با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، تحلیلها نشان میدهند که هفت ایالت سرنوشتساز به شدت نزدیک به هم قرار دارند و تغییرات کوچک در آرای مردمی میتواند نتیجه را تحت تأثیر قرار دهد. عواملی مانند ترکیب جمعیتی رأیدهندگان و نحوه عملکرد آنها در ایالتهای کلیدی نقش بسزایی در این انتخابات خواهند داشت. در نهایت، امکان بروز وضعیتهای غیرمنتظره و حتی تساوی در آرای الکترال نیز به عنوان سناریوهای قابل توجه مطرح شده است.
فرارو– آرون بلک خبرنگار و نویسنده مسائل سیاسی در روزنامه واشنگتن پست.
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه واشنگتن پست، با نزدیک شدن به روز انتخابات، پیشبینی آنچه ممکن است رخ دهد، کار آسانی نیست. اگر فکر میکنید به وضوح میدانید چه اتفاقی خواهد افتاد، یا دچار توهمید یا شاید از من باهوشتر هستید! بر اساس میانگین نظرسنجیهای واشنگتن پست، تمامی هفت ایالت سرنوشتساز با فاصلهای تنها دو امتیازی از یکدیگر قرار دارند. این بدان معناست که یک تغییر کوچک در آرای مردم میتواند منجر به پیروزی قاطع هر یک از نامزدها شود.
در این شرایط پر از عدم قطعیت، بررسی سناریوهای ممکن بر اساس وضعیت کنونی میتواند راهگشا باشد. در ادامه، هفت سناریو به ترتیب تقریبی از احتمال وقوع ارائه میشود که به تحلیل چگونگی پیروزی هر یک از نامزدها میپردازد. هر کدام از این سناریوها، به نوعی میتوانند در این انتخابات سرنوشتساز، به واقعیت تبدیل شوند.
این سناریو به عنوان محتملترین سناریو در میان تحلیلها شناخته میشود. البته این بدان معنا نیست که حتماً محقق خواهد شد، اما شواهد نشان میدهند که احتمال وقوع این سناریو بیشتر از سایر سناریوهاست. در حال حاضر در چهار ایالت سرنوشتساز یعنی میشیگان، نوادا، کارولینای شمالی و پنسیلوانیا، کامالا هریس پیشتاز است و این موقعیت او را به سمت کسب ۲۷۶ رأی الکترال سوق میدهد، در حالی که تنها ۲۷۰ رأی الکترال برای پیروزی لازم است.
اگر کامالا هریس بتواند از طریق دیوار آبی بهطور نسبتا نزدیکی به ریاستجمهوری دست یابد، چند عامل کلیدی میتوانند این نتیجه را رقم بزنند. یکی از این عوامل، رأیدهندگان سفیدپوست و کهن سالان هستند. این گروهها معمولاً تمایل بیشتری به جمهوریخواهان دارند، اما دموکراتها در میان آنها عملکرد نسبتاً خوبی داشتهاند، حتی در حالی که با چالشهایی در سایر گروههای کلیدی مانند سیاهپوستان، اسپانیاییتبارها و رأیدهندگان جوان مواجه شدهاند. ایالتهای دیوار آبی — میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا — از نظر سنی و جمعیتی، نسبت به دیگر ایالتهای سرنوشتساز، پیرتر و سفید پوستتر هستند.
در این ایالت ها، دموکراتها بهویژه در میان رأیدهندگان سفیدپوست بدون مدرک دانشگاهی که بخشی از پایگاه اصلی ترامپ را تشکیل میدهند، عملکرد بهتری داشته اند. عامل مهم دیگر این است که این ایالتها قبل از دوره ترامپ، بهطور نسبی آبیتر (متمایل به دموکرات ها) بودند. ایالت چهارمی که هریس در آن فعلاً با فاصله کمی جلوتر است نوادا میباشد که قبل از دوره ترامپ به طور قابل اعتمادی آبیتر بود.
بر اساس این سناریو، کامالا هریس ممکن است با تکیه بر این پایههای تاریخی و جلب حمایت رأیدهندگان کلیدی، به پیروزی نزدیک شود و معادلات انتخاباتی را به نفع خود تغییر دهد. در این وضعیت، پیروزی او نه تنها پیامی به رقبای سیاسیاش خواهد بود، بلکه نشاندهنده یک تغییر در روند سیاستگذاریهای دموکراتها در ایالتهای سرنوشتساز نیز خواهد بود.
مسیر پیروزی دونالد ترامپ بهنظر چالشبرانگیز میرسد. در ماههای اخیر یکی از استراتژیهای کلیدی کمپین او تمرکز بر سه ایالت شرقی یعنی جورجیا، کارولینای شمالی و پنسیلوانیا بوده است. این مسیر اکنون معقولتر بهنظر میرسد، چراکه نظرسنجیها در پنسیلوانیا به فاصلهای کمتر از یک امتیاز برای کامالا هریس نزدیک شدهاند. همچنین دونالد ترامپ در جورجیا برتری اندکی دارد و نظرسنجیها در کارولینای شمالی نشان میدهد که او ممکن است بتواند برتری خود را در آنجا افزایش دهد.
اگر دونالد ترامپ بتواند این استراتژی را بهخوبی به اجرا درآورد، موفقیت او در جذب رأیدهندگان سیاهپوست میتواند نقش کلیدی ایفا کند. جورجیا و کارولینای شمالی بهعنوان ایالتهای سرنوشتساز، بزرگترین جمعیت سیاهپوستان را دارند و در پنسیلوانیا نیز تقریباً ۱۰ درصد جمعیت را سیاهپوستان تشکیل میدهند.
دونالد ترامپ هویت سیاهپوستی کامالا هریس را به چالش کشیده و بهنادرستی ادعا کرده که او به تازگی آن را پذیرفته است. او و متحدانش بر این باورند که تجربیات ترامپ از پیگرد قانونی میتواند جذابیت او را در میان مردان سیاهپوست که احساس میکنند هدف ناعادلانهای قرار گرفتهاند، افزایش دهد. در این میان، دموکراتها نگراناند که مردان سیاهپوست تمایل کمتری به رأی دادن به یک زن بهعنوان رئیسجمهور داشته باشند. در نهایت، موفقیت ترامپ به پیروزی در ایالتهای جمهوریخواه سنتی (جورجیا و کارولینای شمالی) وابسته میباشد؛ آن هم در حالی که انتظارات بر این است که سرمایه گذاری او در ایالت سرنوشتساز پنسیلوانیا به ثمر بنشیند.
مسیر دیگری که ترامپ میتواند دنبال کند، بیشتر از طریق نیمه جنوبی کشور میگذرد و نیاز به پیروزی در یک ایالت شمالی دارد. نظرسنجیها نشان میدهند که او در ایالتهای جنوبغربی بهویژه آریزونا، جورجیا و کارولینای شمالی، عملکرد بهتری دارد و این سه ایالت در میانگینهای نظرسنجی «واشنگتن پست» به نفع او هستند. با وجود محدودیتهای نظرسنجی، نوادا همچنان بهعنوان یک معما باقی مانده است. چالش اصلی این مسیر این است که دونالد ترامپ نیاز دارد ایالتهای بیشتری را به پیروزیهای خود اضافه کند. حتی اگر او در چهار ایالت مذکور موفق شود، باید یکی از ایالتهای شمالی را نیز به این فهرست پیروزیهای خود اضافه کند.
اگر دونالد ترامپ در جنوب کشور عملکرد بهتری داشته باشد، این ممکن است به دلیل تنوع بالای رأیدهندگان در این ایالتها باشد. چهار ایالت مذکور از نظر فرهنگی غنیتر از همسایگان شمالی خود هستند و نظرسنجیها نشان میدهند که ترامپ در جذب رأیدهندگان سیاهپوست و اسپانیاییتبار پیشرفتهایی داشته است. مسائل کلیدی در این منطقه شامل افزایش هزینههای مسکن و مهاجرت غیرقانونی هستند. اگر ترامپ بتواند آریزونا و نوادا را به جمهوریخواهان برگرداند، این امر ممکن است به دلیل نزدیکی این ایالتها به مرز و درصد بالای مهاجران غیرمجاز باشد.
ایالتهایی که ترامپ در آنها پیشتاز است، قبلاً بهطور قابل اعتماد جمهوریخواه بودند. پیش از ۲۰۲۰، آریزونا و جورجیا از دهه ۱۹۹۰ به رنگ آبی نرفته بودند و کارولینای شمالی تنها یک بار از دهه ۱۹۷۰ به رنگ آبی درآمده است (در سال ۲۰۰۸)
سؤال کلیدی این است که ترامپ کدام ایالت شمالی را میتواند به فهرست پیروزیهای خود اضافه کند. ویسکانسین نزدیکترین باخت او در ۲۰۲۰ بود (با اختلاف ۰.۶ امتیاز)، اما نظرسنجیهای اخیر در پنسیلوانیا نشان میدهد که او در آنجا نیز به موفقیت نزدیکتر است. این سناریو، اگرچه چالشهایی دارد، اما با بهکارگیری استراتژیهای مؤثر میتواند به پیروزی ترامپ منجر شود.
احتمال دارد هریس با توجه به نزدیکی نتایج در ایالتهای کلیدی و برتری دو امتیازیاش در نظرسنجیهای ملی، موفق به کسب پیروزی قاطعی شود. اگر او بهطور ملی دو امتیاز بیشتر از آنچه در نظرسنجیها پیشبینی شده عمل کند، ممکن است تمام هفت ایالت سرنوشتساز را به دست آورد. در صورتی که نظرسنجیها به اندازه نادرستی که در سال ۲۰۱۲ درباره پیروزی اوباما وجود داشت، نادرست باشند، هریس میتواند حداقل پنج ایالت از هفت ایالت را برنده شود و حدود ۳۰۰ رأی الکترال کسب کند.
اگر هریس به چنین موفقیتی دست یابد، احتمالاً بحثهای بسیاری درباره نقش زنان در این پیروزی شکل خواهد گرفت. این امر نهتنها بهخاطر اینکه او نخستین زن رئیسجمهور آمریکا خواهد بود، بلکه به دلیل مسائل مرتبط با حقوق سقط جنین نیز اهمیت ویژهای خواهد داشت. علاوه بر این، توجه به کاهش محبوبیت ترامپ در میان زنان سفیدپوست نیز ممکن است افزایش یابد.
عامل کلیدی دیگری که میتواند بر این پیروزی تأثیر بگذارد، انگیزه بالاتر دموکراتها برای رأی دادن است. این انگیزه ممکن است ناشی از ترس از ترامپ باشد، نه صرفاً علاقه به هریس. نظرسنجیها نشان میدهند که حامیان هریس بیشتر «عصبانی» و «ناراحت» هستند و تمایل بیشتری برای رأی دادن دارند. اگر هریس پیروز شود، این سؤال مطرح خواهد بود که او تا چه حد میتواند در ایالتهایی مانند فلوریدا و تگزاس موفق عمل کند.
هر کارشناس سیاسی و دموکرات نگران میداند که نظرسنجیها در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ نتایج را به نفع ترامپ کمتر از واقعیت نشان دادند. اگر این بار نیز چنین باشد، چه تبعاتی خواهد داشت؟ خوشبختانه، میانگینهای نظرسنجی «واشنگتن پست» به ما این امکان را میدهند که این فرضیه را بررسی کنیم.
اگر نظرسنجیها در هر ایالت به اندازه سال ۲۰۱۶ نادرست باشند، ترامپ هر ایالت سرنوشتساز به جز نوادا را خواهد برد. در صورتی که نظرسنجیها به اندازه سال ۲۰۲۰ نادرست باشند، او میتواند تمام هفت ایالت را به دست آورد. در هر دو حالت، حاشیه الکترال بهطور مشابه با سال ۲۰۱۶ خواهد بود، زمانی که ترامپ ۳۰۶ رأی الکترال کسب کرد. اما این بار به احتمال زیاد او با پیروزی در رأی مردمی نیز همراه خواهد بود.
چگونه چنین چیزی ممکن است؟ احتمالاً این به معنای افزایش قابل توجه رای ترامپ در میان رأیدهندگان سیاهپوست و اسپانیاییتبار، به ویژه مردان است. همچنین ممکن است برخی گروههای دیگر نیز به ترامپ نزدیکتر شوند و عدم تمایل بعضی رأیدهندگان به رأی دادن به یک زن برای ریاستجمهوری به شکلی در نظرسنجیها نمایان شود که پیشتر مشهود نبوده است.
علاوه بر این، به نظر میرسد ترامپ در حال حاضر محبوبیت بیشتری نسبت به دو کمپین قبلی خود دارد، زمانی که تنها حدود ۴۰ درصد آمریکاییها او را دوست داشتند. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهند که میانگین محبوبیت او بالای ۴۳ درصد است و تایید و رضایت از ریاستجمهوریاش نیز در حال حاضر به بالاترین سطح خود رسیده است. یک نظرسنجی اخیر واشنگتن پست-مدرسه شار نشان داده که ۵۱ درصد رأیدهندگان در هفت ایالت سرنوشتساز از ریاستجمهوری او راضی هستند، که این رقم بیشتر از زمان تصدی او در مقام ریاستجمهوری است.
تحلیلهای پیشین به تمامی احتمالاتی که میتوانند به نتایج غیرمنتظره در انتخابات منجر شوند، توجه کافی ندارند. بهعنوان مثال، ممکن است ایالتهای شمالی و ایالتهای سان بلت به دلایل مختلف دچار تقسیم شوند. هریس ممکن است یکی از ایالتهای شمالی را از دست بدهد، اما بتواند با پیروزی در نیواشوتا و کارولینای شمالی جبران کند. تغییرات سریع جمعیت در کارولینای شمالی جمهوریخواهان را نگران کرده است، زیرا میزان مشارکت در مناطق حامی دونالد ترامپ تحت تأثیر طوفان هلن کاهش یافته است.
از طرف دیگر، ممکن است ترامپ در ایالتهای آریزونا، میشیگان، کارولینای شمالی و جورجیا پیروز شود. تمامی این ایالتها به قدری نزدیک هستند که هر یک میتوانند به آسانی به سمت یکی از نامزدها متمایل شوند. تاریخ انتخابات نشان میدهد که ایالتها در هر دورهای میتوانند شگفتیساز باشند؛ بهویژه خطاهای نظرسنجی در انتخابات گذشته این واقعیت را تأیید میکنند. به یاد داشته باشید که کلینتون در سال ۲۰۱۶ توجه چندانی به ویسکانسین نکرد و در نهایت آن ایالت را از دست داد.
این سناریوهای پیچیده نشان میدهند که نتایج انتخابات میتواند تحت تأثیر عوامل پیشبینینشده و تغییرات سریع در جمعیت و وضعیت سیاسی هر ایالت قرار گیرد. لذا، در تحلیلهای خود باید به این نکته توجه داشته باشیم که وضعیتها میتوانند به طرز غیرقابل انتظاری تغییر کنند.
اگرچه احتمال وقوع تساوی ۲۶۹-۲۶۹ در کالج الکترال کم است، اما بهطور نظری امکانپذیر میباشد. سناریوی محتمل برای این وضعیت به این شکل است که هریس در ایالتهای میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین پیروز شود، در حالی که سایر ایالتها و منطقه دوم نبراسکا را از دست بدهد. اگر فرض کنیم که او در منطقه دوم نبراسکا مطابق پیشبینیها موفق باشد، محتملترین سناریو این است که ترامپ در پنسیلوانیا، میشیگان و یکی از ایالتهای کارولینای شمالی یا جورجیا پیروز شود و هیچ ایالت دیگری را از آن خود نکند.
در این حالت، با وضعیتی به نام «انتخاب مشروط» مواجه خواهیم شد؛ جایی که مجلس نمایندگان رئیسجمهور را با صدور یک رأی برای هر نمایندگی ایالت انتخاب میکند. کنترل نمایندگیها به نتایج انتخابات ۲۰۲۴ وابسته خواهد بود و به نظر میرسد که جمهوریخواهان احتمال بیشتری برای کسب کنترل بیشتر نمایندگیها داشته باشند. تساوی در برخی نمایندگیها و عوامل دیگر میتواند بر نتایج تأثیر بگذارد. با اینکه این سناریو ممکن است کمترین احتمال را داشته باشد، اما با توجه به تنوع احتمالات، نمیتوان آن را نادیده گرفت. این وضعیت پیچیدگیهای خاصی را به روند انتخابات میافزاید و نشان میدهد که چگونه هر رأی و تصمیم میتواند سرنوشت یک کشور را رقم بزند.