bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۷۲۴۹۳

ترومایی به نام هراس از طرد شدن!

ترومایی به نام هراس از طرد شدن!
چند شخصیتی بودن ما ایرانی ها، به نظر من، از تربیت ما نشات گرفته است؛ زیرا پدر و مادرها، به عنوان نخستین آموزگاران، به ما حالی کرده اند که بچه خوب بچه حرف گوش کن و با ادب است.
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۳ - ۱۷ شهريور ۱۴۰۳

محمد ماکویی؛ به دلیل مشغله کاری فراوان و نیاز به مطالعه مقالات و کتب علمی در باره "کمپوست" و "کمپوست خانگی" خیلی وقت بود که فرصت مطالعه رمان نداشتم!

اینکه آدم وقت تفریح نداشته باشد باعث می‌شود که بالاخره، در یک جایی، کم آورده و "باید تغییری در زندگیم بدهم" را بر صمیم قلب جاری سازد.

این اتفاق برای من هم افتاد و مصمم شدم، حتی شده، برای دقایقی از روز خود را صرف مطالعه رمان، که از دوران نوجوانی فوق العاده به آن علاقه داشتم، نمایم.

بدین ترتیب بود که سراغ کتابخانه منزل رفته و از میان کتاب ها، بصورت کاملا تصادفی، کتابی را برای مطالعه بیرون کشیدم: "سی بل"!

"سی بل" داستان یک دختر چند شخصیتی است که به دلیل مواجهه با تروما‌های مختلف و مقابله با آن‌ها دارای شخصیت‌های مختلف می‌شود!

سی بل در مواجهه با غم ناشی از از دست دادن مادربزرگ یک شخصیت جدید، در دل همان شخصیت قبلی، پیدا می‌کند و وقتی شاهد معاشقه پدر و مادر، در دوران کودکی، می‌گردد شخصیتی دیگر را در درون خویش می‌پرورد!

با مطالعه این داستان به این فکر کردم که ما ایرانی‌ها هم چند شخصیتی هستیم؛ بی آنکه تحت تاثیر ترومای خاصی قرار گرفته باشیم!

اینکه ما در هنگام رویارویی با روسا، رفقا، همکاران، اعضای خانواده، غریبه‌ها و خلوت و تنهایی شخصیت‌هایی از خود بروز می‌دهیم که با دیگر شخصیت‌ها نمی‌خواند شاید به خاطر ترومایی باشد که کمتر در باره آن فکر شده است!

مثلا ما در هنگام رویارویی با روسا خود را یک زیر آب زن درست و حسابی معرفی می‌کنیم و این در حالی است که در جمع همکاران از هر چه زیر آب زن است متنفر می‌شویم!

ما در جمع رفقا "سیگاری" درست و حسابی هستیم و در جمع خانواده کسی که دود سیگار خفه اش می‌کند!

جالب این است که گذر زمان هم باعث می‌شود ما دارای شخصیت جدید شویم و برای همین است که اگر در هنگام عروس بودن، مادر شوهر را موجودی که اصلا نمی‌شود با آن کنار آمد می‌دانستیم؛ در ورود به طبقه "مادر شوهرها"، "عروس خوب فقط عروس مرده است" را در اندرون دل می‌نشانیم!

چند شخصیتی بودن ما ایرانی ها، به نظر من، از تربیت ما نشات گرفته است؛ زیرا پدر و مادرها، به عنوان نخستین آموزگاران، به ما حالی کرده اند که بچه خوب بچه حرف گوش کن و با ادب است. (کیست که نداند ادب مورد نظر پدر و مادر به معنای سکوت محض و یا تایید تمامی فرمایشات و اوامر بابا و مامان می‌باشد!)

معلم‌ها یا آموزگاران ثانی هم توی گوش بچه‌ها فرو می‌کنند که دانش آموز خوب آن شاگردی است که هر حرف معلم را بر دیده منت نهاده و به هیچ وجه وارد مقولات و مباحث "وقت تلف کن! " و " به درد نخور! " نشود!

اوضاع در دانشگاه و محل کار‌ها هم همینطور است و ایرانی جماعت یاد می‌گیرد که برای پذیرفته شدن و ممانعت از طرد شدگی در مکان‌ها و زمان‌های مختلف شخصیت کاملا متفاوتی از خویش بروز دهد!

چند شخصیتی بودن باعث می‌شود که آدم‌ها راحت‌تر زندگی کنند؛ مثلا مامور بهداشتی که در ساعات کاری بر بیرون از یخچال بودن تخم مرغ بسیار سخت می‌گیرد می‌تواند براحتی در ساعات غیر کاری شاهد انتقال مرغ با موتور سیکلت باشد و این امر را اتفاقی کاملا معمولی بگیرد!

خود من در زمانی، به عنوان بازرس بهداشت، نسبت به توزیع آلاسکا (بستنی یخی) در فروشگاه‌های مواد غذایی سخت می‌گرفتم؛ اما هنگامی که در روز‌های تعطیل، به عنوان تماشاگر، در استادیوم به سر می‌بردم گلوی خود را پاره می‌کردم تا مانع از این شوم که فروشنده آلاسکا در هنگام توزیع بستنی‌های یخی، خدای ناکرده، مرا از قلم بیندازد!

در محیط کار و به ویژه در هنگام استخدام هم چند شخصیتی بودن، همانطور که مختصرا توضیح داده شد، خیلی به درد آدم می‌خورد؛ زیرا اگر مسئول استخدام از شما سوال "چطور آدمی هستید؟ " را بپرسد شما می‌توانید با ادای "شما چطور آدمی را دوست دارید؟ " او را مجاب نمایید که می‌تواند شخصیت شما را، دست کم، از لحظه زدن کارت ورود تا موقع استماع "تایید شد" هنگامه خروج کاملا مال خود نماید!

 

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین