید دست استیلا بر جهان هنر بگشاید. امتناع علیزاده به تقدیم سومین شب جشنواره فجر به او، ترسیمی از شکوه بالندگی هنری است که زخمقرنها شلاق تعصب بر پیکر دارد و همچنان که پیچ و خمهای سخت تاریخ را در مینوردد سرود سرفرازی میسراید.
علیزاده میتوانست براین تقدیم تشکر کند میتوانست حداقل لب به دندان سکوت گزد، اما امتناع و اعتراض او بغض فرو خورده ۴۷ سال گذشته است که موسیقی و نوازنده ادوات موسیقی را شخصیتی غیر مولد و سربار جامعه تلقی نموده و بدین استناد از هیچ کوششی برای جلوگیری از فعالیتهای موسیقاری فروگذار نبوده است.