محمد ناطقی تحلیلگر اقتصادی در دنیای اقتصاد نوشت: بازار ارز در ایران طی روزهای اخیر نوسانات کاهشی را تجربه کرده است. در همین راستا، برخی از تحلیلگران اعتقاد دارند که این اتفاق ناشی از سرکوب قیمت ارز و جمعشدن فنر ارزی است و برخی آن را ناشی از پیش خور شدن توافق هستهای ایران میدانند و از نظر بنیادین توجیهاتی برای این منظور دارند.
بهمنظور درک درست مکانیزم بازار ارز، ابتدا باید تحلیلی نسبت به متغیرهای بازار ارز در شرایط عدمتوافق هستهای کشور داشت؛ زیرا در صورت توافق هستهای بازگشت قیمت ارز به محدوده ۴۰ تا ۴۵هزار تومان و تثبیت آن برای حداقل یکسال دور از انتظار نیست.
اگر سال پایه را ۸۱ یا ۹۱ در نظر بگیریم (در آن سالها درآمدهای نفتی ایران کم بود) و براساس تورم ایران و آمریکا قیمت دلار را در بازار داخلی تعدیل کنیم، ارزش دلار براساس برابری قدرت خرید در محدوده ۴۰ تا ۴۵هزار تومان قرار میگیرد. اما از آنجا که بخشی از دلارهای کشور در سامانه نیما با قیمت حدود ۳۸هزار تومان و بخشی دیگر با قیمت ۲۸هزار و ۵۰۰تومان به فروش میرود، میانگین قیمت ارز در بازار آزاد نیز باید افزایش پیدا کند و در محدودههای بالای ۴۵هزار تومان قرار گیرد.
مجموعه این پارامترها به ما نشان میدهد که قیمت ارز در بازار ارزان یا گران نیست و در صورتی که سیاستگذار تصمیمات عجیبی همچون تثبیت نرخ ۲۸هزار و ۵۰۰تومانی را برای تمام کالاها اتخاذ نکند، دوره جهشهای ارزی سالهای ۹۷ تا ۹۹ گذشته است و بازار ارز به سمت جهشهای ریزتر و نزدیک به هم حرکت میکند.
قیمت ارز در سال گذشته بعد از نزدیک به دوسال و سهماه سقف خود را در محدوده ۳۲هزار تومان شکست و بعد از یکروند افزایشی در محدوده ۶۰هزار تومان متوقف شد.
این جهش ارزی بعد از حدود دوسال رخ داد و با توجه به تصویب دلار ۲۸هزار و ۵۰۰تومانی و مشکلات ناشی از آن، قیمت دلار بسیار بالاتر از ارزش واقعی آن معامله شد (همچون اتفاقی که برای دلار ۴۲۰۰تومانی رخ داد و قیمت آن تا محدوده ۱۹هزار تومان نیز افزایش یافت و بعد از بازگشایی نیما، نرخ آن کاهش پیدا کرد). بیشجهش قیمت ارز سبب شد دست دولت برای تثبیت یا ایجاد تعادل در بازار برای نزدیک به یکسال باز شود و همانطور که میبینید قیمت ارز از سقف خود نزدیک به ۲۰درصد اصلاح شده است و بسیار بعید است که این سقف تا پایان تابستان شکسته شود.
درآمدهای ارزی کشور به دلیل آنکه ناشی از فروش مواد خام است، عمدتا وابسته به قیمتهای جهانی تغییر میکند و جریان نسبتا ثابتی در طول سال دارد؛ اما تقاضاهای ارزی به این شکل نیست. روند تقاضاهای ارزی در ایران نشان میدهد که انتهای بهار تا اواسط تابستان، تقاضاهای ارزی در کف قرار دارند و از انتهای تابستان تا اواسط زمستان، فصل ثبتسفارشها و التهابات ارزی است. از همین رو عمده تنشهای ارزی کشور در طول آبان ماه رخ داده و عمده کاهش قیمتها بعد از اردیبهشت ماه به وقوع پیوسته است.
در نگاه اول میتوان امسال همچون سالهای گذشته، انتهای بهار و ابتدای تابستان را کف تقاضای ارزی سال برآورد کرد. از همین رو اخبار مرتبط با توافق هستهای توانست قیمت دلار در بازار آزاد را تا محدوده ۴۵هزار تومان نیز کاهش دهد و در صورتی که دلار در بازار تکنرخی بود، احتمالا شاهد کاهش بیش از پیش آن نیز میشدیم. با این حال بعید است که قیمت دلار تا پایان تابستان جهشی داشته باشد.
مهرماه امسال موعد رسیدن به بند غروب برجام است. بعد از این تاریخ ایران میتواند برنامه موشکی و پهپادی خود را توسعه دهد و دستش برای توسعه صادرات و واردات فناوری بازتر میشود؛ بنابراین به نظر میرسد موعد نهایی رسیدن به توافق توسط طرفین در پایان تابستان است. در صورتی که به هر دلیلی ایران و غرب به توافق جدید نرسند، احتمال بازگشت غرب به مکانیزم ماشه و فروپاشی کامل برجام بسیار زیاد است.
نگارنده معتقد است با توجه به اینکه مهمترین فاکتور در تعیین قیمت ارز، تحریمهای هستهای است، بازار ارز کشور نیز تا زمانی که تکلیف این توافق مشخص نشود، جهتگیری خاصی نخواهد داشت و در فاز اغما میماند. سیاستگذار نیز میتواند در این دوره با توجه به تقاضاهای محدود ارزی، ثبات را در بازار ایجاد کند و قیمت دلار را در محدوده ۵۰هزار تومان نگه دارد. هرگونه افزایش قیمت ارز و رسیدن به محدوده سقف قبلی در صورت عدمتوافق هستهای و در نیمه دوم سال محتمل است.