فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است
به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است
بخواه دفتر اشعار و راهِ صحرا گیر
چه وقتِ مدرسه و بحث کشف کَشّاف است؟
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد
که میحرام، ولی بِه ز مالِ اوقاف است
به دُرد و صاف تو را حکم نیست خوش دَرکَش
که هر چه ساقی ما کرد عینِ الطاف است
بِبُر ز خلق و چو عَنقا قیاس کار بگیر
که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است
حدیثِ مدعیان و خیالِ همکاران
همان حکایت زردوز و بوریاباف است
خموش حافظ و این نکتههای، چون زر سرخ
نگاه دار که قَلّابِ شهر، صراف است
شرح لغت: صحرا در سیاق فارسی بیشتر مقصود دشت سبز و خرم است. صیت به کسر اول: آوازه. زر سرخ: کنایه مراد زر خالص
همه اشخاص پیوسته به دنبال شراب ناب الهی هستند تا با نوشیدن جرعه یی از آن خلوت نشین کوی دوست گردند و به لقای او واصل شوند. خلوت نشینان این راه باید صافی شوند تا بتوانند راهی درگاه دوست گردند.
به آن چه که تقدیر توست تسلیم باش. این دنیا فانی است و به کسی وفا نکرده است پس غم و غصه به خود راه نده و به اطرافیان حسادت نکن. همیشه توکلت به خدا باشد.