فرارو- جیمز پالمر معاون سردبیر نشریه فارن پالیسی و نویسنده کتاب «مرگ مائو: زلزله تانگشان و تولد چین جدید»
به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید به عنوان رئیسجمهور منتخب ایالات متحده، نشانههایی از رویکردی سختگیرانهتر در قبال چین به چشم میخورد. با این حال، جزئیات دقیق این سیاست و محدودیتهای احتمالی آن هنوز مبهم است و در میان مشاوران او پرسشها و دیدگاههای مختلفی مطرح شده است.
افزایش تعرفهها و بازگشت رابرت لایتیزر به عنوان نماینده تجاری آمریکا
یکی از چالشهای اساسی دولت دوم ترامپ، همسوسازی سیاستهای سختگیرانه علیه چین با نیازهای اقتصادی داخلی آمریکا خواهد بود. در این راستا، افزایش تعرفهها به عنوان یکی از گزینههای محتمل مطرح است و احتمالاً رابرت لایتیزر، که به سیاستهای تجاری رادیکال معروف است، دوباره به عنوان نماینده تجاری ایالات متحده منصوب شود. برخی از مشاوران جمهوریخواه، خواهان کاهش کامل وابستگی اقتصادی آمریکا به چین هستند؛ کشوری که اکنون بزرگترین تأمینکننده کالاهای وارداتی و سومین بازار بزرگ برای صادرات آمریکا محسوب میشود.
یکی از پیشنهادهای مطرحشده توسط ترامپ، اعمال تعرفههای ۶۰ درصدی بر واردات از چین است. چنین اقدامی میتواند تورم را به میزان قابلتوجهی افزایش دهد و آمریکا را به سمت تأمین کالا از کشورهایی مانند اندونزی و ویتنام سوق دهد که گزینههای تولیدی ارزانتری به شمار میروند. هرچند این تغییر میتواند تا حدی تأثیر تعرفهها را تعدیل کند، اما حتی در این صورت، سیاستهای جدید ترامپ با چالش تعرفههای ۱۰ تا ۲۰ درصدی مواجه خواهد شد که قرار است بر تمامی کشورها، از جمله متحدان آمریکا، اعمال شوند.
افزایش هزینههای مصرفی در سالهای اخیر تأثیرات سیاسی منفی برای دموکراتها به همراه داشت و در صورت اجرای این سیاستها، جمهوریخواهان نیز احتمالاً با چالشهای مشابهی روبهرو خواهند شد؛ بهویژه اگر دسترسی مردم به کالاهای ارزانقیمت چینی از طریق اپلیکیشنهایی مانند «تمو» و «شین» محدود شود.
روابط تجاری نزدیکان ترامپ با چین؛ اهرمی برای نفوذ پکن؟
یکی از پرسشهای اساسی پیش روی جامعه بینالمللی این است که آیا روابط تجاری نزدیکان دونالد ترامپ در چین، میتواند اهرم نفوذی برای پکن ایجاد کند؟ در حالی که ترامپ به طور شخصی روابط اقتصادی دیرینهای با چین دارد، شماری از متحدان کلیدی او نیز در این کشور سرمایهگذاریهای قابلتوجهی داشتهاند. از جمله این افراد میتوان به استیو وین، یکی از سرمایهگذاران بزرگ در کازینوهای ماکائو، اشاره کرد. اما شاید نامآورترین فرد در این عرصه ایلان ماسک، مدیرعامل تسلا باشد که شب انتخابات اخیر را در اقامتگاه ترامپ در مار-ئه-لاگو همراه او گذراند. موفقیت ماسک در تولید خودروهای تسلا در چین به شکل چشمگیری به سیاستهای مساعد دولت چین وابسته است. او با اتخاذ مواضعی هماهنگ با حزب کمونیست چین، از جمله در موضوعات حساسی، چون تایوان و سینکیانگ، خود را «تقریباً طرفدار چین» معرفی کرده است.
دونالد ترامپ در گذشته نشان داده که در مواجهه با منافع تجاری چین، ممکن است تحت تأثیر روابط مستقیم خود با مقامات این کشور قرار گیرد. به عنوان مثال، در دوران ریاستجمهوری او، پس از یک تماس تلفنی با مقامات ارشد چین در سال ۲۰۱۸، موضع خود را نسبت به شرکت مخابراتی چینی «ZET» نرمتر کرد. همچنین، در سال ۲۰۱۹، پس از دیدار با شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، در نشست جی ۲۰، ترامپ موضع خود را در قبال شرکت هوآوی تعدیل نمود. نمونه اخیر دیگری از این تغییر موضعها به موضوع تیکتاک برمیگردد. در سال ۲۰۲۰، ترامپ تلاش داشت این شبکه اجتماعی چینی را ممنوع کند. اما اخیراً، پس از دیدار با جف یاس، سرمایهگذار برجسته و یکی از حامیان مالی تیکتاک، نظر خود را تغییر داد.
چالشهای سیاست ترامپ در قبال چین؛ رقابت ژئوپلیتیکی یا ایدئولوژیک؟
یکی از مهمترین و پیچیدهترین پرسشها درباره رویکرد دونالد ترامپ نسبت به چین این است که آیا رقابت ایالات متحده با این کشور ریشهای ایدئولوژیک دارد، یا در درجه نخست برای حفظ برتری ژئوپلیتیکی آمریکا طراحی شده است؟ پاسخی که به این پرسش داده میشود، تأثیر عمیقی بر نوع برخورد واشنگتن با پکن خواهد داشت. اگر چین تنها بهعنوان یک بازیگر همسطح دیده شود، احتمال توافقهای بزرگ و همکاریهای استراتژیک افزایش مییابد. اما اگر پکن تهدیدی ایدئولوژیک برای ساختار دموکراتیک غربی محسوب شود، رسیدن به توافق سختتر خواهد شد.
این تفاوت دیدگاه بر سیاستهای ایالات متحده در قبال تایوان نیز تأثیر قابل توجهی دارد. در حالی که بسیاری از استراتژیستها، از جمله البریج کلبی، معتقدند که توجه بیش از حد واشنگتن به اوکراین میتواند تمرکز آن را از منطقه آسیا-پاسیفیک منحرف کند، ترامپ نیز انتقاداتی جدی به نقش تایوان در امور امنیتی وارد کرده است. او با اشاره به اینکه تایوان در این زمینه «سواری مجانی» گرفته است، تلویحاً به امکان بازنگری در حمایت نظامی ایالات متحده از این جزیره اشاره کرده است.
اگر آمریکا تایوان را بهعنوان نماد دموکراسی در نظر بگیرد، تایپه از نفوذ بیشتری در سیاستگذاری واشنگتن برخوردار خواهد شد، در حالی که دیدن تایوان بهعنوان یک همپیمان پرهزینه ممکن است حمایتها را کاهش دهد. علاوه بر این، ترکیب تیم سیاست خارجی ترامپ در مناصب کلیدی نیز در شکلدهی این رویکرد مؤثر خواهد بود. برخی از نزدیکان او، نظیر مایک والتز، که بهعنوان گزینهای برای مشاور امنیت ملی مطرح است، توجه ویژهای به وضعیت حقوق بشر در چین دارند. در همین راستا، مارکو روبیو، سناتور فعال در حوزه حقوق بشر، ممکن است برای پست وزارت امور خارجه انتخاب شود؛ روبیو با تأثیرپذیری از تجربه شخصی و میراث لاتینتبار خود، با رژیمهای کمونیستی مخالفت جدی دارد.
با این حال، ترامپ نگاه متفاوتی نسبت به چین و رهبران آن دارد. او در مواردی از سیاستهای شی جینپینگ، از جمله حکمرانی با «مشت آهنین» و لغو محدودیت دورههای ریاستجمهوری، تمجید کرده است. این دیدگاهها نشان میدهد که سیاست ترامپ در قبال چین کمتر به رقابت ایدئولوژیک میان دموکراسی و استبداد معطوف است و بیشتر اولویتهای دیگری همچون قدرتنمایی ژئوپلیتیکی و روابط تجاری نقش پررنگتری در آن ایفا میکند.
واکنشهای محتاطانه چین به پیروزی ترامپ و چالشهای پیش روی تایوان
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده واکنشهای محتاطانهای در چین به همراه داشته است. خبرگزاری رسمی شینهوا با انتشار اعلامیهای، واکنش کاربران را در شبکههای اجتماعی بهشدت سانسور کرد. در این میان، برخی از ملیگرایان افراطی چین از این پیروزی استقبال کرده و آن را به نفع جریانهای محافظهکار دانستهاند.
با این حال، انتصاب چهرههای سرسختی مانند مارکو روبیو و مایکل والتز در دولت ترامپ ممکن است نارضایتیهایی در پکن به همراه داشته باشد. روبیو، یکی از سیاستمداران آمریکایی که زمان زیادی را صرف موضوعات مرتبط با چین کرده، پیشتر هدف حملات کمپینهای آنلاین چین قرار گرفته بود. هرچند احتمالاً مقامات چینی واکنش علنی به انتصاب این افراد نشان نخواهند داد و به ارزیابی غیررسمی آنها خواهند پرداخت، انتظار نمیرود که تحریمهای چین علیه روبیو در صورت تصدی پست وزارت امور خارجه رسماً لغو شود. با این حال، این محدودیتها ممکن است در سفرهای احتمالی او به چین بهطور غیررسمی نادیده گرفته شوند.
در همین حال، دولت تایوان به رهبری لای چینگ-ته، برای جلب حمایت دولت جدید آمریکا، پیشنهاد خرید تسلیحاتی گستردهای به ارزش ۱۵ میلیارد دلار ارائه کرده است. این پیشنهاد شامل خرید ۶۰ فروند جنگنده اف-۳۵، یک ناوشکن مجهز به سیستم پیشرفته Aegis و ۴۰۰ موشک پاتریوت است. با وجود این، درخواست تایوان برای این تجهیزات، انتقادات داخلی و بینالمللی را به همراه داشته است. بسیاری بر این باورند که این تجهیزات به جای اولویتهای دفاعی تایوان بیشتر با نیازهای استراتژیک آمریکا هماهنگ است.
کارشناسان نظامی معتقدند که نیروی هوایی تایوان، با وجود توانمندیهای خود، در صورت درگیری با چین بهسرعت آسیبپذیر خواهد شد. به همین دلیل، برخی از متخصصان نظامی آمریکا پیشنهاد میکنند که تایوان به جای خرید تسلیحات سنگین، به ساخت یک نیروی پراکنده و مجهز به پهپادها بپردازد. اما تایوان به نظر میرسد این خرید تسلیحاتی را بهعنوان ابزاری برای تقویت روابط خود با واشنگتن و سرمایهگذاری راهبردی در راستای جلب حمایت آمریکا تلقی میکند.