bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۲۲۰۳۱

جلالی: معاهده ایران و روسیه علیه هیچ طرفی نیست

جلالی: معاهده ایران و روسیه علیه هیچ طرفی نیست

سفیر ایران در روسیه مدعی شد که معاهده ایران و روسیه علیه هیچ طرفی نیست.

تاریخ انتشار: ۰۰:۲۱ - ۲۹ دی ۱۴۰۳

کاظم جلالی، سفیر ایران در روسیه در واکنش به امضای معاهده ایران و روسیه توییتی در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد.

جلالی در این توییت نوشت: برخلاف فضاسازی‌های رسانه‌های غربی، محتوای «معاهده مشارکت جامع راهبردی ایران و روسیه»، صرفا مبتنی بر توسعه روابط دو جانبه و همکاری منطقه‌ای و بین‌المللی است و علیه هیچ طرف سومی تنظیم نشده است.

جلالی: معاهده ایران و روسیه علیه هیچ طرفی نیست

برچسب ها: روسیه معاهده
امین میرزائی
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۵۵ - ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
فرارو جان ! سلام . این کامنتیه که چن سال قبل نوشتم ... بیزحمت منتشرش کن روسوفیلا بخونن ... نکته اول : روسا یه زمانی ریختن تو ایران تا همدانو گرفتن ... بابا بزرگِ مرحومِ من یکی از کسایی بود که با روسا جنگید ... هم تو همدان هم تو آذربایجان هم تو خراسان ...کنارِ کلنل ممتقی خانِ پسیان ... روسا گرفتن اعدامش کنن یادشون رفت تیرِ خلاصو بزنن ... از راه آب ِ یه باغی دررفت مامان بزرگِ منو دید ... باهاش ازدواج کرد شد بابای مامانِ مرحومِ من ... اسمِ فامیلش سحابی بود ، چون مدیرِ یه مدرسه ای بود همدانیا بهش "آقای مدیر" میگفتن ... دخترشم که مامانِ من باشه فرستاد یه مدرسه امریکایی تو همدان ... مامانمم ضدِ روس و غربزده شد هی میگفت مرگ بر تاواریشا ... میگفت روسا پسته رو با پوستش میخورن ... دبیرِ دبیرستان بود زیست و زمین درس میداد ... میگفت اوپارینِ روسی بود که پیوندای مولکولی کلّوئیدی رو کشف کرد ... به تروفیم لیسنکوئم فحش میداد ... میگفت زیست شناسِ مخالفِ مندل و طرفدارِ استالین بوده ... با پاولوف و بختروفم بد بود با ویگوتسکی ام ... خودمم تو جنگِ ایران و عراق با اسکاد بیا و میگا و سوخوا و سامای روسی جنگیده م ... مامانم میگفت هواپیماها و موشکای ِ روسی رو بیار پایین که شهرای ِ ایرانو نزنن ... منم یه چن تا سوخو و میگ انداختم یکیش افتاد بیرونِ تهران ... اکثرِ فامیلام مهاجرت کرده بودن تهران منم تو تهران به دنیا اومده م ... مرحوم بابام به ادبیاتِ روسی سمپاتی داشت ... نقطه مقابلِ مادرم ... دو سه سال مونده بود به انقلاب منو میبرد انتشاراتِ میرِ خیابون شاهرضا (انقلاب فعلی) برام کتابای روسی میخرید ... تازه اولِ دبستان بودم که با چخوف و تالستوی و داستایفسکی و پوشکین و تورگنیف آشنا شدم ... یه سری نقاشی روسی ام زده بودم به دیوارِ اتاقم ... ماشینمونم لادای روسی بود وقتی سوارش میشدم فلاشراشو روشن میکردم با دهنم صدای آژیر درمیاوردم ... با لایکائم تو بچگیم آشنا شدم . سگِ فضانوردی که قبلِ تولدِ من به فضا رفت ... دوست داشتم لایکارو از نزدیک ببینم ولی نشد ... مُرده بود . ده دوازده سال قبلِ تولد من ... پس روسارو میشناسم . چه سگشون چه آدم ... پس تعصب ضدِ روسی ندارم ولی تا دلتون بخواد باهاشون جنگیده م ... تازه چخوف (نویسنده مورد علاقه م ) در اصل اوکراینیه بیخودی بهش روس میگن ... تو دهسالگیم (سالِ پنجاه و هفت) فقط بی بی سی گوش نمیدادم ... رادیو مسکوی روسائم میشنیدم که با شاه بد بودن ... نکته دوم : زمانِ جنگ ایران و عراق یه روسه میرفت تو کارخونه های ِ مختلف آهنربا میذاشت پشتِ کامپیوترا سیستمای قالبسازی و پرس و ریخته گری تزریقی رو فلج میکرد ... من اونوقتا فرمانده یه تیمِ عملیاتی بودم تو کارخونه هایی که برا جنگ مهمات میساختنم کارِ جهادی میکردم ... خودم و تیمم گرفتیمش ... اونوقتا سیبیلام درنیومده بود یه نوجوونِ تازه سال بودم ... چارده پونزه ساله حدودن ... تو هیجده سالگیمم یه جاسوسِ روسِ دیگه رو گرفتم به روسی گفت "آستایوِ مینیا" ، یعنی ولم کن ... ولی ولش نکردم ... پارتی داشت ولش کردن ... منم عصبانی شدم یه روزی تو خیابون از پشت زدم بهش ماشینش پرس شد ... گفت آخ ننه م ... نکته سوم : روسا از زمانِ پطرِ کبیر دنبالِ آبای آزاد و گرم بودن ... به همین خاطرم به افغانستان حمله کردن ... میخواستن از پاکستانم رد بشن ... نکته چارم : زمانِ شاه یه سیستمی تو ایران ساخته شده بود به اسمِ آیبکس (Ibex) ... یه سیستمِ شنود بود ... برا کنترلِ تحولاتِ مرزی ...انقلابیا ازش خبر نداشتن ... سالِ پنجاه و هشت جورج کِیوِ امریکایی اومد ایران به ابراهیم یزدی و امیرانتظام خبر داد که عراقیا با کمکِ روسا میخوان به ایران حمله کنن ... به حرفش گوش نکردن ازون وَرَم یه عده الاغ ریختن تو سفارتِ امریکا به جای این که برن از آیبکس استفاده کنن ... یه دونه جاسوسِ امریکایی پیدا نشد به جاش چن ماه بعدش جاسوسِ روس و انگلیس بود که میگرفتیم ... از ناخدا افضلی تا پایینتر ... با این حال روابطِ ما با روسیه و انگلیس قطع نشد امریکاییارو بیرون انداختن ... عباسِ امیرانتظامم که به عنوانِ مثلن جاسوسِ امریکا گرفتن چن سال بعدش فهمیدن بیگناهه ولش کردن ... نکته پنجم : بعدِ جنگم با روسا درگیر بودم ... کلی جاسوسِ روسو تو گونی کرده م ... یه وقتی بذار توئم بندازم تو گونی ببرمت یه جایی پرونده هاشونو بهت نشون بدم ... نکته آخر : میخواستن ممدعلی شاهو از لِنگ بگیرن آویزونش کنن ... فرار کرد سفارتِ روسیه اونام فراریش دادن ... اول رفت اودِسا (جالبه که اودسا تو اوکراینه !) ... از اوکراین رفت ایتالیا تو پاریسم مُرد ... چون زیادی اهلِ استخاره بود با آخوندای ضدِ مشروطه ام روابطِ حسنه داشت ... میرفت پیشِ آسد ابوطالب زنجانی برا ختنه کردنِ بچه هاش استخاره میکرد ... همین آخونده که تازه فرانسه ام بلد بود و داروینم نقد کرده بود و با سفیرِ انگلیسم دوستِ جون جونی بود با قرآن استخاره کرد ... استخاره که مشروطه خواهارو بکشیم یا نه !؟ ... استخاره خوب اومد ... اونم به ممدعلی شاه گفت یه چن تا شِرَپنل بذار تو دروازه شمرون یا میدونِ بهارستان با کمکِ روسا مجلسو به توپ ببند ... آخوندای ِ مشروطه خواه مثِ آخوند خراسانی و سید ممدِ طباطبایی و آسد عبدالله بهبهانی با ممدعلی شاه بد بودن ...مشروعه خواها ولی طرفدارش شدن ... اخرسرم بردنش عراق تو کربلا دفنش کردن ... پسرش نشست جاش که بشه شاه ... اونم کلّه پا شد ... قاجار رفت هوا !!!!!!!!!!
انتشار یافته: ۱
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین