در طول تاریخ، نمونههای زیادی از اسلحهها وجود داشته است که نه تنها در هدف خود کارایی داشتند، بلکه ظاهرشان نیز منحصربهفرد و گاهی عجیب بوده است.
به گزارش فرادید، از سلاحهای گرم عتیقهی مزین به حکاکیهای پیچیده و طرحهای استادانه گرفته تا سلاحهای آیندهنگر علمی تخیلی، دنیای اسلحهها همیشه ترکیبی از ظرافت و غرابت بوده است.
در این مطلب، تعدادی از عالیترین و عجیبترین اسلحههای تاریخ را بررسی خواهیم کرد و نگاهی میاندازیم به داستانهای پشت خلق آنها، ویژگیهای منحصربهفردشان و زمینه تاریخی که در آن استفاده شدهاند.
ویتنی وُلوِرین یک تپانچهی نیمهاتوماتیک با کالیبر ۲۲ LR است که سال ۱۹۵۶ ساخته شد. این تپانچه به دلیل ظاهر پیشرفته و ساختار آلومینیومی آن قابل توجه است. خشاب این اسحله ۱۰ تیر است، لولهی آن ۱۱۷.۵ میلیمتر عرض دارد و وزن آن تنها ۶۵۰ گرم است.
ولورین را رابرت هیلبرگ مهندسی کرد. او در طول جنگ جهانی دوم و حین کار با تفنگهای هواپیما در مورد ریختهگری آلومینیوم آموخت و بعدها مهندس تحقیقاتی «شرکت تولیدی استاندارد بالا» شد.
تنها ۱۳۳۷۱ عدد از این تپانچههای نیمه اتوماتیک در دورهی کوتاه تولید آن بین سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۵۸ ساخته شدند. دستگیرههای پلاستیکی آن مشکی، قهوهای تیره یا سفید بودند. دستگیرههای سفید بیشتر برای مدلهای نیکلاندود انتخاب میشدند.
نام وُلوِرین برگرفته از تیم فوتبال مورد علاقه هیلبرگ بود: دانشگاه میشیگان ولورینز. از نام ویتنی هم به این دلیل استفاده میشد که کارخانۀ ساخت این سلاح نزدیک سایت کارخانه قدیمی الی ویتنی بود. این کمپانی با بازاریابی بسیار ضعیف آغازین و مشکلات مالی نهایتا محکوم به فنا شد.
این یک چاقوی شکاری آلمانی است که هم تفنگ است و هم تقویم سالهای ۳۴-۱۵۲۹ روی آن حک شده است. تاریخ حکشده روی لولهی تفنگ ۱۵۴۰ یا ۱۵۴۶ است.
در قرن شانزدهم، تپانچههای چخماقی گاهی با شمشیر، چاقو، تبر، گرز، نیزه و حتی کمان پولادی ترکیب میشدند که در صورت در نرفتن گلوله تپانچه از آنها استفاده میشد.
با این حال، سلاحهای ترکیبی معمولاً بیقواره و غیرکاربردی و در عین حال گران قیمت بودند. در نمونهی بالا، روی لبهی سنگین و ساطورمانند اسلحه، یک تقویم و نام طراح حک شده است.
یک تپانچه جیبی سهلول چخماق با منبت کاری طلا که سال ۱۸۰۲ توسط سرهنگ توماس تورنتون به ناپلئون بناپارت به عنوان کنسول اول ارائه شد. شایان ذکر است که این تپانچه توسط اسلحهساز لندنی، Durs Egg، در حدود سال ۱۸۰۰ ساخته شده است.
هر یک از لولههای آبی تیره تفنگ با نقوش طلایی در اطراف سرلوله و ته تفنگ حکاکی شده است. قسمت بالا و پایین این سه لوله نقوش طلایی دارد و در انتهای هر سه لوله تفنگ، یک ستاره طلایی حک شده است. از پایینترین لوله تفنگ بیشتر شلیک شده است.
هفتتیر آپاچی یک تفنگ دستی است که چند سلاح دیگر را در خود جای داده است، با یک کارتریج سوزنی کار میکند و دارای یک پنجهبوکس بندانگشتی تاشو است که قسمت دسته را تشکیل میدهد و یک چاقوی دو لبه تاشو دارد.
به دلیل نداشتن لولهی تفنگ، برد موثر هفت تیر بسیار محدود است. از آنجا که اجزای تشکیلدهندهی آن را میتوان به سمت سیلندر تا کرد، به راحتی داخل یک جیب پنهان میشود.
این هفتتیر با وجود پتانسیل محدودی که داشت در فاصله بسیار نزدیک کاری بود. برای پر کردن دوباره هفتتیر، سیلندر کارتریج باید خارج میشد، دوباره پر میشد و در جای خود قرار میگرفت.
سال ۱۹۴۹، جوزف استالین یک تپانچه نیمهخودکار ماکاروف ۹x۱۸mm را به عنوان هدیه تولد دریافت کرد. این تپانچه که توسط نیکولای فئودوروویچ ماکاروف طراحی شده بود، آن سال از سوی دولت برای تولید انبوه انتخاب شد.
سال ۱۹۵۱، این سلاح به سلاح کمری استاندارد نظامی و پلیسی اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد. این هدیهی اسلحهسازان تولا، یکی از شهرهای روسیه در جنوب مسکو بود.
روی لولهی تفنگ این جمله حک شده است: «به جوزف ویساریونوویچ استالین، به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد، از تفنگسازان تولا»
مشخصات تپانچهی چخماقی چهار لول کانتیننتال اواخر قرن ۱۸ عبارتند از: قنداق آهنی، قاب حکاکی شده با طرحهای شاخ و برگ، چهار لول، دو چخماق، فولادی و طول کلی ۷ اینچ.
این اسلحه گرم که یکی از نخستین تپانچههاست، توسط پیتر پِک، سازنده ساعت و تفنگ طراحی و تولید شد. دو قفلِ ترکیبشده در یک مکانیسم لولهها را مجهز به اشتعال جداگانه میکنند.
این تپانچه که برای امپراتور چارلز پنجم (۱۵۱۹–۵۶) ساخته شد با نمادهای سلسلهای و شخصی او مزین شده است: عقاب دو سر و ستونهای هرکول با شعار لاتین PLUS ULTRA (فراتر).
این تپانچه آلمانی چخماقی توسط امانوئل سادلر حدود ۱۶۰۰-۱۶۱۰ با اسکنه فولادی ساخته شد. قنداق تمام فولادی آن غیرعادی است و احتمالاً دلیل به کار بردن آن این بوده که سادلر سطح بیشتری برای نشان دادن استعدادهایش داشته باشد.
دسته اسلحه با آرم باواریا زیر تاج دوک مزین شده و نشان پشم زرین آن را احاطه کرده است. دوک ماکسیمیلیان اول (۱۵۷۳-۱۶۵۱) سال ۱۶۰۰ با این درجه معتبر شوالیه شد.
این نوع سلاح گرم از سال ۱۸۳۰ تا جنگ داخلی در آمریکای شمالی رایج بود، اما مفهوم آن خیلی زودتر معرفی شد.
در قرن پانزدهم، Ribauldequin، نسخهای از تفنگ والی، چندین لوله تک گلوله را به یک قنداق متصل کرده بود که جداگانه با یک کبریت شلیک میشدند.
حدود سال ۱۷۹۰، پپرباکسها بر اساس سیستمهای چخماق ساخته شدند، به ویژه توسط کمپانیهای Nock در انگلستان و Segallas در بلژیک.
این تسلیحات که بر اساس موفقیت تپانچههای دو لول قبلی ساخته شده بودند، به سه، چهار یا هفت لوله مجهز شدند. این پپرباکسهای اولیه با دست چرخانده میشدند.
اختراع کلاهک ضربتی و انقلاب صنعتی به تولید انبوه هفتتیرهای پپرباکس کمک کرد و آنها را مقرون به صرفهتر از اسلحههای دستساز اولیه کرد که قبلاً فقط در دست ثروتمندان دیده میشد.
این تفنگ دارای یک لوله هشت ضلعی از فولاد آبدار لکهدار شده است. قفل تفنگ مزین به طرحهای گل نقرهای است. قنداق تفنگ شش وجهی است و دارای تصاویر و نقوش گل و بوتههایی است که از عاج لکهدار و طبیعی با میخهای برنجی گسترده ساخته شدهاند.
شمشیر تپانچه، شمشیری است که یک تپانچه یا هفت تیر معمولاً در کنار تیغه آن متصل است. تفاوت آن با تفنگ سرنیزهدار در این است که این سلاح عمدتاً برای استفاده به عنوان شمشیر طراحی شده است و اسلحه معمولاً یک سلاح ثانویه در نظر گرفته میشود که ضمیمهی تیغه است، نه اینکه شمشیر ضمیمهی تیغه باشد.
علاوه بر این، بر خلاف اکثر تفنگهای سرنیزهدار، معمولاً نمیتوان دو جزء این سلاحها را از هم جدا کرد.
از نظر تاریخی، برخی از تپانچههای چخماقی قرن ۱۷ و ۱۸ به صورت شمشیر-تفنگ ساخته میشدند و لوله تپانچه به کنار تیغه شمشیر کوتاه یا خنجر متصل میشد.
زمانی که از این سلاح به عنوان شمشیر استفاده میشد، یک محافظ از مکانیزم شلیک محافظت میکرد. شکارچیان فرانسوی و آلمانی از این سلاح برای کشتن گراز وحشی زخمی استفاده میکردند.
Krummlauf به معنای لوله خمیده است و به ترکیب لوله و دید پریسکوپیک با خمیدگی ۳۰ درجه اشاره دارد که میتواند روی یک تفنگ تهاجمی Sturmgewehr ۴۴ استاندارد نصب شود که به این اسلحه عجیب و غریب اجازه میدهد بدون افشای تیرانداز در گوشه و کنار شلیک کند. این اسلحه برای خدمه تانک ساخته شده است.
ملحقات لوله خمشده دارای طول عمر بسیار کوتاهی داشتند، تقریباً ۳۰۰ دور برای نسخه ۳۰ درجه و ۱۶۰ دور برای نوع ۴۵ درجه -، زیرا لوله و گلولههای شلیکشده تحت فشار زیادی قرار میگرفتند.
مشکل دیگر علاوه بر طول عمر کوتاه این بود که خم شدن گلولهها سبب شکسته شدن گلولهها و خروج آن از لوله در چندین قطعه میشد و در نتیجه اثر ناخواسته تفنگ ساچمهای ایجاد میشد.
این سلاح در بسیاری از خودروهای Panzer IV/۷۰ (A) روی دریچه سقف نصب شده بود. سپس خدمه تانک میتوانستند یک StG ۴۴ را به آن متصل کنند و از آن به عنوان یک مسلسل دفاعی نزدیک استفاده کنند.
در فرانسهی اواخر قرن نوزدهم، دوچرخه بسیار مد شد و سگها متوجه شدند تعقیب دستفروشان دوچرخهسوار و گاز گرفتن پاها یا شلوارهای آنها، سرگرمی فوق العادهای است. این تپانچه برای چنین مواقعی ساخته شده بود! این تپانچه به خاطر اندازه و شکل طراحیاش در جیب لباس جا میگرفت و استفاده از آن سریع و آسان بود. ماشۀ این اسلحه در زمانی که استفاده نمیشد داخل بدنه پنهان میشد تا موقع بیرون آمدن از جیب به لباس گیر نکند. قدرت این اسلحه اصلا زیاد نبود، اما قطعا برای دور کردن سگها از دوچرخهسواران کفایت میکرد.
این اسلحه گرم عجیب و غریب به این دلیل پای اردک نام گرفت که نحوهی نصب لولهها مردم را به یاد چسبندگی پای اردک میانداخت. لولههای اسلحه به شکل بادبزن حدود ۶۰ درجه پخش میشد تا گلولههای آن به امید اصابت به چندین هدف پخش شوند. تپانچه پای اردک؛ یک سلاح ضد نفر با برد نزدیک بود که بیشترین کارایی را هنگام استفاده در برابر جمعیت در یک فضای محدود داشت.
Gyrojet خانوادهای از سلاحهای گرم منحصر به فرد است که در دهه ۱۹۶۰ به دلیل روش تثبیت ژیروسکوپی پرتابههای آن ساخته شد.
ژیروژتها به جای گلولههای بیاثر، راکتهای کوچکی به نام میکروجت شلیک میکنند که قابلیت پس زدن کمی دارند و برای مقاومت در برابر فشار گازهای احتراق به لوله یا محفظه سنگین نیاز ندارند.
سرعت خروج از لوله بسیار کم است، اما حدود ۱۲۵۰ فوت در ثانیه (۳۸۰ متر بر ثانیه) در ۳۰ فوت (۹.۱ متر) افزایش یافت. نتیجه یک سلاح بسیار سبک وزن و قابل حمل است.
این سلاح که مدتهاست که از خط تولید خارج شده، امروزه یک کالای کلکسیونی است که قیمت آن حتی برای رایجترین مدلها بالای ۱۰۰۰ دلار است.
Borchardt C ۹۳ یک تپانچه نیمه اتوماتیک است که Hugo Borchardt سال ۱۸۹۳ آن را طراحی کرد. طراحی آن بر اساس مدل قفل ضامن تفنگ ماکسیم است.
بورچارت، کارتریج ۷.۶۵×۲۵mm با سرعت بالا و گلوگاه را برای C ۹۳ توسعه داد. گئورگ لوگر؛ دستیار آن زمان او نیز ادعا کرد که بر طراحی آن اثر گذاشته است.
سازنده ماشین ابزار Ludwig Loewe & Company از برلین، آلمان، C ۹۳ را در انتظار سفارشات نظامی تولید کرد.
اگرچه این اسحه دقیق و سرعت شلیک آن سریع بود، اما تولید آن پرهزینه بود و به دلیل در دست گرفتن عمودی و توزیع وزن، حمل و نقل آن غیرقابل تحمل بود. در دست گرفتن طولانی این اسلحه، هدف یری و شلیک را دشوار میکرد و باعث توزیع ناهموار وزن آن میشد.
یکی از سازندگان میخواست تپانچه را دوباره طراحی کند، اما بورچارت این پیشنهاد را رد کرد، چون از نظر او اسلحه بیعیب و نقص بود.
سازنده بعداً بورچارت را دور زد و با دستیار او، گئورگ لوگر ملاقات کرد. لوگر تپانچه Luger را اختراع کرد که آلمان در جنگ جهانی اول و دوم از آن استفاده کرد.
کولیبری ۲ میلی متری کوچکترین کارتریج تجاری موجود بود که سال ۱۹۱۰ ثبت اختراع شد و سال ۱۹۱۴ توسط Franz Pfannl، ساعتساز اتریشی، با حمایت مالی گئورگ گرابنر معرفی شد.
این تپانچه برای همراهی با تپانچه نیمهخودکار یا تپانچه تک تیر کولیبری طراحی شد که هر دو به عنوان سلاحهای دفاع شخصی به بازار عرضه شدند. این نام از Kolibri گرفته شده که یک کلمه آلمانی برای مرغ مگس خوار است مرغ مگسخوار جزو کوچکترین پرندهها است.
به دلیل ضعف و عدمدقت سلاح گرم، کولیبری ۲ میلیمتری به عنوان سلاح دفاع شخصی زنانهای تبلیغ شد که به اندازه کافی کوچک بود تا داخل کیف دستی جا شود.
این سلاح احتمالاً در صورت شلیک گلوله به قفسه سینه یا اندامهای یک قاتل موثر واقع نمیشد، اما در صورت شلیک کردن به صورت مهاجم میتوانست آسیب به همراه داشته باشد. سال ۱۹۱۴ با شروع جنگ، استفاده از این سلاح متوقف شد.
تفنگ هارمونیکا شکلی از سلاح گرم است که ته آن با یک اسلاید فولادی پر شده و حاوی تعدادی اتاقک سوراخ شده پر از پرتابه است. بیشتر تفنگهای هامونیکا، تفنگهای درپوش کوبهای هستند، اگرچه برخی از طرحها برای تفنگهای هوای فشرده وجود دارد و برخی از نمونهها به صورت کارتریج سوزنی ساخته شدند.
در تفنگهای کلاهک کوبهای، هر محفظه شامل یک چاشنی (فشنگ)، پودر شارژ و پرتابه جداگانه است. این اسلحه در دو مدل تپانچهای و تفنگی و همچنین تک کاره و دو کاره عرضه شد. اولین نمونه از تفنگ سازدهنی احتمالاً نمونهای است که توسط مخترع سوئیسی ولتن در سال ۱۷۴۲ ساخته شد.