فرارو- آیا تاکنون به این فکر کردهاید که چه چیزی شما را میسازد؟ نحوه عمل، احساستان، نحوه پردازش اطلاعات از دنیای اطرافتان؟ بخشی از آن مربوط به طبیعت است (مجموعه منحصر بفردی از ژنهایی که به ارث برده اید) و برخی دیگر مرتبط با پرورش است (محیطی که در آن بزرگ شده اید هم در خانواده تان و هم به طور گستردهتر در یک فرهنگ خاص).
به گزارش فرارو به نقل از شبکه خبری سی ان ان، با این وجود، بسیاری از دسیسههای پنهان دیگر در کار هستند که همگی از مغز سرچشمه میگیرند. این نیروها از فردی به فرد دیگر متفاوت هستند و حتی درون هر فرد بسته به زمان و شرایط تغییر میکنند. برای مثال، چگونه است که برخی از ما میتوانیم بر روی موضوعی به شکلی بسیار خوب متمرکز شویم در حالی که برخی دیگر با چشم بر هم زدنی حواس شان پرت میشود؟ چرا برخی از ما با تماشای یک فیلم ترسناک یا مطالعه یک کتاب ترسناک دچار هیجانی عمیق میشویم؟
برای درک علت پرسشهای مطرح شده باید به جایی بازگردیم که همه رفتار و حالات از آنجا آغاز میشوند: مغز. تنها از این طریق است که میتوان رازهای درون را کشف کرد.
ما نه تنها به درون مغز نگاه میکنیم تا در مورد آن چه در حال وقوع است بیاموزیم بلکه از آنجایی که مغزمان در حال مکالمه دائمی با بدن مان است تاثیر آن را بر روی خود به صورت فیزیکی مشاهده خواهیم کرد و این که چگونه مغز بر روی بدن مان تاثیر میگذارد را خواهیم دید.
انسانها نمیتوانند دو یا چند کار را همزمان به صورت موازی انجام دهند. کاری که ما واقعا انجام میدهیم توجهمان را تغییر میدهد. نوع تغییر مداوم توجه در مغز ما با استرس همراه است که منجر به افزایش فشار خون میشود و اگر ثابت باشد برای بدن مان خوب نیست. هم چنین، ما هنگام انجام چند وظیفه خطاهای بیش تری مرتکب میشویم و از قضا انجام کار بیشتر به طول میانجامد، زیرا تغییر کار هزینههای ذهنی دارد.
تصور کنید که یک تخته سفید در ذهن خود داریم و برای هر کاری که انجام میدهیم یک مدل ذهنی از آن کار داریم سپس ناگهان جابجا میشویم و کار دیگری انجام میدهیم باید آن تخته سفید را پاک کرده و اطلاعات جدید را برای کار جدید بازنویسی کنیم و دوباره بازگشته و باید تخته را پاک کرده و دوباره بنویسیم و درست مانند یک تخته سفید واقعی گاهی اوقات نمیتوانید آن را به طور کامل پاک کنید. بنابراین، انجام چندین کار به صورت همزمان ما را خوشحال تر، سریعتر یا کارآمدتر نمیسازد در عوض ما را تحت فشار قرار داده و بیشتر مستعد بروز خطا میسازد.
بله، مادرتان درست میگفت: خواب خوب شبانه قبل از انجام یک پروژه مهم به شما کمک میکند تمرکز داشته باشید. استراحت به مهارتهای عملکرد اجرایی مان کمک میکند فرآیندهای ذهنی که ما را قادر میسازند برنامه ریزی کنیم، تمرکز نماییم و به خاطر بسپاریم. زمانی که سرحال میشویم احساس انرژی داشتن میکنیم. عملکرد اجرایی مان میتواند واقعا خوب کار کند و میتواند به ما کمک کند در مسیر درست باقی بمانیم. در مقابل، زمانی که کم خواب هستیم یا از نظر ذهنی خسته میشویم عملکرد اجرایی مان چندان خوب کار نمیکند و ما را مستعد حواس پرت شدن میسازد. بنابراین، ما بیشتر مستعد پاسخگویی به چیزهایی هستیم که خارج از وظیفه مان هستند.
هرکسی اوقاتی از روز را دارد که کم و بیش حواس اش در آن هنگام جمعتر است. برای مثال، برخی از افراد خود را پرندگانی سحرخیز توصیف میکنند و برخی دیگر جغد شب که تا دیر وقت بیدار میمانند. مهم است که به ریتم درونی خود گوش داده و روزتان را براساس آن برنامه ریزی کنید. در نتیجه، بسیار منطقی است که افراد از ریتم طبیعی خود آگاه شوند در آن صورت آنان میتوانند به بهترین شکل ممکن بر روی فعالیتهای شان تمرکز کنند.
منابع توجه ما نامحدود نیستند وضعیتی شبیه مخزن بنزین که اگر مقدار زیادی را بدون پر کردن مجدد آن مصرف کنید در نهایت خالی میشود. بنابراین، ما مخزن محدودی از منابع توجه را در اختیار داریم و کارهای وجود دارند که در طول روز انجام میدهیم و منابع ما را افزایش میدهند (مانند استراحت) و کارهایی وجود دارند که انجام میدهیم ومنابع مان را تحلیل میبرند.
فعالیتهایی که کمک میکنند شامل استراحتهای کافی در طول هر پروژه از جمله رفتن به دامان طبیعت به ما کمک کرده و باعث جوان سازی ذهن میشوند. اگر کار واقعا مهمی برای انجام دادن دارید پیش از شروع آن یک استراحت بسیار خوب داشته باشید. مطمئن شوید که واقعا سرحال و آماده انجام آن هستید.
تماسهای تلفنی، نوتیفیکیشنهای متنی و کودکان تان که حرف شما را قطع میکنند همگی حواس پرتیهای بیرونی هستند، اما تنها نوع حواس پرتیای نیستند که شما را از تمرکز بر روی فعالیتهای تان دور میکنند. به نظر میرسد تقریبا نیمی از اوقات حواس مان به خودمان پرت میشود. بنابراین، ما وقفههای داخلی داریم: میتواند خاطرهای از کاری باشد که باید انجام دهیم یا تمایل به رصد رسانههای اجتماعی. بنابراین، این خود ما هستیم که حواس مان را پرت میکنیم.
کارهای زیادی وجود دارد که میتوانیم برای مقابله با حواس پرتیهای داخلی انجام دهیم. برای مثال، میتوانید اعلام نوتیفیکیشن را غیر فعال سازید، محیط اطراف خود را تمیز و پاکسازی کنید، وسایلی که بر روی میز هستند و به طور بالقوه میتوانند حواس تان را پرت کنند برداشته و در جای دیگری قرار دهید، گوشی تلفن همراه خود را در کشو قرار دهید و در کشور را قفل کنید و در نهایت آن که مطمئن شوید اتاق ساکت است. کارهای زیادی وجود دارند که افراد میتوانند برای بهبود توجه خود انجام دهند.
یکی دیگر از منابع بزرگ حواس پرتی کارهای ناتمام باقی مانده است و موارد فهرست کارها و افکار تصادفیای که به ذهن تان متبادر میشوند را یادداشت کنید. حافظه خارجی یک تکه کاغذ است شما آن را روی یک تکه کاغذ یادداشت کرده اید بنابراین، میدانید که آن را فراموش نخواهید کرد.
در آن صورت وقتی صبح از خواب بیدار میشوید فهرستی از کارهایی را دارید که باید انجام دهید بنابراین، لازم نیست آن را در ذهن خود تکرار کنید.
از آنجایی که توجه "هدف محور" است نوشتن دو چیز هنگام شروع یک پروژه واقعا مفید است: آن چه میخواهید به انجام برسانید (هدف وظیفه) و این که چگونه میخواهید احساس کنید (یک هدف احساسی).
ما به اهداف مان توجه میکنیم. اگر هدف من این است که میخواهم مقاله بنویسم این چیزی است که به آن توجه میکنم. اگر اهداف واضح به راحتی قابل تجسم و دست یابی باشند، کمک کننده خواهند بود. با این وجود، از آنجایی که اگر حواس مان پرت شود اهداف به راحتی میتوانند دچار لغزش شوند باید از خود بپرسیم که چه احساسی داریم. برای مثال، تصور میکنیم که پس از نگارش مقاله احساس خوبی داریم و از خودمان لذت میبریم. صرفا پاسخ دادن به این دو پرسش به افراد کمک میکند تا در مسیر خود باقی بمانند.