در فضای مجازی فیلمهایی از برخی شهرهای استان مازندران منتشر شده که نشانگر صفهای طویل مقابل جایگاههای بنزین است.
به گزارش اعتماد، «ایرنا» خبرگزاری رسمی دولت، این فیلمها را «شیطنت رسانهای» و «خوراک دادن به رسانههای بیگانه» و «شایعه پراکنی» خواند، اما بلافاصله در پارگرافهای پایینی خبر خود به «حجم بالای مسافرتها به این استان» خبر داد. در هر صورت، صفهای مقابل جایگاههای بنزین در استان مسافرپذیر کشور، بار دیگر این سوال مهم را پیش روی مسوولان بخش انرژی کشور قرار داده که با «بحران بنزین باید چه کار کنیم؟»
قبل از هر چیز اجازه دهید تا توضیح دهیم که چرا از کلمه «بحران» برای وضعیت فعلی مصرف سوخت در ایران استفاده میکنیم؟ فقط به این آمار نگاه کنید که در دو سال گذشته مصرف روزانه بنزین ۸۸ میلیون لیتر بوده، اما حالا به ۱۲۲ میلیون لیتر رسیده است.
یک ماه پیش نیز علی زیار، معاون شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی گفته بود: «اکنون ۱۱۰ میلیون لیتر در روز بنزین مصرف میشود، اما در پالایشگاهها نهایتا حدود ۹۸ تا ۱۰۴ میلیون لیتر در روز تولید داریم، با افزایش واحدها تا جایی که توانستیم تولید را به ۱۱۰ میلیون لیتر رساندیم، یعنی با حداکثر ظرفیت تولید میکنیم و اکنون هر دو بخش تولید و مصرف روی رقم ۱۱۰ میلیون لیتر هستند.
البته گاهی تولید را تا ۱۱۷ میلیون لیتر هم رساندهایم، فعلا تا به امروز سر به سر هستیم ولی اگر مصرف افزایش پیدا کند باید اقداماتی در راستای کاهش مصرف داشته باشیم یا اینکه از روشهای جایگزین دیگر از جمله واردات، سوآپ یا معاوضه نیاز مردم را تامین کنیم.»
شما اسم چنین روندی در مصرف بنزین که عمده آن با یارانه هنگفتی عرضه میشود چه چیزی میگذارید؟ اگر چنین روندی ادامه پیدا کند چه ساز و کاری برای تامین سوخت مورد نیاز کشور وجود دارد؟
نگاهی به روند تولید و مصرف بنزین در ایران بیندازیم. تولید روزانه بنزین ایران در سال ۹۱ یعنی ۱۱ سال پیش و در پایان دولت احمدینژاد رقمی حدود ۵۱ میلیون لیتر بود که البته استاندارد یورو هم نداشت. در آن زمان ایران سالی ۱۰ میلیون لیتر هم بنزین وارد میکرد. ۱۱ سال گذشته و حالا تولید بنزین ایران به بیش از ۱۱۰ میلیون لیتر در روز رسیده است.
این افزایش تولید بنزین با افتتاح یک مجتمع پتروشیمی بسیار استراتژیک برای ایران یعنی مجموعه پالایشگاههای خلیجفارس در دولت روحانی انجام شد و ایران را در تولید بنزین بینیاز از واردات کرد.
دو سال آخر دولت روحانی با دو اتفاق مهم یکی در آبان ۹۸ با افزایش قیمت بنزین و دومی در همان سال با همهگیری کرونا، شرایطی را فراهم کرد که مصرف بنزین همزمان با مکانیزم قیمتی با کاهش نیز مواجه شود.
علی زیار، معاون مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی، در این باره میگوید: در ایام کرونا به رقم مصرف ۳۰ تا ۴۰ میلیون لیتر هم رسیدیم درحالی که تولید بیش از ۹۰ میلیون لیتر بوده است، یعنی ۵۰ تا ۶۰ میلیون لیتر اضافه میماند که صادر میکردیم. اما کرونا تمام شد و مصرف هم بالا رفت.
پس از کرونا، یکباره مصرف بالا رفت، اما تولید را نمیشود یکشبه به اندازه مصرف بالا برد، بنابراین تمام تولید بنزین و نفتگاز را به مصرف داخلی اختصاص یافت و به این ترتیب هم درآمدهای صادراتی از بین رفت و هم بحرانی جدید اضافه شد.
نشانههای این بحران را میتوان در بهمن سال گذشته دید. جایی که دولت مجبور به برداشت از ذخایر استراتژیک بنزین برای پاسخ به بازار پرمصرف سوخت میشود. در ۱۰ ماهه ابتدایی سال گذشته میانگین مصرف روزانه بنزین ۱۰۳ میلیون لیتر بود، اما در دی ماه یکباره به ۱۰۶ میلیون لیتر رسید و در بهمن ماه بالاتر رفت.
این وضعیت به پایان سال کشید و در سال جدید رکورد بزرگی را جابهجا کرد. روز ششم فروردین، سخنگوی صنف جایگاهداران، گفت که «مصرف بنزین در روزهای پایانی سال ۱۴۰۱ در صد سال اخیر بیسابقه بوده است.»
چه اتفاقی در شرایط حمل و نقل جادهای ایران افتاده که چنین مصرف بیسابقهای را رقم زده است؟ متهم اول خودروهای غیراستاندارد هستند. مصرف سوخت خودروهایی که هماکنون در ایران بهطور غالب تردد میکنند ۱۲ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر است. عددی که ۳ برابر استاندارد جهانی محسوب میشود.
سالانه یک میلیون خودروی جدید به شبکه شهرها و راههای کشور وارد میشوند، اما مسوولان وزارت نفت میگویند موتور خودروهای جدید حتی در مقایسه با خودرهای قدیمی مصرف سوخت بالاتری دارند. بنابراین خودروساز ثروت مملکت را میسوزاند و به این فکر نمیکند سوخت این خودرو با این رقم بالای مصرف چگونه قرار است تولید شود.
طبق اعلام معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست کشور، از ۲۵ میلیون خودروی در حال تردد در کشور، ۶.۵ میلیون خودرو، فرسوده هستند.
بهعبارتی تقریبا به ازای هر ۴ خودروی درحال تردد در جادههای درون شهری و برون شهری، یک خودرو فرسوده است که هم مصرف بنزین بالایی دارد و هم آلایندگی آن به مراتب از خودروهای دیگر بیشتر است.
محمد مشهدیشریف، رییس انجمن مراکز اسقاط و بازیافت خودرو، در این باره میگوید: «یک خودروی فرسوده، چه سواری و موتوسیکلت و چه کامیون، تقریبا دو برابر خودروی نو بنزین مصرف میکند.
اگر میانگین مصرف روزانه خودروی سواری حدود ۴.۱۳ لیتر باشد، یک خودروی فرسوده دو برابر یعنی ۸.۲۶ لیتر بنزین مصرف میکند که براساس دلار ۵۰ هزار تومان و نرخ ۷۰ سنت بنزین فوب خلیجفارس، روزانه ۱۳۲ هزار تومان هزینه سوخت یک خودروی فرسوده میشود که ضربدر تعداد خودرو و موتوسیکلتهای فرسوده موجود نزدیک ۲۷۲ میلیارد تومان در روز و سالانه ۹۹ هزار و ۲۸۰ هزار میلیارد تومان (حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان) بنزین کشور را میسوزانند.»
روند تشکیل سرمایه ثابت در ایران سالهاست که رو به افول است. به عبارتی در دهه ۹۰ به واسطه تحریمها، استهلاک پالایشگاهها و مجتمعهای پتروشیمی ایران نیز بالا رفته است. («اعتماد» در گزارشهای بعدی این موضوع را بررسی خواهد کرد).
دولت سیزدهم سال گذشته اعلام کرد که در مجاورت پالایشگاه خلیجفارس، پالایشگاه جدیدی با نام شهید سلیمانی میسازد و میزان سرمایهگذاری در آن را هم نزدیک به ۱۰ میلیون دلار اعلام کرد. اما باید توجه داشت که احداث یک پالایشگاه به ۴ تا ۵ سال زمان نیاز دارد. بنابراین چیزی که دولت سیزدهم قرار است بسازد، عملا در فاز اول قرار است سال ۱۴۰۵ راهاندازی شود تا بیش از ۱۰۰ هزار لیتر بنزین تولید کند. بنابراین ساخت پالایشگاه تا چند سال جواب نمیدهد که بتوانیم از این مسیر بنزین و مازاد نیاز آن را تامین کنیم.
قیمت بنزین آخرین بار در آبان ۹۸ افزایش یافت و بلافاصله به ناآرامیهای اجتماعی انجامید. اما تقریبا ۴ سال گذشته و هم قیمت دلار با شوک مواجه شده و هم تورم بالاتر رفته است. اگر قیمت فوب خلیجفارس برای هر لیتر بنزین را یک دلار در نظر بگیریم و با توجه به قیمت هزار و ۵۰۰ تومانی برای بنزین سهمیهای و ۳ هزار تومانی بنزین آزاد، هر لیتر بنزین سهمیهای ۴۸ هزار و ۵۰۰ تومان و هر لیتر بنزین آزاد نیز ۴۷ هزار تومان یارانه دریافت میکند تا به قیمتهای امروز به دست مصرفکننده ایرانی برسد.
به این آمار و ارقام که متعلق به یک سال پیش در همین روزهاست دقت کنید: روزانه یکهزار و ۶۵۰ میلیارد تومان یارانه به بنزین سهمیهای و یک هزار میلیارد تومان یارانه به بنزین آزاد تعلق میگیرد که نشان میدهد دولت هر روز بیش از ۲ هزار و ۶۵۰ میلیارد تومان یارانه به بنزین میدهد. با یک حساب سرانگشتی یارانه پرداختشده به بنزین در ماه ۷۹.۵ هزار میلیارد تومان و در سال ۹۵۴ هزار میلیارد تومان خواهد بود. این عدد معادل ۶۴ درصد بودجه عمومی دولت در سال گذشته بوده است.
پالایشگاههای تولید بنزین با تمام ظرفیت مشغول بهکارند و دیگر نمیتوان ظرفیت جدیدی به آنها اضافه کرد، اما منحنی مصرف روبه بالاست. بنابراین گزینه در دسترس، واردات بنزین است.
خبرگزاری فارس در این باره میگوید اگر میزان کسری کنونی بنزین معادل ۱۳.۵ میلیون لیتر در روز باشد، در سال جاری نیاز به ۳.۵ میلیارد دلار واردات بنزین وجود دارد. مالک شریعتی نیاسر، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس، در فروردین ماه با تایید واردات بنزین در مقاطعی از سال ۱۴۰۱، از پیشبینی واردات ۶۰۰ میلیون دلاری بنزین برای سال جاری خبر داد و گفت، چون دولت برای سال ۱۴۰۲ پیشبینی واردات کرده است، احتمالا در این سال، تراز تولید و مصرف، منفی میشود.
واردات بنزین روی کاغذ چیز ترسناکی محسوب نمیشود. اما اگر بدانیم که برای واردات نیاز به «ارز» هم هست قضیه فرق میکند. خرید سوخت از یک کشور خارجی نیاز به ارز دارد و تقاضای آن را بالا میبرد. با افزایش تقاضا برای ارز، قیمت آن هم دستخوش تغییراتی میشود. اتفاقی که درنهایت میتواند به نوسانهای موجود در بازار ارز ایران طی ماههای آینده نیز دامن بزند.
هم مسوولان وزارت نفت و هم نمایندگان مجلس به خوبی میدانند که چنین روندی قابل تداوم نیست. هر بار هم که موضوع افزایش قیمت بنزین به میان میآید با قدرت تمام وارد شده و میگویند هیچ خبری نیست و دولت برنامهای برای این کار ندارد. در میانه مخالفان و موافقان افزایش قیمت بنزین این سوال مطرح میشود که آیا بهتر نیست وضعیت امروز کشور و شرایطی که در حوزه یارانه بنزین وجود دارد به سادگی و روشنی با مردم در میان گذاشته شود؟
در همین ترکیه، کشور همسایه ایران، به تازگی قیمت انواع سوخت بالا رفت و اعتراضهایی را هم برانگیخت. اما دولت اردوغان راهی جز این نمیدید و تلاش کرد روی تصمیم خود نیز پافشاری کند. اما چرا افزایش قیمت بنزین در چند سال گذشته آنقدر سخت شده که جرات و جسارت بالایی میطلبد؟ چرا این موضوع با امنیت ملی ایران در هم تنیده شده و نگرانی از تکرار حوادثی مانند آبان ۹۸ دست دولت را برای تغییر مکانیزم کنونی قیمتگذاری که بخش زیادی از منابع را به جیب خودروسواران یا خودروسازان میریزد؛ بسته است؟
آیا هماکنون که برنامه هفتم در مجلس در حال بررسی است بهتر نیست به جای ساز و کارهای مبتنی بر «شوک درمانی» به مکانیزم عادلانه و کاربردی برنامه چهارم برگردیم که قیمت سوخت را طی یک برنامه ۵ ساله به قیمت فوب خلیجفارس میرساند؟ آیا نمیشود از برنامههای شعاری و تکراری بنزین سه نرخی و فروش آن در بازار توسط مردم و «یارانه برای همه» عبور کرد و به سادگی از تجربههای پیشین درس گرفت؟