کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با چالشهای پیچیدهای در جهت تحقق جاهطلبیهای فناورانه و اقتصادی خود روبهرو هستند. از یک سو، همکاری با غرب به ویژه در حوزههایی، چون هوش مصنوعی، فضا، دفاع و امنیت سایبری فرصتی برای رشد و تنوعبخشی اقتصادی فراهم میکند. از سوی دیگر، همکاری با چین و دیگر کشورهای آسیایی به دلیل سرعت و توان تولیدی بالا، همچنان نقش حیاتی در پیشبرد پروژههای زیربنایی و فناوری ایفا میکند. با این مانور ظریف میان دو قطب جهانی، کشورهای عربی خلیج فارس را به سوی انتخابها و تصمیمگیریهای راهبردی برای آیندهای پایدارتر هدایت خواهد کرد.
فرارو– آنژانی تریودی، خبرنگار حوزه اقتصادی مجله اکونومیست
به گزارش فرارو به نقل از مجله اکونومیست، در سال ۲۰۲۴ حاکمان ثروتمند کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس دو هدف کلیدی را دنبال کردند: تثبیت و تحکیم جایگاه خود در نقشه فناوری جهانی و دیگری پیشبرد برنامههای بلندپروازانه تنوعبخشی اقتصادی. برای دستیابی به این اهداف، آنها به همکاری همزمان با غرب و چین روی آوردند، رویکردی که میتوان آن را به مانوری دشوار و پیچیده تشبیه کرد؛ گویی به طور همزمان بر دو شتر سوار شدهاند. با این حال، با ورود به سال ۲۰۲۵، شیوخ و شاهزادگان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با فشارهای روزافزونی روبهرو شدهاند که آنها را به انتخاب یکی از این دو مسیر وادار میکند.
در مسیر تحقق جاهطلبیهای فناورانه، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس عمدتاً به غرب گرایش پیدا کردهاند. امارات متحده عربی که شاید بلندپروازترین کشور منطقه در عرصه فناوری باشد، شرکت مایکروسافت را بهعنوان شریک اصلی شرکت G۴۲، یکی از پیشتازان هوش مصنوعی داخلی، به همکاری دعوت کرده است. مایکروسافت علاوه بر تأسیس یک مرکز مهندسی در ابوظبی، به همراه بلکراک، بزرگترین مدیر سرمایهگذاری جهان در زیرساختهای هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکند.
برد اسمیت، رئیس مایکروسافت، این همکاری را «مدلی نوین» از «همکاری ژئوپلیتیکی و اقتصادی» میان خاورمیانه و غرب توصیف کرده است؛ مدلی که به باور او، اساساً بر پایه یک «رابطه دولتمحور با پشتیبانی بخش خصوصی» بنا شده است. از سوی دیگر، عربستان سعودی با همکاری سرمایهگذاران خطرپذیر آمریکایی در حال تأسیس یک صندوق هوش مصنوعی به ارزش ۴۰ میلیارد دلار است، در حالی که گوگل نیز برنامه دارد یک مرکز هوش مصنوعی در این کشور راهاندازی کند.
با این وجود، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، چین را شریکی مطمئن و جذاب برای دستیابی به اهداف فعلی خود میدانند. چین نقش مهمی در تبدیل امارات متحده عربی به یک مرکز تجارت جهانی ایفا کرده و زیرساختهای حیاتی مانند انبارهای عظیم و عملیات عمدهفروشی را در این کشور ایجاد کرده است. همچنین، با تأمین پنلهای خورشیدی و توربینهای بادی، از گذار کشورهای عربی حاشیه خلیج به انرژیهای تجدیدپذیر حمایت کرده است. شرکتهای چینی در حوزههای مختلفی از جمله ساختوساز، حملونقل و سایر صنایع نقش کلیدی ایفا کرده و دانشگاههای تحقیقمحور چین نیز همکاریهای علمی و فناورانه خود را با دانشگاههای مشابه در این کشورها گسترش دادهاند.
در همین حال، همکاری با آمریکا فرصتی مهم برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس فراهم میکند تا جاهطلبیهای فناورانه خود را، که بخشی اساسی از برنامههای تنوعبخشی اقتصادی و رشد آینده آنهاست، محقق کنند. فراتر از هوش مصنوعی، حاکمان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نگاه خود را به حوزههایی، چون فضا، دفاع و امنیت سایبری معطوف کردهاند؛ عرصههایی که در منطقهای با تنشهای رو به افزایش، امیدبخش به نظر میرسند. با این حال، گاهی آمریکا بهعنوان شریکی سودجو تلقی میشود که بلندپروازیهای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و شرکتهایشان را محدود میکند و منطقه را ابزاری برای تقویت نفوذ خود در جنوب جهانی میداند. انتظار میرود این رویکرد در صورت ریاست جمهوری مجدد دونالد ترامپ نیز ادامه یابد.
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس میتوانند به کشورهای آسیایی دیگری بهعنوان جایگزین چین نگاه کنند. عربستان سعودی، برای کاهش ریسکهای خود، در برخی پروژهها با شرکتهای ساختمانی هندی و کره جنوبی همکاری کرده است. با این حال، این شرکتها در رقابت با سرعت، کارایی و توان تولیدی بالای شرکتهای ساختمانی و مهندسی چین با چالشهای جدی روبهرو هستند. از سوی دیگر، شرکتهای چینی نیز به شدت مشتاق به همکاری هستند؛ کندی رشد اقتصادی در داخل چین، آنها را به سمت بازارهای خارجی با نرخ رشد بالاتر سوق داده است. در سال ۲۰۲۵، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس درمییابند که اگر بخواهند روابط خود را با شرکتهای غربی در حوزه فناوری عمیقتر کنند، لازم است در تعاملاتشان با چین رویکردی محتاطانهتر در پیش بگیرند.