«بعد از مراجعه به دو بیمارستان کودکان در تهران و شنیدن پاسخ منفی برای تخت خالی، در سومین بیمارستان آخرین تخت نصیب دخترم شد و توانستیم پس از چند ساعت دوندگی او را بستری کنیم.» این را آقای غلامرضایی میگوید که از یکی از استانهای شرقی به تهران آمده و دختر ۱۱سالهاش را در مرکز طبی کودکان تهران بستری کرده است: «در شهر خودمان پزشک متخصص اطفال نداریم، بیمارستان هم بستری شود، فایده ندارد، چون پزشکی نیست که به بیماری او رسیدگی کند.»
به گزارش هم میهن، زنگ خطر کمبود پزشک متخصص اطفال، مدتی است که در کشور به صدا درآمده و بسیاری از مسئولان استانی کمبود این پزشکان را از مشکلات جدی حوزه سلامت در مناطق خود اعلام میکنند. این درحالیاست که بنا بر اعلام مرکز پژوهشهای مجلس، از سال ۹۶ تاکنون میزان فارغالتحصیلان متخصص اطفال در کشور به زیر یکدرصد رسیده و از طرف دیگر مسئله مهاجرت پزشکان هم به ماجرای کمبود متخصص اطفال در کشور دامن زده است.
همین حالا هم گفته میشود که امسال فقط در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی از ۴۰رزیدنت پذیرفتهشده اطفال، ۵۰درصد همان ابتدای کار انصراف دادند و این انصرافها ادامه دارد. حتی بیمارستان تازه تاسیس تخصصی کودکان در جنوب تهران هم پس از ۸ماه فراخوان، تنها ۳۰درصد نیروهای تخصصی درمان را تکمیل کرده است.
گرانی هزینههای درمان هم مردم را ناگزیر به مراجعه به مرکز دولتی میکند، مراکزی که پزشکانش تعرفههای ۱۵ تا ۲۰هزار تومانی برای ویزیتهای تخصصی میگیرند و یک جراحی حیاتبخش هم برایشان چیزی بیشتر از ۱۰۰ تا ۲۰۰هزار تومان درآمد ندارد تا رغبت به فعالیت در این بخش را در آنها کاهش دهد.
این درحالیاست که چند روز پیش وزیر بهداشت از رایگان شدن درمان کودکان زیر ۷سال در مراکز دولتی خبر داد و گفت: «این طرح برای سلامت کودکان بهعنوان آیندهسازان کشور است و به اجرای بهتر قانون جوانیجمعیت کمک خواهد کرد.»، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که رایگانشدن هزینهها با وجود کاهش دسترسی به پزشکان متخصص نمیتواند سلامت این گروه سنی جمعیت را تضمین کند. ازسویدیگر تعداد بیمارستانهای مخصوص کودکان در کشور هم مناسب نیست و اگر قرار باشد قانون جوانیجمعیت اجرایی شود، باید بیمارستانهای جدید برای کودکان احداث و نیروهای درمانی مورد نیاز آن تامین شود.
ضریب اشغال بیشتر بیمارستانهای دولتی کودکان در تهران ۱۰۰درصد است، البته بیمارانشان هم ۱۰۰درصد تهرانی نیستند و پیگیریهای نشان میدهد که حداقل ۵۰ تا ۷۰درصد آنها را کودکان ساکن شهرهای غیر تهران یا کودکان اتباع خارجی تشکیل میدهند. اتفاقی که منجر به سرگردانی خانوادهها برای پیدا کردن تختهای بستری میشود. بسیاری از آنها به امید دسترسی به پزشک متخصص از شهرهای مختلف راهی تهران و با مشکلات زیادی موفق به بستری کودکان خود یا برخورداری از ویزیت پزشکان متخصص میشوند.
چندی پیش خبری منتشر شد که ساکنان اسلامآباد غرب در کرمانشاه، در بیمارستان امام خمینی (ره) این شهرستان بهعنوان مرکز درمانی شهرستانهای دالاهو، سرپلذهاب، گیلانغرب، قصرشیرین و اسلامآباد غرب تنها یک پزشک متخصص اطفال دارند و مجبورند درمان کودکانشان را در شهرهای دیگر پیگیری کنند.
کیوان حسینی، رئیس بیمارستان اسلامآباد غرب با تایید این موضوع در توضیح بیشتر به پایگاه اطلاعرسانی مرصاد گفته بود: «کمبود پزشک اطفال، یک مشکل کشوری و وزارتخانهای است و در کل کشور با مشکل کمبود متخصص اطفال مواجه هستیم.»
او درباره کمبودی که در این بیمارستان وجود دارد، گفته است: «یکی از پزشکان شاغل در بیمارستان اسلامآباد غرب بازنشسته شده و حتی از دانشگاه علوم پزشکی استان کرمانشاه، مرخصی استعلاجی اخذ کرده است. زمان اجرای طرح یکی از پزشکان طرح نیز تمام شده و قرارداد یک پزشک دیگر هم به اتمام رسیده است. اکنون تنها یک پزشک در بیمارستان اسلامآباد غرب مشغول خدمترسانی است که بهدلیل شرایط فوقالعاده بیمارستان به تنهایی تمام شیفت صبح در طول یکماه را در بیمارستان حاضر میشود.»
در خراسان جنوبی و شهرستان بشرویه هم نبود پزشک متخصص اطفال از خردادماه امسال خانوادهها را ناچار به سفر اجباری به شهرهای بیرجند، طبس، گناباد، فردوس و حتی تهران و مشهد کرده است. شهرهای همسایه با بشرویه، حداقل ۱۰۰کیلومتر با آن فاصله دارند و این موضوع علاوه بر تحمیل هزینه به خانواده کودکان بیمار، ممکن است خطر از دست دادن جان کودکان را نیز در پی داشته باشد.
علیاکبر اسماعیلی، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند درباره کمبود پزشک اطفال در بشرویه اینطور گفته: «در آذرماه ۱۴۰۱ تقسیم پزشکان متخصص انجام شد، اما بهدلیل غیربومی بودن، پزشک حاضر به فعالیت نشد و جزو غایبان تخصیصیافته محسوب شد. توزیع پزشکان جدید هم در آذرماه ۱۴۰۲ صورت میگیرد و پیگیر هستیم تا متخصص اطفال بهصورت دائم یا چند روز در هفته بتواند در این شهر خدمت کند.»
البته به گفته این مسئول، نبود اقبال به رشته اطفال و کمبود فارغالتحصیل در این رشته، سبب کمبود پزشک شده و با رایزنیهای انجامشده قرار است تا قبل از آذرماه امسال چندین پزشک مهمان از شهرهای اطراف بشرویه، در بیمارستان این شهرستان مستقر شوند.
«پزشکی، در کشور ما در شرایط حاضر -پزشکی علمی و واقعی مورد نیاز مردم- دچار بحران شده و سیاستگذاران درکی از علوم پزشکی ندارند.» این نکته را محمدتقی حسینیطباطبایی، فوقتخصص بیماریهای کلیه کودکان و عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی میگوید.
او درباره بحران کمبود پزشکان متخصص بهویژه در حوزه کودکان میگوید که در نوشتههای قدیم همیشه این مسئله مطرح بوده که وظیفه پزشک، آوردن سلامت و در مقابل وظیفه حکومت، تامین یک زندگی مناسب و در شأن برای این افراد است: «اما اکنون حکومت، پزشک و مردم را رها کرده و این وضعیت باعث شده که هر کسی هر قدر میخواهد از بیماران دریافت کند، اگر پزشکی هم اخلاق حرفهای داشته باشد بهاصطلاحی کلاهش پس معرکه است، چون سیستم برای خودش مسئولیتی قائل نیست. حالا وضعیت فعلی را با شرایط ۵سال قبل مقایسه کنید. آن زمان یک پزشک عضو هیئتعلمی بهطور متوسط و براساس حقوق، کارانه و درآمد حدود ۴ تا ۵هزار دلار داشت.»
حسینیطباطبایی با بیان اینکه ۵هزار دلار آنسال اکنون ۵۰۰دلار شده است، ادامه میدهد: «دریافتی جامعه پزشکی نسبت به ۵سال قبل یکدهم، اما دخلوخرج زندگی چند برابر شده است. دو سال قبل با آمدن دولت جدید، اعلام کردند که پزشکان حقوق و دریافتیهای نجومی میگیرند. این مسئله باعث شد علاوه بر اینکه تورم جامعه پزشکی را با مشکلات زیادی مواجه کند، ۲۰ تا ۳۰درصد از سقف حقوقی پزشکان مناطق محروم و تماموقت را با همین عنوان فیشهاینجومی کم کردند و حالا هم هر کاری میکنند دیگر جبران نمیشود.»
این عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی آسیبهای اینچنینی را منجر به کاهش تمایل پزشکان برای حضور در دورههای تخصصی اطفال میداند: «امسال تنها در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ۴۰رزیدنت اطفال ثبتنامشده داشتیم که باید میآمدند. ۵۰درصد این افراد در عرض ۳-۲هفته انصراف دادند و انصرافها هنوز ادامه دارد. اصلاً مگر میشود با ۹میلیون و ۱۰میلیون تومان حقوق رزیدنتی، کسی در تهران زندگی کند. در شهرستانها هم از نظر سطح علمی و توان دانشگاهی، مسائلی وجود دارد.»
او با بیان اینکه در برخی رشتهها مثل بیهوشی، طب اورژانس و جراحی قلب هم اصلاً متقاضی وجود ندارد، چون هیچ تناسبی درباره تعرفهها و خدماتی که باید ارائه شود برقرار نیست، ادامه میدهد: «پزشکان برای خطای پزشکی گاهی مجبور به پرداخت یک میلیارد تومان دیه و غرامت هستند، اما اگر حیات و سلامت بیمار را به او برگردانند تنها ۱۰۰هزار تومان دریافت میکنند. هیچ سیاستی از سوی دولت و وزارت بهداشت درباره حفظ جایگاه پزشکی وجود ندارد، به نظر میرسد که تعمداً جایگاه پزشکی در حال تخریب است و رشته اطفال هم بیشترین آسیب را دراینزمینه میبیند.
متخصص اطفال با تمام سختیهای فعالیت در این حوزه، برای هر ویزیت ۱۷۰هزار تومان میگیرد که هم شامل مالیات است، هم هزینههای جانبی. این عوامل باعث میشود که جامعه پزشکی ایران به سرعت نور رو به افول برود.» این فوقتخصص بیماریهای کلیه کودکان معتقد است که پزشکان جوان اگر شرایطی داشته باشند، از همان ابتدا قصد مهاجرت میکنند، چون دخلوخرج زندگی در خارج از ایران حتی در افغانستان، متناسب با زندگی روزمره است.
«رشد جمعیت، کاهشی شده و به همان نسبت هم کودکان بیمار کاهش پیدا میکنند. اما حفظ سلامت کودکان یک مقوله بسیار مهم است که با این تعرفههای ناچیز، محقق نمیشود.» این نکته دیگری است که حسینیطباطبایی به آن اشاره میکند، اما معتقد است که در شرایط فعلی، مسئلهای بهنام یکمیلیون کودک افغان و مهاجر هم در کشور وجود دارد که رشد جمعیتی آنها از کودکان ایرانی بیشتر است: «خانواده این کودکان عمدتاً توان پرداخت مالی ندارند و گاهی پزشکان باید از جیب خودشان برای درمان این کودکان هزینه کنند. سیستم هم هیچ برنامهای برای سلامت این افراد ندارد و آنها از سرانه مردم و خدمات بیمارستانهای دولتی استفاده میکنند و قسمت عمدهای از بار آنها بر دوش جامعه پزشکی و سلامت کشور است.»
حسینیطباطبایی در پاسخ به این سوال که آیا این مسئله منجر به کمبود تختهای بستری برای کودکان شده؟ میگوید: «کمبود تختها نتیجه مدیریت غلط ماست. زمانی که توزیع عادلانه خدمات پزشکی صورت نمیگیرد و دولت نمیتواند متخصص به اندازه کافی به استانهای محروم برساند یا سازمان مدیریت توان پرداخت حقوق اولیه پزشکان را در استانها ندارد، باید شاهد هجوم بیماران از شهرهای دیگر به تهران و این کمبود تختها بود.»
او در این باره به یک نکته عجیب اشاره میکند و میگوید: «حدود ۴۵سال پیش و قبل از انقلاب، یک پزشک پاکستانی یا بنگلادشی بین هزار تا ۲هزار دلار از دولت وقت دستمزد میگرفت تا در نقاط محروم و روستاها به مردم خدمات پزشکی بدهد. حالا وضعیت بهگونهای شده که با ۲۰ تا ۳۰میلیون تومان هم نمیتوانند پزشکان را به مناطق محروم بفرستند.» این پزشک درباره اینکه آیا اصلاً پزشکی برای اعزام به مناطق محروم وجود دارد یا خیر هم میگوید: «بله، فراوان هم هستند. سالانه چند هزار دستیار پزشکی جذب میشوند که ۵۰۰نفر از آنها در حوزه اطفال هستند. اما این افراد بهدلیل همین کمبودها و مشکلات دو، سه سال بعد از فارغالتحصیلی مهاجرت میکنند.
همین حالا صحبت از این است که سالانه ۳ تا ۴ هزار پزشک از کشور میروند. این امر مسئلهای کاملاً بدیهی است. در قرآن هم آمده که اگر زندگی سخت میگذرد، مهاجرت کنید. دولت توان تنظیم دخلوخرج مردم ازجمله جامعه پزشکی را ندارد، بههمیندلیل هر صنف و گروهی در کشور اگر خارج از مرزهای ایران کاری برای خود پیدا کند، در حال خارج شدن است.»
او درباره کمبود تخت این نکته را هم تاکید میکند که بیش از ۵۰درصد بیمارانی که در مراکز درمانی بستری میشوند، یا از شهرهای دیگرند یا اتباع خارجی: «اگر دولت، بیمارستانهای موجود در استانها را تجهیز کند این معضل بهخودیخود حل میشود. دلیلی ندارد که در استانی مثل سیستانوبلوچستان، ضریب اشغال تخت ۵۰ تا ۶۰درصد باشد و نیمی از تختها خالی بمانند.
دلیل آن هم این است که متخصص و تجهیزات در منطقه وجود ندارد و بیمار بدحال بلافاصله راهی تهران میشود. تختهای بستری در تهران، تبریز، اصفهان و شیراز هم بهدلیل مراجعه مردم از سراسر کشور، همیشه اشغال است و دانشگاههای معتبر را همیشه با کمبود تخت مواجه میکند.»
در منطقه جنوب تهران، حدود ۵/۳ تا ۴میلیون نفر زندگی میکنند که تا پیش از بهرهبرداری از بیمارستان خیرساز کودکان حکیم تهران، مجبور به مراجعه به مناطق شمالی شهر برای درمان کودکانشان بودند و پیدا کردن تخت بستری و پزشکان متخصص، آنها را با مشکلات زیادی مواجه میکرد. حالا نزدیک دو ماه است که این بیمارستان ۲۶۶تختخوابی افتتاح و در اختیار مردم ساکنان جنوب پایتخت قرار گرفته است، اما همین بیمارستان هم چالش کمبود پزشکان متخصص و فوقتخصص را تجربه میکند.
خسرو صادقنیت، رئیس بیمارستان کودکان حکیم تهران دراینباره میگوید: «نیروهای مجربی در این بیمارستان مشغول بهکار شدهاند، اما کمبودی که طی این سالها در حوزه پزشکی وجود داشته را ما هم تجربه میکنیم. یکی از مهمترین مشکلات پزشکان، تعرفه بسیار پایینی است که در بخش دولتی برای آنها در نظر گرفته شده و عملاً هیچ انگیزهای را برای خدمت در حوزه پزشکی بهویژه اطفال ایجاد نمیکند. بههمیندلیل ما با کاهش استقبال پزشکان برای ادامه تحصیل و تخصص در حوزه اطفال روبهرو هستیم. کسانی هم که متخصص میشوند، با تعرفههای فعلی چندان تمایلی ندارند که در بخشهای دولتی مشغول بهکار شوند و بههمیندلیل کمبود پزشک و فوقتخصص در حوزه اطفال رقم خورده است.»
او با بیان اینکه در بیمارستان کودکان حکیم تهران بیش از ۸ ماه است که از متخصصان اطفال دعوت به کار کردهایم، اما حدود ۳۰درصد ظرفیت پزشک تامین شده است، ادامه میدهد: «پیگیر هستیم که با کمک وزارت بهداشت این کمبود جبران شود، اما اگر تعرفههای پزشکی اصلاح نشود و با این رقم ناچیز خدمات پزشکی در نظر گرفته شود، روزبهروز با مشکل بیشتری در حوزه متخصصان مواجه خواهیم شد.
در نظر بگیرید که پزشک متخصص ما در بیمارستان دولتی بهازای هر ویزیت تخصصی رقمی حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان دریافت میکند؛ کدام خدمت در جامعه وجود دارد که با ۲۰ هزار تومان انجام شود؟ این مبلغ را برای کسی در نظر گرفتهاند که حداقل ۲۰ سال تحصیلات دانشگاهی دارد.»
به گفته این مسئول در حوزههای دیگر خدمترسانی پزشکی هم همین مشکل وجود دارد: «بهعنوان مثال یک جراح مجبور است برای انجام عمل جراحی ضروری، نیمهشب به بیمارستان بیاید، اما درنهایت چیزی که بهعنوان دستمزد به او پرداخت میشود، حتی هزینه ایاب و ذهاب این پزشک هم نیست. چرا باید انتظار داشته باشیم که با این تعرفهها، پزشک تمایل به فعالیت در این بخش داشته باشد، تبعات و مشکلات بعد از آن را هم بپذیرد و به دریافت همین مبلغ ناچیز هم رضایت دهد؟»
صادقنیت در پاسخ به این سوال که آیا این کمبود متخصصان اطفال چالشی جدی برای ارائه خدمات به خانوادههای ساکن جنوب شهر نخواهد بود، میگوید: «پزشکان در بیمارستان حضور دارند و با از خودگذشتگی، این پوشش درمانی را انجام میدهند. همین حالا در بخش اورژانس روزانه ۲۰۰ کودک بیمار داریم و خدمات هم در جریان است. اما مشکل اینجاست که پزشکان جوان باید ورود و این سیستم را تکمیل کنند، اما تعداد آنها روزبهروز در حال کم شدن است.
چند سال قبل برای اینکه افراد متخصص قبول شوند، هزینههای زیادی میکردند، اما اکنون تعداد زیادی از ظرفیتهای تخصصی نهتنها پر نمیشود که داوطلب هم ندارد. برخی از داوطلبان هم بعد از پذیرش انصراف میدهند. همین امسال تعداد قابلتوجهی از کسانی که در تخصصهای مختلف قبول شده بودند، انصراف دادند، چون به تاکید خودشان هیچ صرفه اقتصادیای برای آنها ندارد که پس از چند سال تحصیل و حضور در مناطق محروم، نهایتاً با این تعرفههای کم مشغول بهکار در مراکز درمانی دولتی شوند.»
«اینطور نیست که یکدفعه رشته پزشکی کودکان مورد کمتوجهی قرار گرفته یا علاقه نسبت به آن کم شده باشد. مشکلات معیشتی یکی از مهمترین مسائلی است که استقبال از رشتههای اطفال و داخلی را کاهش داده است. به علاوه اینکه اینها رشتههای سختی هستند و کشیکهای زیادی دارند. پزشکان هم پس از فارغالتحصیلی، درآمد قابلقبولی نخواهند داشت.»
رضا شروینبدو، رئیس مرکز طبی کودکان با بیان این موضوع در پاسخ به این سوال که تنها همین مسئله باعث شده که اکنون کمبود متخصصان حوزه اطفال به چالشی جدی برای نظام سلامت بدل شود، عنوان میکند: «بیش از ۷-۶سال است که ۹۵درصد تا ۱۰۰درصد رزیدنتهای کودکان، زنان هستند که ازیکسو خوب است، اما باید بررسی شود که چرا مردان در این رشتهها شرکت نمیکنند.
مشکل اینجاست که پس از فارغالتحصیلی، پزشکان باید در مناطق محروم خدمت کنند و به شهرهای مختلف بروند، اما این مسئله درباره زنان بهراحتی صورت نمیگیرد. تا پیش از این، درصد جنسیتی مردان و زنان تقریباً ۶۰درصد (آقایان) به ۴۰درصد (زنان) بود، اما این رقم اکنون تغییر فاحشی پیدا کرده و این مسئله میتواند پوشش مناطق محروم و طرح رفتن را با مشکلات مواجه و کمبود پزشک متخصص را تشدید کند.»
او ادامه میدهد: «این کمبودها همین حالا هم وجود دارد، اما زمانی خودش را نشان میدهد که نیرو در شهرستانها وجود نداشته باشد. رشته اطفال، رشته مادر است و باید توجه بیشتری به آن شود. البته از حدود دو سال قبل، وزارت بهداشت اقدام مثبتی را انجام داد که ویزیت زیر هفت سال نسبت به بالای هفت سال بیشتر شود که البته مبلغ چندانی نبود، اما به هر حال حرکت مثبتی بهشمار میرفت. اگر تعرفه رشتههای داخلی نسبت به سایر رشتهها کمی تغییر کند، میتواند کمی از مشکلات این حوزه بکاهد.
چون خدماتی که درباره کودکان انجام میشود بههیچعنوان آسان نیست. امآرآی یا نوار مغز گرفتن از یک کودک بسیار سختتر از بزرگسال است، اما تعرفه یکسانی دارند. یا در رشته گوارش، زمانی که آندوسکوپی نیاز است برای بزرگسالان در مطب هم قابل انجام است، اما درباره اطفال، وابسته به بیمارستان میشود. ما در کشور خودمان طرحهای جوانیجمعیت را داریم و یکی از موارد آن بحث سلامت و بهداشت کودکان است که باید بهتبعآن، کارهای لازم را برای افزایش جمعیت متخصصان اطفال انجام دهیم.»
این نکته دیگری است که رئیس مرکز طبی کودکان به آن اشاره میکند و میگوید: «تعداد بیمارستانهای تخصصی کودکان در کشور نسبت به سایر بیمارستانهای جنرال کمتر است. این درحالیاست که متخصصان اطفال باید بازاری برای جذب و فعالیت در بیمارستانها داشته باشند. البته اهتمام وزارت بهداشت در این باره وجود دارد و اخیراً هم یک بیمارستان تخصصی کودکان در جنوب تهران افتتاح شد. ما هم در اورژانس خودمان به لحاظ تامین نیروی تخصصی در برخی موارد کمبودهایی داریم.
مشکل اینجاست که حتی بخش خصوصی هم رغبتی به ورود در این حوزه ندارد. هزینههای بیمارستانی برای کودکان بالاست. ضمن اینکه علاوه بر پزشکان متخصص، باید پرستاران کودکان هم به میزان کافی وجود داشته باشند. همین حالا ضریب اشغال تختهای بیمارستان نزدیک به ۱۰۰درصد و تمام تختهای اورژانس و بیمارستان پُر است. ورودی جدید هم داریم. در این باره تنها مشکل ما، کمبود پزشک متخصص نیست و سایر کادر درمان هم که درباره سلامت کودکان کار میکنند، مهم هستند.
بهعنوان مثال رگ گرفتن یک نوزاد از سوی پرستار کودک، گاهی ممکن است ساعتها طول بکشد و این اتفاق خوبی است که دربارهکارانه و پرداخت آنها تغییراتی صورت بگیرد. معضل ما در حال حاضر در بخش کودکان، پرستاران هم هستند و باید مشوقهایی ایجاد کنیم که به این حوزه ورود کنند.»