در چند هفته اخیر بسیاری انتخابات عمومی و ریاستجمهوری امسال در ترکیه را مهمترین انتخابات بیست سال گذشته، مهمترین انتخابات دوران قدرت رجب طیب اردوغان، رییسجمهور این کشور و مهمترین انتخابات صد سال گذشته کشور ترکیه خواندهاند، اما بدبینها نه تنها یک ماه پیش بلکه یک سال پیش هم معتقد بودند سخت میتوان به تغییر سیاسی قابل ملاحظه در ترکیه امیدوار بود.
به گزارش اعتماد، بعد از اینکه احزاب مخالف دولت در یک نمایش دراماتیک که با گسستنها و پیوستنها همراه بود، بالاخره گزینهشان برای جایگزینی اردوغان را به مردم معرفی کردند، این تاکید برخی مطبوعات بر «گاندی کمال» نامیدن کمال قلیچداراغلو، رییس حزب جمهوری ترکیه و رهبر خوشاخلاق اپوزیسیون این کشور نبود که جلبنظر میکرد، بلکه ادامه بحث درمورد دلیل جدایی و باز پیوستن مرال آکشنر رهبر حزب خوب به ائتلاف میز شش و مکانیزم تفاهم بر سر معرفی یک کارمند بازنشسته دولت ۷۴ ساله به عنوان رقیب اردوغان در انتخابات بود که نظر نکتهبینها را جلب کرده بود.
اعلام رسمی «علوی بودن» کمال قلیچداراغلو در یکی از سخنرانیهای انتخاباتیاش در هفتههای اول رقابتهای انتخاباتی دور اول انتخابات ریاستجمهوری هر چند برای بسیاری انگیزهای برای کف زدن برای شجاعت کمال، برای تاکید بر مذهبی که در ترکیه جزو اقلیت است و آن قدرها هم محبوب نیست فراهم کرده بود، شک ناظران به موفقیت روندی که کمال برای پیروزی در انتخابات در پیش گرفته و همچنین درک او از جامعه ترکیه را بیشتر کرد.
بعد از چند روز التهاب، بالاخره وقتی احزاب چپگرای کرد ترکیه در لفافه اعلام کردند که در انتخابات از کمال حمایت میکنند تا به اردوغان نه بگویند، هر چند ریخته شدن ۱۰ درصد سبد رای این احزاب به کارزار انتخاباتی کمال امیدها به پیروزی او را افزایش داده بود، اما همزمان نگرانیها در مورد اینکه کمال برنامه دقیقی برای حل مساله کردهای ترکیه ندارد و اعلام حمایت این گروه از او باعث میشود رایهای خاکستری در حرکت به سمت کمال خودداری بیشتری از خود نشان بدهند، افزایش پیدا کرد.
اگر همه اینها کافی نبود، غرق شدن کمال در یک گفتمان به شدت غربگرایانه، مصاحبههای متعدد با مطبوعات انگلیسیزبان و تاکید بر بهبود روابط ترکیه با غرب، از سر گرفتن مذاکره برای پیوستن به اتحادیه اروپا و اظهارنظرهای تند و بیدلیل علیه روسیه باعث شد کارزار اردوغان موفق شود از کمال چهرهای بیخرد و ناآشنا به موقعیت استراتژیک و حساسیتهای منطقهای امروز ترکیه ارایه دهد.
در کنار همه اینها، ضد و نقیض گوییهای کمال در مورد سیاست برخورد با مهاجران همزمان با ادعاهای چپ و تمایل به عضویت در اتحادیه اروپا که در هیچ دیگی با هم نمیجوشد، ادعا در مورد بازگشت به سیستم پارلمانی که به معنی قرار دادن ترکیه در برابر یک رفراندوم و تغییر دوباره در قانون اساسی بود، نگرانی از اینکه برنامه اقتصادی موردنظر کمال که ملازم نزدیکی بیشتر با غرب است، از ترکیه یک یونان دیگر بسازد و درنهایت نتواند دغدغههای تورمی و معیشتی مردم را به شکل قابل ملاحظهای کاهش دهد را افزایش داد.
نگرانی از اینکه مجمع گرگهای فضای سیاسی ترکیه که دور یک میز شش نفره جمع شده بودند در ادامه نتوانند اتحاد خود را نگه دارند و صحنه عمومی را به میدان درگیریهای سیاسی تبدیل کنند، عقبنشینی بسته و شکسته چپها از حمایت از سیاستهای کمال که نشاندهنده عدم اطمینان آنها به یک «بروکرات نمونه» بود، نشان میداد که با وجود رقص و آواز و شور انرژی که در تجمعهای خیابانی کمال برقرار بوده است، او واقعا با انتخاباتی سخت و نفسگیر رو به رو خواهد بود.
یکشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ماه، درست از زمانی که شمارش آرای انتخابات آغاز شد، شور و انرژی که طرفداران کمال پیشتر در انتخابات خرج کرده بودند رو به کاهش گذاشت، همزمان با بلند شدن سر و صداهایی در گوشه و کنار فضای مجازی و گفتگوهای واقعی در مورد جابهجایی رای و تقلب و اضافه و کم شدن تعرفه رای به صندوقهای انتخاباتی اینجا و آنجای کشور، همزمان با خط و نشان کشیدن اعضای ائتلاف میز شش برای روند شمارش آرا، اعتراض به نحوه ارایه آرای شمارش شده در رسانههای دولتی ترکیه و توییت کمال در مورد شبزندهداریاش در ساعتهای پایانی روز یکشنبه تاحدود زیادی روشن شده بود که اردوغان، سیاستمدار زندان کشیده و همیشه برنده بیست سال گذشته فضای سیاسی ترکیه، کسی که از یکی از محلههای بسیار فقیر و بسیار ناامن ترکیه برخاسته است که حتی امروز بعد از گذشت شش دهه از تولد او و هزاران تغییر اجتماعی و اقتصادی در شهر استانبول هنوز نمیتوان با خیال آسوده و بدون نگرانی از دزدی و ناامنی در آن قدم زد، به این سادگیها قصد ترک کردن قدرت را ندارد.
صبح دوشنبه روز بعد از انتخابات حتی خوشبینترین رایدهندگان و جوانترین شهروندانی که در انتخابات امسال حق رای گرفته و تنها با امید «بیرون کردن اردوغان از تلویزیون» پای صندوقهای رای آمده بودند هم میدانستند که «کار کمال تمام است».
با این حال، درگیریهای داخلی میز شش و استعفای قائممقام حزب جمهوری از سمتش، جلوهای از آنچه قرار بود بعد از پیروزی کمال در سیاست رخ دهد را به صورت علنی به مردم نشان داد. ادعاهای متعددی در مورد تقلب در انتخابات، از طرف این و آن، هیچ کدام به قدر کافی قدرتمند نبود تا ناظران را قانع کند که کمال میتواند فاصله حدود ۶ درصدی رای خود با رای اردوغان را به گونهای توضیح دهد که نه تنها رایدهندگان بلکه اعضای کارزارش هم به احتمال بردن او در انتخابات دو هفته بعد، هفتم خرداد ماه، امیدوار شوند.
درحالی که اردوغان به کمتر از یک در صد آرا برای پیروزی در انتخابات نیاز داشت، باخت اپوزیسیون در انتخابات مجلس و از دست دادن اکثریت در پارلمان ترکیه، مهمترین وعده کمال برای آینده سیاسی ترکیه، یعنی برگزاری رفراندوم و بازگرداندن کشور به سیستم پارلمانی را معلق کرد و نقشه آرا نشان داد که علیرغم تاکید قابل ملاحظه مخالفان اردوغان به فساد و نا کارآمدی در امدادرسانی به مردم زلزلهزده در ترکیه، مردم مناطق زلزلهزده همچنان بیش از کمال و تمام اپوزیسیون به اردغان و وعدههای او برای بازسازی مناطق زلزلهزده امیدوار هستند. دست کمال بعد از انتخابات بیش از هفتههای قبل از انتخابات خالی بود.
دوشنبه هفته گذشته، تنها ۶ روز مانده به انتخابات ترکیه، تیر نهایی به پیکر اپوزیسیون امیدوار به پیروزی در انتخابات ترکیه هم شلیک شد، سینان اوغان، رهبر یکی از راستترین جریانهای فکری ترکیه، ملیگرا و بیشتر ترکگرای افراطی که در انتخابات بیست و پنجم اردیبهشت، تحت تاثیر کنار رفتن محرم اینجه نامزد محبوب جوانان ترکیه، توانسته بود حدود ۶ درصد آرا را به دست بیاورد بالاخره اعلام کرد که از اردوغان حمایت خواهد کرد.
هر چند بسیاری از طرفداران او پیش از این در شبکههای اجتماعی و خیابانهای ترکیه اعلام کرده بودند که حتی در صورت حمایت اوغان از اردوغان، به رییسجمهوری فعلی ترکیه رای نخواهند داد، این اعلام حمایت آن کسری از یک درصد آرا که اردوغان برای باقی ماندن در قدرت به آن نیاز داشت را هم به سبد او اضافه کرد.
همزمان با این اتفاق، کمال هم برای خالی نبودن عریضه با امیت اوزداج، رهبر حزب ملیگرای افراطی «پیروزی» دست دوستی داد تا نظر بخشی از سبد رای ملیگرایان را که با حمایت سینان اوغان متوجه کارزار اردوغان شده بود، بار دیگر به سمت کارزار خودش جلب کند.
حتی اگر با چشم غیرمسلح دیده نمیشد که این رفتار چقدر با مجموعه ادعاهای قبلی کمال و کارزارش در برابر اردوغان در تضاد است، بعد از این روشن شد هزینه این دست دادن برای کمال تعهد دادن به حمایت نکردن از کردها برای رسیدن به شهرداری در ترکیه بوده است و بعد از اینکه صلاحالدین دمیرتاش از رهبران سیاسی کرد و چپ ترکیه گفت که باید در مورد حمایت حزب «حزب دموکراتیک خلق» با حدود ۱۰ درصد رای رایدهندگان در ترکیه، از کمال بازنگری شود، روشن شد که شاید حضور احزاب ملیگرا در ائتلاف میز شش را بتوان نادیده گرفت، اما پیوستن راستهای افراطی به کارزار انتخاباتی، هنوز میتواند برای کسانی که بویی از پرنسیپ سیاسی بردهاند، مسالهساز باشد.
دور دوم انتخابات ریاستجمهوری در ترکیه، فردا، یکشنبه هفتم خرداد، درحالی برگزار میشود که اردوغان برای اولینبار در طول عمر سیاسیاش، در یک انتخابات به دور دوم رفته است. این شاید نشاندهنده بههم ریختگی اوضاع و کاهش محبوبیت او در فضای عمومی و سیاسی ترکیه باشد، اما نمیتوان نادیده گرفت که پیروزی هر چند برای اردوغان آسان نبوده است، به احتمال بسیار زیاد دور از دسترس هم نیست.
اردوغان برای پیروزی در این انتخابات، همان مسیر همیشگیاش را طی کرده است. کردها را در کنار تروریستها قرار داده، بر ایدئولوژِی اسلامی تاکید کرده، صدای غربستیزی و موازنه منفی را بلند کرده است، از استراتژیهای نوعثمانیگریاش استفاده کرده و در یک کلام، همان اردوغانی ظاهر شد که همیشه بوده است.
رهبر سیاسی سخت و یکدندهای که نه مشکلات جسمی، نه اعتراض به فساد سیاسی و اقتصادی و کنار گذاشتن مهرههای محبوب و مهم از دولت و حزبش، نه کودتا، نه قد راست کردن علیه این و آن در منطقه فعلا نتوانسته است او را از تسلط به یکی از مهمترین مناطق جغرافیایی جهان در میانه دو جنگ عظیم یکی در سوریه و شمال عراق و دیگری در اوکراین، کنار بزند.
در مقابل کمال قلیچداراوغلو و حامیان سیاسیاش در داخل و خارج ترکیه، تصویری از خود نشان دادهاند که هر چه باشد تصویر یک رهبر سیاسی مورد اعتماد نیست. تلاش برای «اخلاقی عمل کردن»، خودداری از درگیر شدن در جنگهای لفظی که از تخصصهای اردوغان و کارزار و رسانههای حامی او است، تنها یکی از جنبههای کارزار کمال و رهبران سیاسی همراه او بوده است، اما قطعا مهمترین و شفافترین تصویر از عملکرد و برنامه سیاسی او نبوده است.
برنامه سیاسی «نه گفتن به اردوغان»، «به من رای بدهید تا از لولوی بزرگتر خلاص شوید»، تا اینجای کار نتوانسته جاذبه چشمگیری برای جمعیت به شدت سیاسی و به شدت متعهد به شرکت در انتخابات در ترکیه فراهم کند.
رای کمال متشکل از گروهی از ملیگرایان، گروهی از چپها، گروهی از کردها و گروهی از روشنفکران و طرفداران غرب در ترکیه، آش قابل خوردنی از آب در نیامده است.
جدا از اینکه کارزار کمال در حال حاضر در یکی از ضعیفترین شرایط خود در هفتههای اخیر قرار گرفته است، به نظر میرسد که جالبترین نکته در مورد رفتار سیاسی کمال در انتخابات تلاش او برای شریک شدن با همه، دوستی با همه علیه «دشمن مشترک» بوده است، رفتاری که سوای برد و باخت در انتخابات و تاثیرش بر آینده سیاسی کمال، نشان میدهد که تلاش برای جلب رضایت همه، درنهایت به راضی کردن هیچ کس ختم نخواهد شد.
کمال و هواداران او، حتی تا امروز، یک روز مانده به انتخابات ریاستجمهوری در ترکیه به روشنی اعلام نکردهاند که ترکیه در دوران قدرت آنها چه شکلی خواهد بود. آینده مبهم، سیاستهای غیرشفاف در مورد مسائل اقتصادی و منطقهای، عدم تعلق به یک جریان فکری شناخته شده و محبوب، رفت و آمد بین چپ و راست و میانهرو، بین ملیگرایی و پلورالیسم، بین قبول همگان و سیاستهای ضدمهاجرت، بین مردانگی سمی و فمنیسم، اینها نقاط حساسی است که کمال و کارزارش در آنها شکست خوردهاند. حتی اگر فردا و در یک سناریوی بسیار دور از نظر، بتوانند بیش از ۵۰ درصد رای شرکتکنندگان در انتخابات را به دست بیاورند و به بیش از دو دهه قدرت اردوغان در نقش چهره اول سیاسی ترکیه پایان دهند.