مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: در میان واکنشهای مختلف به حملات موشکی - پهپادی ایران به اسراییل در بامداد ۲۶ فروردین که غالبا در تمجید و ستایش بوده و در مواردی موجب احضار یا هشدار هم شده یکی از همه شاذّتر است و آن توییت جناب امیرحسین ثابتی مجری سابق تلویزیون است که دو ماه دیگر قرار است به عنوان نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی مستقر شود.
او نوشته است: «عملیات دیشب نتییجهٔ یک راهبرد درست بود که اگر هنوز کشور دست حامیان تنشزدایی بود به دست نمیآمد تا مبادا در تلهٔ تنش گرفتار شویم. اتفاقی که بنیصدر در اول انقلاب با رویکرد غلط کشور را ضعیف کرده بود؛ لذا پیشنهاد میکنم فیلم ارزشمند را ببینید.»
به این بهانه چند نکته را باید با مجری سابق و نمایندهٔ بالقوهٔ فعلی و نمایندهٔ بالفعل بعدی در میان گذاشت:
۱. سیاست کشور همچنان تنشزدایی است و در راستای همین سیاست نیز ایران ۷۲ ساعت قبل به کشورهای همسایه اطلاع داده بود و سردار سرلشگر باقری نیز تصریح کرد عملیات تمام شده و نماینده ایران در سازمان ملل نیز اعلام کرد ایران به دنبال تنش نیست و در پی آرامش است.
آقای ثابتی گویا تصور کرده سیاست تنشزدایی مثل کنترل جمعیت است که مدتی دنبال میشد و اکنون عکس آن اجرا میشود و برای فرزندآوری مشوق میدهند. نقطهٔ مقابل تنش زدایی، تنشزایی است حال آن که هیچ یک از مقامات چنین داعیهای ندارند.
۲. حملات موشکی - پهپادی به اسراییل به عنوان عملیات تنبیهی و دفاع مشروع انجام شده و، چون قبلا به خاک ما یا مراکز وابسته به ایران در کشوری دیگر چنین حملهای صورت نپذیرفته بود موضوعیت نداشت و ربطی به تنشزدا بودن دولتهای خاتمی و روحانی ندارد. حتی در دولت احمدینژاد که باب میل ثابتی و رفقا بود. چون موضوعیت نداشت.
۳. درباره این گونه عملیات در شورای عالی امنیت ملی تصمیم گیری میشود که نهادی جامعتر از دولت است. ضمن این که در همان دولت روحانی که مورد سرزنش جناب امیر حسین ثابتی است نیز عملیات عینالاسد و حمله به پایگاه آمریکا در کردستان عراق به تلافی ترور سردار سلیمانی انجام شد. این اتفاق مربوط به چهار سال و سه ماه قبل است و باید به خاطر داشته باشند.
۴. آقای ثابتی متولد اردیبهشت ۶۷ است. یعنی دو ماه مانده به ختم جنگ. بنا بر این هیچ تجربهٔ مستقیمی از جنگ هشت ساله ندارد و آنچه را که دربارهٔ اولین رییس جمهوری و اولین فرمانده جنگ گفته در بولتنها خوانده است. محض اطلاع ایشان و از حیث تاریخی باید توضیح داد بعد از سقوط خرمشهر رییس جمهور وقت و فرمانده کل قوا گفت: «عراقیها غره نشوند. اشکانیها هم زمین میدادند و زمان میگرفتند و یکی از استراتژیهای آنان بود.» غرض او روحیه بخشی بود.
در آن زمان هیچ یک از دو نمایندهٔ امام در شورای عالی دفاع - آیتالله خامنهای و دکتر چمران- ولو اختلافاتی هم با بنیصدر داشتند بر این سخن خرده نگرفتند. در جریان جلسات مجلس در طرح عدم کفایت رییس جمهوری در اواخر خرداد ۱۳۶۰ هم آیتالله خامنهای که از موافقان طرح بود بحث عملکرد او در جنگ را پیش نکشید با این که از فرماندهی کل قوا برکنار شده بود و حتی ادعای خیانت او در قضیه هویزه را رد کردند و رفتاری اخلاقی را در عین مخالفت با او و موافقت با طرح به نمایش گذاشتند.
جناب ثابتی مشروح آن سخنان را بخواند تا بداند ۷ سال قبل از تولد او چه گفته شده است. اتهام اصلی بنیصدر از نظر امام یک چیز و آن هم ائتلاف با مجاهدین خلق بود و نه عملکرد او در جنگ. چندان که توصیه کردند از آنها جدا شود و به نوشتن کتاب بپردازد. بنیصدر البته از آنها جدا شد، اما دیر. وقتی در سال ۶۴ از دختر خود هم خواست از مسعود رجوی جدا شود و با او به عراق نرود.
۵. فیلم «آسمان غرب» دربارهٔ یکی از خلبانان شجاع هوانیروز در اوایل جنگ است: ستوان یکم علیاکبر قربانشیرودی که در غرب ایران به شهادت رسید. خلبان هوانیروز که به خاطر تغییر نام ورزشگاه امجدیه به شیرودی برای همه نامی آشناست اگرچه ربطی به ورزش نداشت، ولی چون نام امجدیه در رسانهها پرتکرار بود میخواستند نام شیرودی در یادها بماند.
درباره شهید شیرودی این روایت در سالهای اخیر پررنگ شده که دستور بنیصدر درباره بمباران منطقهای در روز شروع جنگ را اجرا نکرده، ولی اگر هم در فیلم آمده باشد محل بحث است، چون اگر قرار بر تمرد از دستور فرمانده باشد سنگ روی سنگ بند نمیشود و امام نیز بر هماهنگی تاکید داشت ضمن این که رییس جمهور وقت خود به مراسم او در زادگاه در شمال کشور رفت و با این حال به نظر میرسد آقای ثابتی عنصر «تمرد» و تن ندادن را در این فیلم مدنظر دارد حال آن که میدانیم نافرمانی در امور نظامی مشکل جدی ایجاد میکند و صفات دیگر شهید شیرودی را باید یادآور شد.
فیلم را ندیده ام، ولی اگر استناد فیلم به رد درجههای تشویق باشد و فراتر از فیلم و از حیث تاریخی باید یادآور شد در رد درجهها هم میخواست بگوید انگیزه او فراتر از این امور است و به همان ستوانیار سومی بسنده میکند و این را از وصیتنامی توان به وضوح دریافت: این کشاورززاده تنکابنی سرباز ساده اسلام است و آرزو دارم جنگ تمام شود و به زادگاهم بازگردم و به کشاورزی مشغول شوم.
داستان تمرد مبتنی بر این ادعاست که روز اول جنگ از دستور تخلیه پادگان و بمباران مهمات آن برای این که به دست عراقیها نیفتد سرپیچی کرده و گفته میمانیم و با همین دو هلیکوپتر مهمات دشمن را میکوبیم و مسوولیت تمرد را هم میپذیریم.
۶. بله. همچنان باید مراقب افتادن در تله بود و جای خوشوقتی است که مجموعه رفتار تصمیمگیران در این چند روز از واکنش اولیه رییس ستاد کل نیروهای مسلح که اوج عقلانیت و درایت و استفاده دقیق و درست از کلمات و پرهیز از هر سخن هیجانی و کاملا دقیق با تاکید بر تمام شدن عملیات بود تا تماسها و نشستهای وزیر خارجه و سفیر ایران در سازمان ملل (دکتر سعید ایروانی) هیچ شباهتی به خاماندیشیها و هیجانات جوانی امیر حسین ثابتیها ندارد.
البته میدانم نام خانوادگی آقای ثابتی «ها» ندارد و مثل آقای خویینیها نیست که معلوم نیست این «ها» چگونه بر نامخانوادگی او نشسته، اما این «ها» به خاطر آن است که یک بار یکی از همفکران آقای ثابتی در شبکه افق سیما در اواخر ریاست جمهوری حسن روحانی و در گزارشی از بندر خوش آب و هوای لاذقیه سوریه به سفرهای مکرر ولادیمیر پوتین به این شهر اشاره میکرد و به طعنه میگفت این در حالی است که رییس جمهور ما یک بار هم نرفته. بنده خدا نمیدانست روسیه در آنجا پایگاه نظامی دارد و پوتین یکراست به همان پایگاه میرفت و عالیترین مقام نیروهای مسلح روسیه است و ما مانند روسیه پایگاه نظامی نداشتیم و مستشار داشتیم و داریم و مهمتر این که رییس جمهوری در ایران فرمانده کل قوا نیست.
کوتاه این که تصمیماتی از این دست در شورای عالی امنیت ملی اخذ یا نهایی میشود که اگرچه ریاست آن با رییس جمهوری است، ولی دولت به تنهایی تصمیمگیر نیست و مهمتر این که سیاست جمهوری اسلامی ایران کماکان تنشزدایی است و تنشزایی اتهام اسراییلیها به ایران است. تنش زدایی، سیاست کنترل جمعیت نیست که تغییر کرده باشد.