اگر قرار باشد نمادهای اصلی سینمای پیش از انقلاب معرفی شوند، حتما دو گزینه اصلی بهروز وثوقی و ناصر ملکمطیعی هستند. دو بازیگری که نهتنها در سینما که در زندگی روزمره مردم عادی هم نقش پررنگی داشتند. این موضوع را میتوان از به جا ماندن برخی دیالوگها و برداشت از کاراکترها در صحبتهای عامیانه مردم متوجه شد. اما علاوه بر اینکه این دو شخصیت به طور مجزا بازیگران محبوب و فراموشنشدنی در سینمای ایران هستند، آثاری که در آنها در کنار هم بازی کردهاند هم در ماندگاری آنها در خاطره جمعی ایرانیان بسیار نقش پررنگی دارد.
ناصر ملکمطیعی ۱۰ سال از بهروز وثوقی بزرگتر است و به همین نسبت یک دهه زودتر از او وارد سینما شد. هیچکدام از آنها تحصیلات آکادمیک در زمینه بازیگری نگذراندند و به صورت تجربی بازیگری را یادگرفتند.
به گزارش فیلم نیوز، ملکمطیعی تقریبا چندسالی پس از ورودش به سینما و با فیلم «چهارراه حوادث» ساخته ساموئل خاچیکیان در سال ۱۳۳۳ به شهرت زیادی رسید. نکته قابل توجه این است که بهروز وثوقی هم پس از ۵ سال بازی در آثار مختلف، با فیلمی از ساموئل خاچیکیان به نام «خداحافظ تهران» به چهره مشهور تبدیل شد و نظر بسیاری از کارگردانها را به خود جلب کرد. ملکمطیعی و وثوقی در دههها فعالیت سینمایی خود، در چندین اثر در مقابل هم قرار گرفتند.
چهار فیلم «هاشمخان»، «قیصر»، «طوقی» و «بت» از آثار برجسته همکاری این دو نفر است که از میان آنها بازی در «قیصر»، با وجود اینکه نقش ملکمطیعی در آن کوتاه بود، از ماندگارترین آثار مشترک این دو بازیگر است.
در اواسط دهه ۴۰ شمسی در ایران به دلیل قانون اصلاحات ارضی، عدهای از ایل قشقایی برعلیه حکومت و دولت وقت شورش کردند. این شورش با حمله نیروهای لشکر شیراز خاتمه پیدا کرد. اما دو فیلم درباره این اتفاق در سینمای ایران ساخته شد تا تصویر حکومت را سفید و شورشیان را سیاه نشان دهد.
«هاشم خان» بعد از «خداحافظ تهران» دومین اثری بود که به این موضوع پرداخت. این فیلم درباره خان خود فروخته و زورگویی به نام هاشمخان بود که همه از دست آن عاصی بودند، اما باید به اوامر توجه میکردند. در این میان یک کارمند اداره اطلاعات میکروفیلمی درباره اطلاعات نفتی ایران داشت که هاشمخان برای رسیدن به این سند و فروختنش به سرویسهای اطلاعاتی بیگانه، قصد تعدی به همسر این مامور اطلاعات را داشت. در پایان هم مردم ایل و زیردستان هاشمخان بر علیه او همپیمان میشدند و او را از تخت قدرتش پایین میکشیدند. فیلم در سال ۱۳۴۵ و توسط محمد زریندست ساخته شد.
نقش اصلی این فیلم یعنی هاشمخان به ناصر ملکمطیعی سپرده شده بود. اما تهیهکنندگان فیلم برخلاف میل زریندست بهروز وثوقی که تازه به یک چهره بازیگری تبدیل شده بود را پیشنهاد دادند. وثوقی در نقش علی و همان مامور اطلاعاتی بود که باید از میکروفیلم و اسناد حفاظت میکرد. ملکمطیعی و ثوقی در این فیلم برای اولینبار در مقابل هم قرار گرفتند. تقابلی که در واقع تقابل خیر و شر قصه بود. این فیلم با وجود تبلیغات زیاد و حمایت دولتی که داشت، به دلیل ضعف فیلمنامه چندان پر مخاطب نبود. اما اولین بازی مشترک ناصر ملکمطیعی و بهروز وثوقی را در کارنامه این دو بازیگر ثبت کرد.
«قیصر» از نظر بسیاری از منتقدان و مورخان سینما، آغازگر موجنو در سینمای ایران است. این فیلم در اوج ساخت آثار موسوم به فیلمفارسی روایت متفاوتی از دل جامعه ایرانی در سالهایی میانی دهه ۴۰ داشت. روایتی که تنها نشانگر اوضاع اجتماع نبود بلکه آن را نقد میکرد.
پیش از «قیصر» هم به مسله تعرض به زنان پرداخته شده بود، اما در این فیلم تبعات آن را از منظری دیگر نشان میداد. زمانی که دو برادر برای انتقام خواهر خود دست به کار بزرگی میزنند و در این میان برادر بزرگتر فدا میشود. فاطی خواهر کوچک قیصر و فرمان، برای درس خواندن به خانه دوستش میرود، اما در آنجا مورد تعدی منصور آبمنگل قرار میگیرد و خودکشی میکند. فرمان برادر بزرگتر برای انتقام وارد میدان میشود، اما برادران آبمنگل او را میکشند. حالا قیصر از راه میرسد تا انتقام خود خواهر و برادر خود را بگیرد.
«قیصر» دومین فیلم مسعود کیمیایی پس از «بیگانه بیا» بود. او خرق عادت کرده بود و به جای رقص و آواز از مرگ و سیاهی فیلم حرف میزد. کیمیایی برای نقش فرمان که برادر بزرگتر بود ناصر ملک مطیعی را انتخاب کرده بود که در آن زمان دیگر وارد نقشهای اصطلاحا کلاه مخملی شده بود و تصویر کاملی از یک برادر لوطی و با غیرت در طبقه پایین جامعه بود. اما برای نقش قیصر احتیاج به یک جوان عاصی داشت. بهروز وثوقی دیگر چهرهای شناخته شده داشت و قرعه به نام او افتاد. این نقش بر پیشانی وثوقی تا به امروز مانده است و جتی لقب قیصر سینمای ایران را به او دادهاند.
«قیصر» مشهورترین همکاری مشترک ملک مطیعی و وثوقی است، اما آنها بازی مشترک زیادی در این فیلم با هم نداشتند. البته که دیالوگ ماندگار فرمان که میگفت: «قیصر کجایی که داداش فرمونت را کشتند» نشان از وابستگی این دو کاراکتر به همدیگر داشت.
یکسال پس از «قیصر» و موفقیت بسیار چشمگیر این فیلم، علی حاتمی دومین فیلم خود را با نام «طوقی» جلوی دوربین برد. «طوقی» داستان تراژیک عاشقانهای داشت و اتفاقا از منظری بسیار متفاوت از «قیصر» به موضوع ناموس پرداخته بود.
در این فیلم آسیدمصطفی خواهرزاده خود آسیدمرتضی را برای خواستگاری نامزدش طوبی به شیراز میقرستد. اما مرتضی به جای آوردن نامزد دایی خود، عاشق او میشود و با هم ازدواج میکنند. در این میان مصطفی فکر میکند رابطه نامشروعی میان آن دو است. در این میان علاقه مرتضی به کفتربازی و کبوتری به نام طوقی هم ماجراهای تراژیکی را به داستان اضافه میکند که در نهایت باعث مرگ طوبی میشود.
این فیلم را میتوان از منظری نقد نگاه مردانه به زنان و از طرفی مسائل مشکلساز جماعت کفترباز قدیمی ایرانی هم دانست. ناصر ملکمطیعی و بهروز وثوقی پس از یکسال که در نقش دو برادر در فیلم «قیصر» حضور داشتند، برای بازی در نقش دایی و خواهرزاده فیلم «طوقی» دعوت شدند. شخصیت آسیدمصطفی که قداره بندی قدیمی و توبه کرده بود بر عهده ملکمطیعی گذاشته شد و سیدمرتضی که جوانی پر شر و شور است به وثوقی رسید.
حاتمی شخصیت مصطفی را در امتداد شخصیت فرمان «قیصر» نوشته بود، اما در «طوقی» اعتقادات مذهبی بیشتر و تکیه به معماری و عادتهای ایرانی بیشتر از فیلم کیمیایی نشان داده میشد. تقابل ملک مطیعی و وثوقی در این فیلم به نسبت دو اثر قبلی بیشتر بود. رابطهای هم که میان آنها تعریف شده بود، بسیاری متفاوت شکل میگرفت. در این فیلم هم وثوقی بازی بیشتری نسبت به ملک مطیعی داشت و در واقع جوان اول فیلم بود.
ایرج قادری و سعید مطلبی که از اواخر دهه ۴۰ تبدیل به زوج سینمایی پولسازی شده بودند، در سال ۱۳۵۵ با داستانی که درونمایه انتقام داشت، فیلمی را ساختند به نام «بت». علی عباسی تهیهکننده فیلم برای فروش هرچه بیشتر فیلمش از بهروز وثوقی و ناصر ملکمطیعی دعوت کرد تا در این فیلم بازی کنند.
«بت» درباره حمل یک محموله قاچاق است که در میانه راه با مسایل مختلفی روبرو میشود دو دوست به نامهای نعیم و صادق در گیر و دار این کار غیرقانونی وارد یک مسله ناموسی میشوند. صادق به حبس محکوم میشود و پس از یازده سال که آزاد میشود قصد انتقام دارد. «بت» آخرین همکاری مشترک ناصر ملک مطیعی و بهروز وثوقی است. تقابل ملکمطیعی و وثوقی در این فیلم بسیار متفاوت از آثار مشترک دیگر آنها است.
نقش صادق که یک شکستخورده دنبال انتقام است به بهروز وثوقی داده شد و ملک مطیعی که دیگر دی دهه ۵۰ در تلاش بود از قالب نقشهای کلاه مخملی خارج شود در این فیلم در قامت یک گروهبان قرار گرفت. صادق برای اثبات حقانیت خودش و انتقام پس از آزادی به کمک گروهبان احتیاج داد و او هم در این راه به صادق کمک میکند. فیلم «بت» به دلیل بازی مشترک این دو ستاره و بازی بسیار قابل توجه بهروز وثوقی یکی از پرفروشترین فیلمهای سال ۱۳۵۵ بود.