تلاشهای شبانهروزی شهید شوشتری در ساماندهی امنیت مردمپایهی منطقه سیستان یکی از ابعاد مهم مجاهدتهای اوست. در همین رابطه سردار بهرام نوروزی از فرماندهان فراجا در آن استان در خاطرات خود که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است در این رابطه گفته است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سردار نورعلی شوشتری جانشین فرماندهی نیروی زمینی سپاه و فرمانده قرارگاه قدس در ۲۴ مهر ۱۳۸۸ در حین بازدید از نمایشگاه صنایع دستی در پیشین استان سیستان و بلوچستان طی یک عملیات انتحاری توسط گروه عبدالمالک ریگی به شهادت رسید.
شهید شوشتری روی این موضوع خیلی کار کرد. هم کمک میکرد هم نیروها را جذب میکرد. این خبرش به آن سوی مرز رسیده بود آنها فهمیده بودند که اگر این اتفاق بیفتد دیگر آنها[تروریستها] محلی از اعراب ندارند. آنها در آن سوی مرز نشستند محاسبه کردند که این روندی که سردار شوشتری ادامه میدهد برای آنها بسیار خطرناک هست.
حتی سران طوایف را ایشان مشخص میکردند معرفی میکردند شاید حکمی هم برایشان صادر میکردند یک بهایی از ناحیه نظام به این سران طوایف داده میشد. این روند همین جور داشت ادامه پیدا میکرد اگر بین اینها اختلافاتی هم صورت میگرفت باز جلساتی میگذاشتند اینها را رفع و رجوع میکردند. همین جور میرود تا به [ماجرای] پیشین میرسد.
اینها برنامهریزی کرده بودند که ما یک جلسه سران طوایف را در پیشین[از بخشهای سیستان و بلوچستان] بگذاریم. آن موقع یک بحثی را خود سردار شوشتری داشت دنبال میکرد که ما بتوانیم بازارچههای مرزی را فعال کنیم حداقل یک بخشی از این کارهای بازارچه مرزی را دست همین سران طوایف بدهیم که اینها فعال شوند و دیگر دنبال کارهای قاچاق نروند. همه طوایف را دعوت میکنند که به پیشین برویم یک تجمع خوبی داشته باشیم. منتهی توی بحثهایشان این هست حالا که ما داریم میرویم تجمع داشته باشیم بیاییم روی یک سری صنایع دستی هم کار کنیم.
شهید شوشتری با سردار محمدزاده و جمعی از فرماندهان حرکت میکنند و میروند که وارد منطقه شوند ضمن افتتاح آن [نمایشگاه] صنایع دستی سران را هم جمع کنند و صحبت کنند و ترغیب کنند و تشویق کنند به توسعهی صنایع دستی. وقتی که وارد آن [نمایشگاه] صنایع دستی میشوند - یک فیلمی از این صحنه وجود دارد- [سردار شوشتری] سؤال میکنند شما چه کار میکنید میگوید من هستم صنایع دستی دارم شما چه کار میکنید تشویق میکند ترغیب میکند باریک الله میگوید ماشاءالله میگوید تا یک نقطهای که میرود یک نفر سریع جلو میآید جلیقه انفجاری را میکشد و انفجار صورت میگیرد.
شهید شوشتری و بقیه روی زمین میافتند و نقل میکردند که شهید شوشتری نیمخیز بلند شد شهادتین را جاری کرد. حالا امداد و نجات میآید مجروحین را انتقال میدهند و اینجا هم تعدادی شهید شدند. این شهدا از شهید شوشتری تا محافظ ایشان تا سردار محمدزاده و تا بقیه افرادی که در آنجا بودند همراهان ایشان شهید داشتیم مجروح داشتیم در بین سران قبایل هم شهید داشتیم هم مجروح داشتیم از آن بندگان خدایی هم که صنایع دستی کار میکردند تعدادی شهید شدند تعدادی مجروح شدند.
بلافاصله شاید کمتر از ۵ دقیقه به ۱۰ دقیقه نمیرسد این انعکاس پیدا میکند. یک خوشحالی فراوانی گروه مالک ریگی و کسانی که اینها را هدایت کرده بودند[پیدا میکنند.] نکته این هست که بلافاصله همة سناریوها چیده شده فقط منتظرند که روی آنتن برود روی آنتن میرود یک تبلیغات وسیعی اینها انجام دادند.
بعداً حالا از این جنازه بررسی کردند که این جنازه که بود که آمده عملیات انتحاری را انجام داد مشخص کردند مشخصاتش معلوم شد بعد که از چه نقطه مرز این را داخل آوردند بعد چه جوری داخل این مکان آوردند و بعد آنها از کی برنامهریزی روی این فرد را شروع کردند از کی این سناریو را چیدند از کی آمدند گفتند ما این کار را در پیشین انجام بدهیم چون پیشین فاصلهاش تا مرز خیلی کم است یعنی با چشم هم دیده میشود. اینها توانستند از طریق عامل نفوذی ساعت حضور سردار شوشتری، ساعت برگزاری نمایشگاه، ساعت تجمع ریشسفیدان، ساعتی که ایشان مثلاً میخواهد برای اینها صحبت کند، ساعتی که میخواهد افتتاح کند و بازدید کند جمعیتی که همراه شهید شوشتری هستند سران طوایفی که دارند به آنجا میآیند… باز هم در همین جا اینها توانستند از عامل نفوذی استفاده کنند.