bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۴۰۶۰۵
نیوتن چرا و در چه بستر زمانی‌ای دیدگاهی مذهبی در تقابل با کلیسا داشت؟

«دجال» به روایت اسحاق نیوتن

«دجال» به روایت اسحاق نیوتن
از دید نیوتن پیشگویی‌ها مملو از نشانه‌هایی در مورد دجال یا ضد مسیح است تا وفاداران یا قوم برگزیده خدا دجال را طرد کرده و خود را نجات دهند و مسیح برای سلطنت جدید در آغاز هزاره بازگردد. بنابراین، مطالعه و درک پیشگویی‌ها برای نیوتن یک وظیفه اخلاقی بود، زیرا کسانی که در ظهور دوم مسیح توسط دجال اغوا نمی‌شوند می‌توانند از جنگ بین خیر و شر جان سالم به در ببرند و در نتیجه به تعالیم کمک کنند. هزاره گرایان ادعا کردند که آمدن دوم مسیح با یک رویداد فاجعه بار (شاید یک آتش سوزی بزرگ با وجود اختلاف بر سر این موضوع) برای پاکسازی جهان فیزیکی از مسیحیان ناپاک به منظور شکست دادن دجال همراه خواهد بود. اگر به بستر زمانی طرح ایده هزاره گرایانه نگاه کنیم مرتبط با تنش میان پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها است. این بستر نشان می‌دهد که چرا اعدام نهایی چارلز اول در سال ۱۶۴۹ توسط بسیاری از پروتستان‌ها به عنوان نشانه‌ای از بازگشت احتمالی مسیح به زمین قلمداد شده بود.
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۹ - ۲۶ تير ۱۴۰۳

فرارو- شاید این پرسش مطرح شود که نیوتن چگونه به حل پرسش‌های مرتبط با دین پرداخت؟ چرا که تفسیر‌های بسیار متفاوتی از کتاب مقدس وجود داشت و این که چگونه می‌توان در یافتن معنای مورد نظر در کتاب مقدس پیشرفت کرد؟ نیوتن در این باره پاسخ داده بود: "اصول اولیه دین مسیحیت نه بر اساس نتیجه گیری ها، نظرات، یا حدس‌های قابل بحث بلکه بر اساس سخنان صریح مسیح و حواریون اش بنا شده اند و ما باید شکل کلمات سالم را محکم نگه داریم... اصول اولیه دین مسیحیت به نتایج بحث انگیز بستگی ندارد". بنابراین، در اینجا رویکرد نیوتن برای درک کتاب مقدس است: "کلمات صریح کتاب مقدس" و آن چه را که "در روزگار رسولان تعلیم داده شد را بخوانید".

به گزارش فرارو، در دانشگاه کمبریج جایی که نیوتن تحصیل می‌کرد او به نوشته‌های ایگناتیوس، ایرنائوس، پولیکارپ و سایر نوشته‌های اولیه مسیحی دسترسی داشت و کلمات آن‌ها را به زبان لاتین و یونانی اصلی خواند. او مکررا از آن‌ها نقل قول می‌کرد و بین آموزه‌هایی که توسط کسانی که در دوران رسولان یا اندکی پس از آن زندگی می‌کردند و آموزه‌هایی که بعدا در تاریخ ظاهر شدند تمایز قائل شد.

نیوتن در سال ۱۶۶۱ در کالج ترینیتی در کمبریج انگلستان پذیرفته شد. در آن زمان، آموزه‌های کالج عمدتاً مبتنی بر آموزه‌های ارسطو و سایر فیلسوفان بود، اما نیوتن ترجیح داد آثار تجربه گرایانی، چون گالیله، کوپرنیک و کپلر را مطالعه کند و آموزه‌های ارسطو را به چالش کشید. نیوتن اندکی پس از اخذ مدرک در آوریل ۱۶۶۵ میلادی دانشگاه را ترک کرد و برای دو سال بعد در طول پاندمی معروف به طاعون بزرگ به مطالعه اپتیک، گرانش و ریاضیات در خانه مادرش در وولستورپ در انگلستان پرداخت.

نیوتن در سال ۱۶۶۷ برای ادامه تحصیل و اخذ مدرک کارشناسی ارشد به کمبریج بازگشت و یک سال بعد آن را اخذ کرد. او در سال ۱۶۶۹ میلادی به عنوان استاد ریاضیات در کالج ترینیتی در نظام دانشگاهی کمبریج برگزیده شد. نیوتن در آن زمان بیست و شش ساله بود و استعدادهایش شناخته شده بودند.

در روزگار نیوتن هر عضو کمبریج یا آکسفورد باید در کلیسای انگلیکن توسط یک کشیش منصوب می‌شد. نیوتن از این موضوع طفره رفت، اما وعده داد که در آینده نزدیک دستورات مقدس را بپذیرد، اما برای چندین سال آن را به تعویق انداخت، زیرا عقاید شخصی او با دکترین انگلیکن مخالف بود. او تحت فشار برای پذیرش دستورات مقدس قرار داشت. در این میان نیوتن در مارس ۱۶۷۵ میلادی از چارلز پادشاه وقت انگلستان درخواست کرد تا معافیت ویژه به او اعطا کند و در کمال تعجب همگان در عرض یک ماه پادشاه اجازه داد که نیوتن از احکام مقدس معاف شود.

نظر نیوتن در مورد ماهیت الوهیت و رد تثلیث

نیوتن چگونه رویکرد علمی خود را در مطالعات دینی اش به کار گرفت؟ یک نمونه بارز از مطالعات او در مورد ماهیت خدا بوده که او بر اساس متون مقدس ترکیب شده با آموزه‌های کاتبان اولیه کلیسای مسیحی آن را انجام داده بود. نیوتن دو نقص عمده در آموزه مسیحی تثلیث دید: نخست آن که از سوی متون مقدس پشتیبانی نشده بود و دوم آن که غیرمنطقی بود. نیوتن از بخش‌های مختلف کتاب مقدس استفاده کرد تا نشان دهد که آموزه تثلیث نادرست است و در عوض کتاب مقدس تعلیم می‌دهد که پدر، پسر و روح القدس به عنوان سه عضو الوهیت موجوداتی مجزا و متمایز هستند.

نیوتن به طور خاص اشاره کرده بود که با استدلال آتاناسیان که اولین اعتقادی بود که در آن برابری سه عنصر تثلیث به صراحت بیان شده بود موافق نیست. اکنون از سوی اکثر محققن پذیرفته شده که آتاناسیوس الهی دان مسیحی نویسنده آن باور نبوده و نگارش اعتقادنامه آتاناسیان به احتمال زیاد به اواخر قرن پنجم یا حتی اوایل قرن ششم پس از میلاد مسیح دست کم صد سال پس از آتاناسیوس باز می‌گردد.

در بخشی از متن اعتقادنامه آتاناسیان آمده است: "هر کس نجات یابد قبل از همه چیز لازم است که ایمان کاتولیک داشته باشد. ایمانی که جز آن که هر کس را پاک و بی آلایش نگاه دارد بدون شک برای همیشه هلاک خواهد شد آن‌ها سه ابدی نیستند بلکه یک جاودانه هستند. پس یک پدر وجود دارد، نه سه پدر. یک پسر، نه سه پسر. یک روح القدس، نه سه روح القدس و در این تثلیث هیچ کدام مافوق یا بعد از دیگری نیست هیچ کدام بزرگ‌تر یا کوچک‌تر از دیگری نیست بلکه کل سه شخص با هم ابدی هستند و با هم برابرند. بنابراین، آن که نجات خواهد یافت باید به تثلیث فکر کند".

برای نیوتن این استدلال منطقی و قابل پذیرش نبود. او درباره آن نوشته بود: "کسانی که قادر هستند بگذار آن را خوب درک کنند. به سهم خودم نمی‌توانم هیچ کدام درک کنم". نیوتن در "مکاشفات یوحنا" فصل پنجم بند هفتم را رد می‌کند جایی که آمده است:"، زیرا سه نفر هستند که در آسمان گواهی می‌دهند پدر، کلام، و روح القدس و این سه یکی هستند" نیوتن نشان داد که کلمات "در آسمان، پدر، کلمه، و روح القدس؛ و این سه یکی هستند" در نسخه‌های خطی اصلی یونانی وجود ندارد.

او نوشت که این عبارت "نه در نسخه‌های باستانی و نه در یونانی وجود نداشته و برای کلیسا‌های اولیه کاملا ناشناخته بوده است". نیوتن بر اساس متون اولیه کتاب مقدس به این نتیجه رسید که  فصل پنجم بند هفتم بعدا افزوده شده و در این باره نوشت: "این ارتداد با تباه کردن حقیقت در مورد رابطه پسر با پدر در برابر قرار دادن آن‌ها آغاز شد".

امروزه محققان به این نتیجه رسیده اند که ان بخش از مکاشفات یوحنا براساس همان استدلال‌هایی که نیوتن به کار برد واقعا جعلی بوده است. این بخش در هیچ یک از نسخه‌های خطی اولیه یونانی انجیل یافت پیدا نمی‌شود و پدران یونانی آن را نقل نکرده اند که اگر آن را می‌دانستند مطمئنا از آن در مجادلات پیرامون تثلیث قرن چهارم پس از میلاد مسیح استفاده می‌کردند.

مسئول اصلی ایجاد تردید در مورد افکار مذهبی نیوتن "ویلیام ویستون" جانشین نیوتن به عنوان استاد ریاضیات در دانشگاه کمبریج بود که نقشی کلیدی در محبوبیت ایده‌های نیوتن ایفا کرد. اندکی پس از مرگ نیوتن ویستون گزارش کوتاهی از اعتقادات مذهبی خصوصی نیتوتن متنتشر کرد و اظهار داشت که نیوتن مخالف ایده باور به تثلیث بوده است. به گفته ویستون، نیوتن معتقد بود که این دکترین ساختگی وحشتناکی است که در قرن چهارم ابداع شد و آتاناسیوس اسقف بزرگ اسکندریه آن بدعت از دید نیوتن "شرورانه" را مطرح کرد و "معمار فساد مسیحیت" شد.

ویستون سالیان متمادی به طور علنی به بدعت نیوتن اشاره می‌کرد و امیدوار بود از این طریق از مواضع ضد تثلیثی خود حمایت کند که برخلاف نیوتن به طور گسترده آن را اعلام می‌کرد. به دلیل آن دیدگاه‌ها ویستون هم از بورسیه کالج و هم از جایگاه استادی اش درکمبریج محروم شد. نیوتن تقریبا در تمام دوران بزرگستالی اش باورهایش را به عنوان یک راز نزد خود نگه داشت و صرفا برای افراد معدودی فاش کرد چرا که در صورت علنی شدن در خطر اخراج از دانشگاه مشابه سرنوشت ویستون دچار می‌شد. تلاش‌های شدید نیوتن برای جلوگیری از شناخته شدن بیش‌تر دیدگاه‌های خصوصی اش این نتیجه درازمدت داشت که نوشته‌های مذهبی او برای بیش از دو قرن تا حد زیادی پنهان ماند.

پنهان کردن ایمان

نیوتن تلاش می‌کرد تا اعتقادات خصوصی خود را علنی نکند. او به علت استاد و رئیس انجمن سلطنتی بودن تلاش می‌کرد تا با برچسب بدعت گذار مواجه نشود چرا که بدعت گذاران از نظر مذهبی برانداز از نظر اجتماعی خطرناک و از نظر اخلاقی تحقیر شده قلمداد می‌شدند. به علاوه، مناصبی که او از آن برخوردار بود وابسته به مظاهر عمومی نظم مذهبی و اجتماعی بود. در نتیجه، نیوتن چیز‌های زیادی برای از دست دادن داشت.

چند سال پس از انتشار کتاب اصول نیوتن در سال ۱۶۸۷ "ریچارد بنتلی" محقق و متکلم کلاسیک مجموعه‌ای از پرسش‌های نافذ را درباره مفاهیم مذهبی آن را از نیوتن مطرح کرد. نیوتن با اطمینان دادن به بنتلی پاسخ داد که یکی از دلایل نگارش کتاب اصول دعوت از افراد باهوش بوده تا ماهیت خدا را بیش‌تر در نظر بگیرند.

نیوتن دلایل جدیدی برای این باور ارائه کرد که نظم پیچیده آسمان‌ها به طور ویژه برای پشتیبانی از حیات بر روی زمین طراحی شده و ساختار منظومه شمسی نمی‌تواند به طور تصادفی بوجود آمده باشد. نیوتن استدلال کرد که در حالی که گرانش جهانی حرکات کنونی سیارات را توضیح می‌دهد یک موجود هوشمند که در هندسه و فیزیک متخصص بوده باید مسئول ایجاد شرایط اولیه‌ای بوده باشد که باعث ایجاد مدار آن‌ها شد.

او در ویراست دوم اثر اصول در سال ۱۷۱۳ میلادی نوشته بود که "همه آن تنوع چیز‌های طبیعی که می‌یابیم متناسب با زمان‌ها و مکان‌های مختلف نمی‌تواند ناشی از چیزی جز ایده‌ها و اراده موجودی باشد که لزوما وجود دارد". نیوتن توضیح داد که خداوند همیشه و در همه جا از نزدیک در برابر مخلوقات اش حضور داشته و شایسته پرستش بوده، زیرا او حاکمیت خیرخواهانه و هوشمندانه‌ای را بر مخلوق خود اعمال کرده است. او نوشته بود: "ما خداوند را به دلیل کمالات اش می‌ستاییم، اما به خاطر تسلط اش می‌پرستیم. اگر چه بخش عمده جنبه‌های خدا را با ذهن محدود نمی‌توان درک کرد، اما می‌توانیم او را با کارهایش بهتر بشناسیم. در واقع، ما او را تنها با عاقلانه‌ترین و عالی‌ترین تدبیر‌ها و علل غایی می‌شناسیم". در اینجا بیان روشنی از کارکرد دینی علم همان طور که نیوتن آن را می‌دید وجود داشت.

تثلیث ستیزی

مقیاس عظیم تحقیقات نیوتن در مورد تاریخ کلیسا، نبوت و الهیات طبیعی نشان می‌دهد که مذهب در زندگی او نقش اساسی داشته است. او در محیطی مذهبی بزرگ شد. به نظر می‌رسد که دیدگاه‌های نیوتن در مورد دکترین تثلیث که او در نوشته‌های منتشرنشده اش آن را شکلی شرورانه از شرک توصیف می‌کند حداقل تا حدودی ناشی از بیزاری شدید او از کلیسای کاتولیک رومی و به طور گسترده‌تر به دلیل نفرت او از بت پرستی بوده است.

دیدگاه‌های ضد تثلیثی از زمان اصلاحات پروتستان به طور پراکنده در انگلستان جوانه زده بود، اما تا پایان قرن هفدهم بود که اختلافات جدی را در کلیسای انگلستان برانگیخت. در پایان سال ۱۶۹۰ میلادی نیوتن متنی طولانی و آشکار خطاب به جان لاک فیلسوف در مورد عدم اعتبار دو متن اثبات تثلیثی در فصل اول مکاشفه یوحنا نوشت. او در این نامه‌ها به وضوح همدردی خود را با یک الهیات ضد تثلیث آشکار کرد و اظهار داشت که به عنوان یک مفسر غیر روحانی حق دارد از درک خود برای تفسیر بخش‌های دشوار کتاب مقدس استفاده کند. در تحلیلی متاخر از کلیسای انگلیکن او استدلال کرد که یکی از اعضای عمل کننده کلیسا هیچ تعهدی برای اعتقاد به آموزه‌ها و اصول ایمانی مبتنی بر شرایط صریح کتاب مقدس ندارد. به طور کلی‌تر او احساس می‌کرد که یک کلیسای دولتی نباید تا آنجا که ممکن است اختلاف نظر در مورد دکترین را سرکوب کند، و در عوض باید افراد خداپرست (مانند خودش) را تشویق کند که به مطالعه مستقل واقعی بپردازند. راهبان که نیوتن آنان را به خاطر ایجاد رژیم‌های ذهنی و بدنی عجیب و غریب فزاینده سرزنش می‌کرد دین نادرست را در همه جا ترویج کردند و این دین به مذهب رسمی امپراتوری روم تحت حکومت تئودوسیوس کبیر تبدیل شد.

در گزارش نیوتن از انحراف مسیحیت به تصمیم شورای نیقیه نخستین شورایِ کلیساییِ جهانی اشاره شد که در سال ۳۲۵ میلادی تشکیل شده بود اعتقاد نامه‌ای را به تصویب رساند که توضیح می‌داد پدر و پسر با یکدیگر همبستگی دارند و هم جوهر و هم ذات هستند. نیوتن، اما معتقد بود این باور در کتاب مقدس نیامده و همراه با بسیاری از پروتستان‌ها معتقد بود که ایمان مسیحی نمی‌تواند بر زبان غیر مکتوب تکیه کند. نیوتن استدلال می‌کرد که در حقیقت خدا بی‌نهایت برتر از پسر بود، اما با مهربانی به او قدرت‌های مختلفی را اعطا کرد. نیوتن با نوشتن در یک مجموعه طولانی یادداشت توضیح داد که این پسر خدا بود که به دنیا فرستاده شد و "نه یک روح انسانی که برای ما رنج کشید".

حمله نیوتن به آموزه تثلیث پایه‌های اعتقادی کاتولیک رومی را هدف قرار داد. اولین گزارش‌های نیوتن از تاریخ مسیحیت جسورانه بود. او با شناسایی تحولات دکترین کاتولیک قرن چهارم آن را "ارتداد بزرگ ضد مسیحی" خواند و در رساله‌ای درباره کتاب مکاشفه به وضوح معتقد بود که آتاناسیوس و پیروان اش، دیدگاه‌هایی "پوچ" را معرفی کرده اند. در واقع، او باور داشت که مسیح واسطه‌ای از جانب خداوند و خود یک موجود مخلوق بوده است. تثلیث ستیزی آشکار نیوتن باعث شد که برخی ادعا کنند که او بیشتر به یهودیت گرایش داشته تا مسیحیت.

هماهنگ سازی پیشگویی‌های دینی با مشاهدات علمی و آخرالزمان گرایی نیوتن

نیوتن به پیشگویی‌های کتاب مقدس باور داشت و درباره آن گفته بود: "این پیشگویی‌ها برای استفاده ما در نظر گرفته شده بود تا در میان ارتداد‌ها بتوانیم حقیقت را تشخیص دهیم و ایمان خود را تثبیت کنیم". به عبارت دیگر، نیوتن معتقد بود که خداوند پیشگویی‌ها را به آیندگان ارائه داده تا انسان‌ها و کلیسا را از بت پرستان، پیامبران دروغین و غاصبان در زمان عدم اطمینان و شک و تردید مصون بدارد و آنان را هدایت کند. نیوتن مدعی شد که مفسرانی مانند او برای کمک به مردم به منظور درک پیشگویی‌ها مورد نیاز هستند، زیرا با ابداع روشی برای تفسیر مبتنی بر مفاهیم و ابزار‌های علمی معنای زبان نبوی برای مسیحیان عادی قطعی‌تر و آسان‌تر می‌شود. بر این اساس، نیوتن می‌خواست مشاهدات اش به عنوان راهنمای تفسیر متون نبوی قلمداد شود.

او می‌خواست قضاوت خواننده را آماده کند تا بتواند بداند "چه زمانی یک تفسیر اصیل است و از میان دو تفسیر کدام یک بهترین است". از دید نیوتن مشاهدات به عنوان یک راهنما عمل می‌کند و به خواننده کمک می‌نماید تا دستورالعمل خدا برای بشر را درک کند. از دید او نظریه اش در مورد نور و رنگ‌ها یا کتاب "اصول" هر دو مجموعه‌ای از اصول یا گزاره‌ها هستند که نحوه عملکرد قوانین مکانیکی حاکم بر ماشین کیهانی را نشان می‌دهند؛ بنابراین هدف آن‌ها راهنمایی خواننده در درک او از خلقت خداوند است. نیوتن معتقد بود که روشی که قرار است تاریخ از طریق آن محقق شود در زمان خلقت توسط خداوند تعیین شده بدان معنا که آخرالزمان یعنی پایان زمان همان طور که در مکاشفه یوحنا پیشگویی شده بخشی از برنامه خدا برای بشریت است.

اگر در اینجا این پرسش را مطرح می‌کنید که چرا خداوند اگر خلقت خود را عقلانی و خوب برنامه ریزی کرده  چرا آن را نابود می‌کند؟ نیوتن پاسخ مستقیمی به این سوال نمی‌دهد و باور داشت دلایل خدا باید برای انسان‌ها مبهم باقی بماند. با این وجود، او متقاعد شده بود که آخرالزمان به خدا اجازه می‌دهد مسیحیان مرتکب شرارت شده را مجازات کند تا بتواند چیزی جدید بسازد.

نیوتن باور داشت که خدا غایاتی فراتر از درک بشر دارد و چیز‌هایی وجود دارند که باید تا زمانی که خدا فکر کند زمان ظهور آن‌ها فرا نرسیده مانند نبوت‌ها مبهم باقی بمانند. این امر می‌تواند توضیح دهد که چرا قاعده کلی نیوتن از مطالعه کتاب طبیعت و کتاب قانون به شدت به مشیت خدا متکی بود. او نوشته بود:"علم و دین نمی‌توانند شرحی توضیحی از ساختار واقعی طبیعت ارائه دهند بلکه باید خود را به شرحی توصیفی از آن چه مشاهده می‌شود محدود کنند". از نظر او، خداوند قصد داشت محتوای پیشگویی‌ها مبهم بماند تا کسانی که حاضر هستند به مشیت خداوند بدون ارائه دلیل ایمان بیاورند از سایرین متمایز شوند.

در واقع، مفهوم کالونیستی مشیت الهی بیانگر این است که خدا این امکان را دارد که در خلقت خود مداخله کند و قوانین حاکم بر آن را تغییر دهد، حتی اگر نیوتن متقاعد شده بود که اعمال خدا در واقع محدود به حفظ قوانین مکانیکی است که او اعلام کرد. این موضوع دلالت بر این دارد که طرح خدا (قوانین مکانیکی، تاریخ و غیره) را می‌توان تغییر داد بنابراین نمی‌توان دانست که آیا آن چه در زمان حال صادق است در آینده نیز صادق خواهد بود یا خیر.

" نیوتن" در تفسیر مکاشفه یوحنا نوشته بود:" پیش‌گویی‌های بسیار و واضح در مورد کار‌هایی که در آمدن دوم مسیح انجام می‌شود برای بهبود و استقرار مجدد حقیقت از دست رفته و برپایی پادشاهی است که در آن عدالت ساکن است". با این وجود، از دید او تنها چند نفر پراکنده از فداکارترین و عادل‌ترین مسیحیان نجات خواهند یافت، زیرا "طرح پیشگویی‌ها این است که انسان‌ها را بیازماید تا کلیسا پاک‌تر و کمتر با منافقان آلوده شود".

از نظر نیوتن، این مسیحیان وفادار کسانی بودند که با اصول آموزه مسیح مبارزه نمی‌کردند بلکه می‌توانستند کتاب مقدس را صادقانه و جدی برای حقیقت پیام مسیحی مورد کاوش قرار دهند. بدین ترتیب، نیوتن بنای کلیسای حقیقی را با پیشرفت دانش مرتبط می‌دانست، زیرا او ادعا می‌کرد که درک پیشگویی‌ها دانش بشری را افزایش می‌دهد که به نوبه خود با اجازه دادن به خردمندان برای درک بهتر وضعیت موجودات جهان مردم را تشویق می‌کند که به ایمان اصلی بازگردند.

از دید نیوتن پیشگویی‌ها مملو از نشانه‌هایی در مورد دجال یا ضد مسیح است تا وفاداران یا قوم برگزیده خدا دجال را طرد کرده و خود را نجات دهند و مسیح برای سلطنت جدید در آغاز هزاره بازگردد. بنابراین، مطالعه و درک پیشگویی‌ها برای نیوتن یک وظیفه اخلاقی بود، زیرا کسانی که در ظهور دوم مسیح توسط دجال اغوا نمی‌شوند می‌توانند از جنگ بین خیر و شر جان سالم به در ببرند و در نتیجه به تعالیم کمک کنند. هزاره گرایان ادعا کردند که آمدن دوم مسیح با یک رویداد فاجعه بار (شاید یک آتش سوزی بزرگ با وجود اختلاف بر سر این موضوع) برای پاکسازی جهان فیزیکی از مسیحیان ناپاک به منظور شکست دادن دجال همراه خواهد بود. اگر به بستر زمانی طرح ایده هزاره گرایانه نگاه کنیم مرتبط با تنش میان پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها است. این بستر نشان می‌دهد که چرا اعدام نهایی چارلز اول در سال ۱۶۴۹ توسط بسیاری از پروتستان‌ها به عنوان نشانه‌ای از بازگشت احتمالی مسیح به زمین قلمداد شده بود.

او به اتهام ستمگری، خیانت به کشور، آدم کشی و به عنوان دشمن مردم از سوی دادگاه عالی به اعدام محکوم و چند روز بعد در ۳۰ ژانویه ۱۶۴۹ در وایت‌هال گردن زده شد. پارلمان ادعا کرد که پادشاه "طرح شیطانی برای براندازی قوانین و آزادی‌های باستانی و اساسی این ملت را داشته است" و او "جنگ داخلی را در این سرزمین به راه انداخته و به دنبال حفظ کردن سلطنت خود به هر طریقی بوده است". مخالفان کلیسای کاتولیک باور داشتند که کلیسا به پادشاه برای سرکوب مذهبی و ازار و شکنجه‌ها یاری رسانده و در نتیجه کلیسا را به مثابه دجال یا ضد مسیح قلمداد می‌کردند.

نیوتن پیشگویی‌ها را به عنوان پیش بینی ظهور کلیسای کاتولیک و فساد ایمان اصلی تا سقوط نهایی آن در پایان زمان با آمدن دوم مسیح تفسیر می‌کرد. با توجه به چنین ذهنیت و بستر ضد کاتولیکی جای تعجبی ندارد که نیوتن مطالعه پیشگویی‌ها را برای ساختن کلیسای حقیقی دارای اهمیت کلی می‌دانست. در واقع، وقایعی که در قرن هفدهم در انگلستان رخ می‌داد این تصور را به ذهن متبادر می‌ساخت که آخرین عصر نزدیک است و به همین دلیل است که درک پیشگویی‌ها بیش از هر زمان دیگری مهم بود، زیرا دستورات خدا مانع از اغوای مسیحیان فداکار و صالح توسط دجال (در اینجا کلیسای کاتولیک که از نظر نیوتن نماد آن بود) می‌شد.

نیوتن برای فهم بهتر خوانندگان درباره ضرورت مطالعه پیشگویی‌ها یهودیانی را که خداوند آن‌ها را به دلیل ناتوانی در تشخیص نشانه‌های اولین آمدن مسیح در کتاب مقدس مجازات کرده بود مثال می‌زند و می‌نویسد:" و در یک کلام جهل یهودیان از این پیشگویی‌ها بود که باعث شد آنان مسیح را رد کنند و در نتیجه نه تنها اسیر رومیان شوند بلکه لعنت ابدی را متحمل شدند". بنابراین، اگر خدا یهودیان را به خاطر عدم شناخت مسیح در اولین آمدن او مجازات می‌کرد نیوتن استدلال کرده بود که او و همعصران اش را به خاطر ناتوانی در تشخیص نشانه‌های ضد مسیح (دجال) که در مکاشفه یوحنا ذکر شده نیز معاف نکرده و مورد مجازات قرار می‌دهد.

گردآوری و ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه

منابع:
Bourrat, Sophie (۲۰۱۴) , Newton, theology and the inductive method, Stendhal University

Connolly, Grace (۲۰۱۸) , The Scientific Revolution: Breaking the Chains of the Church, Colby College

Iliffe, Rob (۲۰۱۵) , Church, Heresy, and Pure Religion, The New Atlantis

Jones, Steven E. , A Brief Survey of Sir Isaac Newton's Views on Religion, Religious Studies Center

Snobelen, Stephen D. (۱۹۹۹) , Isaac Newton, heretic: the strategies of a Nicodemite, The British Journal for the History of Science

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین