بازار کار ایران به واسطه بحرانهای اقتصادی با شرایط نامتعارفی روبروست. هر چند دولت سیزدهم در گزارشهای اخبر خود تک رقمی شدن نرخ بیکاری در ایران را یکی از دستاوردهای مورد استناد میداند، اما بررسی اجمالی بازار کار نشان از آن دارد که نه تنها سهم زنان از بازار کار و نرخ مشارکت آنها پایین است بلکه در کل مشارکت اقتصادی در ایران پایینتر از استانداردهای جهانی و حتی کشوری، چون ترکیه ارزیابی میشود.
به گزارش خبرآنلاین، بر اساس آخرین آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران نرخ بیکاری در کشور در سال ۱۴۰۱ با کاهشی در محدوده ۰.۲ واحد درصد به ۹ درصد رسیده است.
نکته مهم اینجاست که در همین گزارش تاکید شده است در سال گذشته ٤٠,٩ درصد جمعیت ١٥ ساله و بیشتر از نظر اقتصادی فعال بودهاند، یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفتهاند. بررسی تغییرات نرخ مشارکت اقتصادی حاکی از آن است که این نرخ نسبت به سال قبل (١٤٠٠) تغییری نداشته است.
جمعیت شاغلین ١٥ ساله و بیشتر در سال ١٤٠١، برابر با ٢٣ میلیون و ٧١٦ هزار نفر بوده که نسبت به سال قبل بیش از ٢٦٨ هزار نفر افزایش یافته است.
یافتههای گزارش منتشر شده از سوی آکادمی دانایان با امضای حسین عبده تبریزی نشان میدهد مقایسه نرخ مشارکت نیروی کار در اقتصاد ایران با سایر کشورها نظیر آمریکا، آلمان و ترکیه حاکی از پایین بودن نرخ مشارکت در ایران است. نرخ مشارکت در ایران در شرایطی در محدوده ۴۰ درصدی است که نرخ مشارکت نیروی کار در اقتصادی، چون اقتصاد ترکیه ۵۱ درصد است. این نرخ در آلمان ۶۱ و در امریکا ۶۲ درصد برآورد شده است.
پایین بودن نرخ مشارکت نیروی کار در ایران به پایین بودن شدید نرخ مشارکت زنان در بازار کار ایران بازمیگردد. نرخ مشارکت زنان در بازار کار ایران بسیار پایین و در حدود ۱۳ درصد است. این مقدار کمتر از یک چهارم نرخ مشارکت زنان در اقتصادهای توسعه یافته و کمتر از نصف نرخ مشارکت زنان ترکیهای است. با وجود این نرخ مشارکت مردان در اقتصاد ایران و ترکیه بیشتر از دو کشور امریکا و آلمان است. به این ترتیب کاهش نرخ مشارکت زنان، مشارکت کلی نیروی کار در ایران و ترکیه را بسیار کاهش داده است.
در این گزارش تاکید شده است روند تغییرات نرخ مشارکت را میتوان در سه دورۀ متفاوت بررسی کرد: دورۀ اول، سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ که نرخ مشارکت نزولی است؛ دورۀ دوم، سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۸ که نرخ مشارکت صعودی است؛ و دورۀ سوم، از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ که نرخ مشارکت روند نزولی دارد.
ذکر این نکته ضروری است که طی این سه دوره، ِ جمعیت در سن کار (۱۵ ساله و بیشتر) همواره در حال افزایش بوده است، لذا نزولی بودن نرخ مشارکت به معنی رشد نامتناسب جمعیت فعال و عدم ورود جمعیت مولد به بازار کار است. بررسی آمارها نشان میدهد که جمعیت فعال در حد فاصل سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ به صورت مطلق ثابت مانده است. عدم افزایش جمعیت فعال در نیمۀ دوم دهۀ هشتاد به معنی تصمیم بخشی از جمعیت جوان بر عدم ورود به بازار کار بوده است. این اتفاق همزمان با افزایش تقاضا برای تحصیلات عالی و توسعۀ گستردۀ آموزش در مقاطع عالی تحصیلی است. به عبارت دیگر این رخداد باعث شده تا ارتباط کیفیت تحصیلات با نیازهای بازار کار تا حدود زیادی قطع گردد.
بر این اساس کاهش نرخ مشارکت مفهوم بیکاری در ایران و استناد به نرخ بیکاری را نیز دستخوش تغییر کرده است. در این گزارش تاکید شده است: نرخ بیکاری ایران در دو دهۀ گذشته به صورت میانگین حدود ۱۰ درصد بوده است. با توجه به نرخ مشارکت پایین زنان، روند نرخ بیکاری در ایران متأثر از نرخ بیکاری مردان است. نرخ بیکاری زنان و مردان به طور معمول روند مشابهی دارد، لیکن نرخ بیکاری زنان حدود ۹ درصد بالاتر از نرخ بیکاری مردان است. در دورههایی که شرایط اقتصادی نامساعد بوده است یعنی در سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲، و سالهای ۱۳۹۹ تا ۴۰۱، از همبستگی این دو نرخ کاسته شده و گاهی دو نرخ رابطۀ منفی با یکدیگر داشتهاند. این بدان معناست که وقتی اقتصاد ایران با بحران مواجه میشود، و این بحران به بنگاه و خانوارها تسری مییابد، زنان اولین قربانیان آن هستند.
توجه به بیکاری جوانان بسیار مهم و شاخصی مجزا برای پیشبینی آینده است. نرخ بیکاری جوانان ۱۸ تا ۳۵ سال در ایران بسیار بالاست. نرخ بیکاری جوانان بیش از ۱۶ درصد، نرخ بیکاری ِ مردان جوان ۱۳ درصد و نرخ بیکاری ِ زنان جوان ۲۸ درصد است. نرخ بیکاری جوانان به صورت میانگین ۷ درصد از نرخ بیکاری معمول بالاتر است. در سایر کشورهای مورد بررسی نیز این تفاوت در نرخ بیکاری کل با نرخ بیکاری جوانان دیده میشود، با این تفاوت که فاصلۀ این دو نرخ بیکاری در اقتصادهای توسعه یافته کمتر از ۴ درصد است.
در نمودار پیش رو نرخ بیکاری جوانان برای چند کشور نمونه ارائه شده است. نرخ بیکاری در ایران حدودا دو برابر اقتصادهای توسعه یافته است. در این حوزه نیز نرخ بیکاری را میتوان برای زنان و مردان به تفکیک مقایسه کرد. نرخ بیکاری زنان و مردان کشورهای آلمان و امریکا در یک سطح است و حتی در اکثر سالها نرخ بیکاری زنان کمتر از مردان است، اما نرخ بیکاری زنان ایرانی بسیار بیشتر از نرخ بیکاری مردان است. به طور میانگین نرخ بیکاری زنان ۷۰ درصد بیشتر از نرخ بیکاری مردان است. این بدان معناست که علاوه بر آن که نرخ مشارکت زنان در اقتصاد ایران نسبت به اقتصادهای توسعه یافته بسیار پایینتر است، تعداد بیشتری از زنان ایرانی که خواهان ورود به بازار کار هستند در یافتن شغل مناسب ناموفقند.
به این ترتیب توجه به این نکته ضروری است که واقعیت پایین بودن نرخ مشارکت و این حقیقت که عده زیادی از مردم کار نمیکنند و از جستجوی کار ناامید شدهاند بسیار مهمتر از ان است که نرخ بیکاری ۹ درصد باشد یا یازده درصد.
در نهایت بازار کار ایران با بحرانی جدی روبروست. عدم اشتغالزایی اقتصاد، نسبت وابستگی بالا، نرخ مشارکت پایین زنان و نرخ بیکاری بالای زنان در کنار نرخ بیکاری بالای جوانان از مهمترین بحرانهای بازار کار در ایران محسوب میشوند.