وقتی صحبت از «نقاشی منظره» میشود، گویی موضوع نقاشی خشکی و زمین است، با این حال اغلب این آسمان است که نقاشی منظره را جذاب میکند. اگرچه ابرها اغلب نادیده گرفته میشوند، اما بخش مهمی از یک نقاشی هستند که میتوانند حالوهوای کلی را بهطور کامل تغییر دهند. یک صحنه افسانهای دراماتیک با آسمان صاف یا یک مهمانی شاد در باغ با ابرهای طوفانی را تصور کنید.
آسمان، فضای یک اثر هنری را تعیین میکند و نقاشی به واسطه آن حتی به یادماندنیتر میشود؛ بنابراین هنگام نقاشی کردن زمین نباید اهمیت ابرها را نادیده گرفت. به لطف تنوع زیاد ابرها، یک منظره بیروح، حیات و پویایی پیدا میکند. ابرها در هنر نقش مهمی در بیان احساسی هنرمند بازی میکنند.
به گزارش ایسنا، ماهیت گریزان ابرها هر منظره ابری را منحصر به فرد میکند. برای یک مخاطب معمولی بدون آگاهی از تغییرات ابر، ممکن است مضحک به نظر برسد که چگونه یک ابر میتواند بر فضای یک نقاشی تأثیر بگذارد. بیایید بررسی کنیم که بسته به نوع ابرهایی که آسمان را زیبا میکنند، یک منظره چقدر متفاوت به نظر میرسد.
در پایینترین سطح تروپوسفر، ابرهای تیره و ترسناک و با پفهای روشن را میبینیم. این همان جایی است که انواع کومولوس قرار دارند. اینها ابرهای بزرگی هستند که همه ما وقتی پرسیده میشود که ابرها چگونه به نظر میرسند به آنها فکر میکنیم و جای تعجب نیست که آنها در هنر بسیار رایج هستند.
«۱۰نماد طول عمر»
هنگام بحث درباره ستایش ابر در هنر، نباید نقاشی «۱۰ نماد طول عمر» را فراموش کرد. این ژانر در هنر کرهای ۱۰ نقش که نمادی از جوانی ابدی هستند را شامل میشود که یکی از این نمادها ابر است.
«مزرعه گندم با سرو» اثر «ونگوگ»
تصور مناظر «ونگوگ» را بدون آسمان پر پیچ و خم که بیننده را مسحور میکند، دشوار است. تابلو نقاشی «مزرعه گندم با سرو» یکی از چندین اثر هنری «ونگوگ» است که تمرکز اصلی آن سروها هستند، اما درختان چیزی نیستند که چشم انسان را به خود جلب کنند. هم در اینجا و هم در نقاشی «شب پرستاره» معروف او، پیچ و خم و اشکال چرخان در آسمان توجه بیننده را به خود جلب میکند و نقاشیها را بسیار منحصر به فرد میکند.
چنین لایهای از ابرهای پفدار پنبهمانند بیتردید استراتوکومولوس است. استفاده از آبی و سفید پاستلی برای به تصویر کشیدن این ابر، نقاشی را درخشان میکند و بر ترکیببندی غالب نمیشود. اگرچه این ابر تمام آسمان را پوشانده است، اما ابری ترسناک نیست.
«بندر یورک» اثر «مارتین جانسون هد»
با این وجود، همه ابرهای سطح پایین با آب و هوای خوب مرتبط نیستند. پایینترین نوع ابرها که «استراتوس» نام دارد با پوششی از خاکستری نازک بر روی زمین میچرخد. حتی میتواند آنقدر پایین رود که با زمین تماس پیدا کند و چیزی را که ما به عنوان مه میشناسیم ایجاد کند. این پدیده هواشناسی یک روش رایج برای عمق بخشیدن به نقاشی است. از آن برای ایجاد نوعی چشمانداز استفاده میشود که در آن جسم هر چه دورتر باشد، اشباع و جزئیات آن کمتر میشود.
چنین ابرهایی همچنین ممکن است به مناظر کسلکننده در غیر این صورت رمز و راز بیافزایند. ابرهای استراتوس به دلیل ظاهر آرامشان، عنصر مشترک «لومینیسم» (یک جنبش هنری آمریکایی که با تأکید بر جلوههای نور مشخص میشود) بودند.
نقاشی «بندر یورک» اثر «مارتین جانسون هد» که در سال ۱۸۷۷ میلادی توسط این هنرمند خلق شده است، یکی از این تابلوهای نقاشی است.
در سطوح میانی تروپوسفر، ما ابرهایی را پیدا میکنیم که معمولاً در کل آسمان یا قسمت بزرگی از آن امتداد دارند. طبیعتاً هرچه آسمان بیشتری را بپوشانند، منظره زیر آنها تاریکتر میشود.
«تمرر در حال نبرد» اثر «ویلیام ترنر»
با اینکه موضوع نقاشی «تمرر در حال نبرد» اثر «ویلیام ترنر» کشتی «اچاماس تمرر» است، کشتی حدود یک چهارم از فضای نقاشی را به خود اختصاص داده است.
این ابر «آلتواستراتوس» کدر است که بر روی بخش اعظمی از بوم کشیده شده است. ممکن است تصور شود که نگاه کردن به آن کسلکننده است. با این حال، غروب خورشید، آسمان ابری را زنده میکند. این دقیقاً ابر تاریک است که در این اثر احساس غم و اندوه ایجاد کرده است.
«دوردرخت در طوفان» اثر «آلبرت کایپ»
«ابر باراپوشنی» یک ابر چند سطحی است که در سطح میانی تروپوسفر تشکیل شده و بهرغم شباهت به ظاهر «آلتوستراتوس» یک ویژگی اساسی وجود دارد که تشخیص آن را آسان میکند: باران. به عنوان یکی از دو ابری که بارندگی ایجاد میکند، میتواند یک صحنه غمانگیز را به صحنهای پویا تبدیل کند.
همانطور که در تابلو نقاشی «دوردرخت در طوفان» اثر «آلبرت کایپ» دیده میشود، «ابر باراپوشنی» حس ناآرامی را به نقاشی القا میکند.
«Morning on the Daikon Wharf» اثر «هاسویی کاواسه»
با این حال، همه ابرهای سطح متوسط آنقدر تاریک و دلگیر نیستند. ابر فرازکومهای یا آلتوکومولوس صفحهای از ابرهای کوچک است که به آن آسمان خال مخالی نیز میگویند. «هاسویی کاواسه» ماهیت نرم این پفکهای سبک را به خوبی به تصویر کشیده است. این هنرمند ژاپنی بر هنر به تصویر کشیدن جلوههای جوی و شکلهای مختلف ابر تسلط داشت.
هر چه ابر بالاتر میرود، شدت حضور آن کمتر میشود. این ابرها سبک هستند و به ما احساس آرامش میدهند. آنها نوع معمولی پف کرده نیستند، بلکه پتویی نرم هستند که آسمان را میپوشانند. این ظاهر رویایی شاید دلیل آن باشد که امپرسیونیستها آنها را بسیار دوست داشتند.
«باغ میوه شکوفهدار» اثر «کامی پیسارو»
ابرهایی که در نقاشی «باغ میوه شکوفهدار» اثر «کامی پیسارو» به سختی قابل مشاهده هستند، ابرهای «سیروس» هستند. اگرچه این ابرها آسمان کاملاً صافی ندارند، اما در روزهای عمدتاً آفتابی ظاهر میشوند.
«Vétheuil» اثر «کلود مونه»
ابرهای مرتفع معمولاً سبک هستند و نقاشی را تحت تأثیر قرار نمیدهند، اما به خوبی با زمین ترکیب میشوند و ترکیبی هماهنگ ایجاد میکنند. ابرهای «پرساکومهای» زمانی مفید هستند که یک نقاش میخواهد آسمان را جذابتر کند، اما نمیخواهد توجه زیادی به آن جلب کند. این ابر به شکل یک ورقه سفید تکه تکه ظاهر میشود. «کلود مونه» در نقاشی «Vétheuil» آسمان را اینگونه به تصویر کشیده است.