پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما در گفتوگویی که در تعطیلات نوروزی با یکی از رسانهها انجام داد اذعان کرد میپذیرد که مرجعیت صداوسیما آسیب خورده است. حقیقتی که بهخصوص پس از اتفاقات اخیر ایران، از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ به این سو بارها و بارها از سوی کارشناسان رسانه و استادان روزنامهنگاری تکرار شد. آنها به کرات متذکر شدند که در پی اتفاقات ششماهه دوم سال گذشته، مرجعیت رسانهای از داخل به خارج از کشور منتقل شده است و تلویزیون که پیشتر در حوزه سرگرمی، بازی را به تلویزیونهای آن سوی آب باخته بود، در زمینه خبر و تحلیل نیز نتوانست مرجعی برای مخاطبان داخلی باشد.
به گزارش هم میهن، هرچند آنچه پیمان جبلی گفت نه از این زاویه که از زاویهای غریب و دور از ذهن بود. او گفت: «برخی از اتفاقاتی که این روزها شاهدش هستیم، نشان میدهد که گفتمان حاکم بر مجموعهای از دستگاههای حاکمیتی همچنان در مسیر تقویت مرجعیت رسانه ملی نیست. براساس اتفاقاتی که گاهی اوقات شاهدش هستیم، این باور عمومی حتی در دستگاههای حاکمیتی به وجود نیامده است که صداوسیما، صداوسیمای یک نفر یا شخص و مجموعه نیست.» او گفت میخواهد صداوسیما را به آنچه «دوران طلایی دهه ۷۰» خواند برگرداند. هرچند نگاهی گذرا به آنچه نوروز ۱۴۰۲ از قاب تلویزیون پخش شد، نشان داد این میل و خواسته اگر ادعایی بزرگ نباشد دست کم رویایی دور از دسترس است.
از جمله اثرات آنچه در ششماهه دوم سال ۱۴۰۱ رخ داد، برای تلویزیون، در کنار از دست دادن مرجعیت رسانهای، میتوان به خداحافظی جمعی از مجریان و بازیگران با این رسانه اشاره کرد؛ اتفاقی که موجب شد چگونگی برگزاری ویژهبرنامههای تحویل سال این رسانه با، اما و اگرهایی مواجه شود. تلویزیون در نهایت این مسئله را با دست به دامان شدن مجریانی، چون حامد سلطانی و المیرا شریفیمقدم شدن، رفعورجوع کرد، هرچند در نهایت آنچه به جا ماند ویدئوهایی در فضای مجازی از سوتیهایی بود که در این برنامهها رخ داد. از جمله این ویدئوها، ویدئوی مربوط به عصبانیت امیر خیام، نویسنده کتاب «سدنصرالدین» از حامد سلطانی بود. حامد سلطانی که اجرای برنامه تحویل سال شبکه سه را بر عهده داشت، با ارائه اطلاعاتی نادرست در مورد خیام، موجب عصبانیت او روی آنتن زنده شد. سلطانی در معرفی نویسنده کتاب «سدنصرالدین»، او را از رفیقان آقامرشد چلویی معرفی کرد.
خیام در پاسخ به این شیوه معرفی گفت: «مرا دعوت کردید تا در مورد کتاب «سدنصرالدین» صحبت کنم، اما شما میگویید من از دوستان صمیمی مرشد چلوییام درحالیکه من اصلا سنم به مرشد نمیخورد.» پخش این ویدئو در فضای مجازی موجب شد بسیاری از بیاطلاعی مجریان صداوسیما در مورد مهمانانش و عدم تلاش برای جبران این بیاطلاعی انتقاد کنند. یوسف تیموری هم که در کنار خداداد عزیزی از جمله مهمانان ویژهبرنامه نوروزی شبکه سه بود در بخشی از این برنامه به تقلید آهنگ «ملیپوشها» از اندی پرداخت تا یکی دیگر از ویدئوهای وایرالشده از ویژهبرنامههای سال تحویل تلویزیون در فضای مجازی را رقم بزند. او در بخشی از این برنامه که در آن مشغول تقلید صدا و تعریف خاطرهای بود به خواندن ترجیعبند «ماشالا، ماشالا» از آهنگ «ملیپوشها» با صدای اندی پرداخت تا این شائبه را به وجود آورد که تلویزیون حاضر است برای جلب مخاطب به هر کاری و از جمله توسل به تقلید صدای خوانندگان لسآنجلسی بپردازد.
نشان دادن نوازندگانی در حال نواختن بدون آنکه برخلاف گذشته تلاشی برای پنهان کردن سازشان صورت گیرد هم از جمله اتفاقاتی بود که در ویژهبرنامه تحویل سال شبکه یک رخ داد و موجب تعجب مخاطبان شد. تلویزیون سالهاست که طبق قانونی نانوشته، روی نمایش ساز خط قرمز کشیده است و هر بار به ترفندی از زیر نشان دادن آن شانه خالی میکند. نشان دادن نوازندگانی در حال نواختن بدون آنکه برخلاف گذشته تلاشی برای پنهان کردن سازشان صورت گیرد به عدول صداوسیما از قانون نانوشتهای که پیش از این رعایتش میکرد، تعبیر شد. این بخشی از ویدئوهایی بود که از ویژهبرنامههای تحویل سال تلویزیون در فضای مجازی وایرال شد.
هرچند در این میان برخی رسانهها معتقد بودند نقشههای گروههایی که به دنبال ضربه زدن به مرجعیت رسانه ملیاند نقشِ برآب شد، چون تلویزیون در لحظه تحویل سال هم برنامه داشت و هم برگِ برنده! هرچند تلویزیون برای حضور برخی از این برگ برندهها که از جمله آنها میتوان به حضور علیرضا بیرانوند در ویژهبرنامه تحویل سال شبکه دو اشاره کرد مبالغ گزافی هزینه کرد و طبق شنیدهها برای حضور این ملیپوش روی آنتن زنده، ۲۵۰ میلیون تومان هزینه کرد. این در حالی بود که سال گذشته برای حضور مهمانان در ویژهبرنامه تحویل سال همین شبکه نهایتا دو سکه تمام بهار آزادی صرف شده بود.
پخش فیلمهای سینمایی حاضر در جشنواره فیلم فجر پیش از اکران عمومی بدعتی بود که از نوروز ۱۴۰۰ پایهگذاری شد. در نوروز ۱۴۰۰ و در سایه بحران کرونا، طی فرآیندی استثنایی و بدعتی غیرمنتظره دو فیلم «تکتیرانداز» و «یدو» از آثار جشنواره فیلم فجر سال قبل، بدون ورود به چرخه اکران عمومی روانه آنتن تلویزیون شدند. اتفاقی که هرچند در شرایط فعالیت نیمهتعطیل سالنهای سینمایی به ظاهر قابل توجیه مینمود، اما تجربه نشان داد که وضعیت اقتصادی هر دو فیلم در اکران عمومی با آسیب جدی مواجه شد. امسال و در آستانه نوروز ۱۴۰۲ بار دیگر خبر رسید که تلویزیون در کنار پخش فیلمهای اکرانشدهای همچون «موقعیت مهدی»، «بدون قرار قبلی» و «بیرو» در حال مذاکره است تا برخی فیلمهای رونماییشده در جشنواره فیلم فجر را بدون اکران عمومی روانه آنتن کند. خیلی زود هم نام سه فیلم «هایپاور»، «هوک» و «شماره ۱۰» از سوی شبکههای مختلف اعلام و وعده پخش نوروزی آنها داده شد.
نکته جالب درباره این سه فیلم سهم بنیاد فارابی در فرآیند تولید بود و جالبتر اینکه تهیهکنندگان هر سه فیلم، نسبت به این تصمیم فارابی واکنش نشان دادند و بهصورت تلویحی اعلام کردند راضی به پخش فیلمشان از تلویزیون پیش از اکران در سینما نیستند. این تصمیم بنیاد فارابی موجب ایجاد این شائبه شد که احتمالا نگرانی از خالی ماندن سالنها در صورت اکران موجب فروش «هایپاور»، «هوک» و «شماره ۱۰» به تلویزیون شده است تا بخشی از هزینه انجام شده برای آنها به قصد حضور در جشنواره فیلم فجر جبران شود. فارابی در کنار این سه فیلم، ۶ فیلم سینمایی دیگر هم در جشنواره فیلم فجر داشت که باید دید تا پایان امسال کدام یک میتوانند عملکرد موفقی در گیشه داشته باشند.
تلویزیون که اثبات کرده است در توسل به نامها و رها نکردنشان تا لحظهای که خلاف میلش عمل نکردهاند یدیطولا دارد بهعنوان آس سریالهای نوروزی خود رو به سوی سعید آقاخانی کرد تا فصل چهارم «نون خ» را روانه آنتن کند. سریال «نون خ ۴» به کارگردانی سعید آقاخانی از اول فروردین روی آنتن شبکه یک رفت و شبکه دو پخش فصل دوم «بچه زرنگ» را آغاز کرد. در کنار «نون خ» سریالی که توانست به نسبت دیگر سریالهای باقی شبکهها مورد توجه قرار گیرد، «آتش و باد» به کارگردانی مجتبی راعی بود که روی آنتن شبکه سه رفت. هرچند «نون خ» و «آتش و باد» توانستند بخشی از عدم اقبال مخاطب به تلویزیون را جبران کنند، اما این تنها «دو مورد» در کنار کنداکتور عریض و طویل صداوسیما با عنوان «سریالهای نوروزی» که شامل «۱۱ سریال ایرانی و خارجی» میشد چیزی نبود که بتوان بهعنوان نقطه قوت از آن یاد کرد.