فرارو- یک سوم بیماران پیوند کلیه در مرکز نزدیک کاتماندو پایتخت نپال مردان جوانی بودند که در خارج از کشور در گرمای شدید کار میکردند.
به گزارش فرارو به نقل از واشنگتن پست، «رانی جها» سرپرستار در بخش کلیه بیمارستان کار میکند او با فهرست بیمارانی که بسیار جوان هستند، بسیار بیمار هستند و بیمارانی که تعدادشان به قدری زیاد است که میتوان شمارش کرد مواجه است. یکی از بیماران «تیلاک کومار شاه» است که پیش از فروریختن آوار هفت سال در منطقه خلیج فارس در زمینه ساختمانسازی کار کرده بود.
پیشتر بر روی تخت بعدی «موهان یاداو» بستری بود که در قطر کار کرده بود اما دو هفته پیش فوت کرد. در آنجا «سوراج تاپا ماگار» ۲۸ساله از بیماران جوان بود. او که خجالتی به نظر میرسد پیشتر کلبه گلی خود در نپال را ترک کرده بود تا به کار نصب پنجره بر روی آسمان خراشهای کویت بپردازد و اغلب با استفاده از طناب بر روی ساختمانهای آن کشور واقع شده در منطقه خلیج فارس آویزان بود در برزخی سوزان و ۱۲۰ درجهای مابین خورشید و صحرا.
«جها» دفترچه یادداشت بزرگی پر از نامهایی که به طور مرتب افزوده میشوند را نشان میدهد. او تخمین میزند که حدود ۲۰ درصد از بیماران دیالیزی در دومین بیمارستان استانی در جنوب نپال افرادی هستند که پیش از رفتن به خارج از کشور برای یافتن کار مردانی جوان و سالم بودند. اما چرا آنان به صورت مداوم بیمار شده و به نپال بازگشتند؟ او پاسخ میدهد: «به دلیل گرما».
در سالیان اخیر دانشمندان و نهادهایی از جمله سازمان بینالمللی کار به طور فزایندهای در مورد ارتباط مرگبار اما اغلب نادیده گرفته شده بین قرار گرفتن در معرض گرمای شدید و بیماری مزمن کلیوی هشدار دادهاند. پژوهشگران میگویند که گرما باعث از بین رفتن اندامها (به خصوص اندامهای ریز و میکروسکوپی) میشود. ارتباط واضحی میان گرما و این عارضه وجود دارد. این ارتباط در میان کارگران زحمتکش در مزارع برنج در سریلانکا و کارخانههای بخارپز در مالزی، از آمریکای مرکزی تا خلیج فارس مشاهده شده است.
با گرمتر شدن جهان، تغییرات آب و هوایی و امواج گرمای مکرر و شدید کارشناسان بهداشت عمومی نگران هستند که موارد بیماری کلیوی در میان کارگرانی که چارهای جز کار در فضای باز ندارند افزایش یابد. «ریچارد جانسون» استاد پزشکی در دانشگاه کلرادو که در حال مطالعه بر روی بیماریهای کلیوی در سطح جهانی است به «واشنگتن پست» میگوید: «همه گیری بیماری مزمن کلیوی که اکنون دیده میشود تازه آغاز راه است. با گرمتر شدن هوا انتظار داریم شاهد ظهور این نوع از بیماریها در نقاط دیگر جهان باشیم».
انجمن نفرولوژی آمریکا با انتشار بیانیهای در ماه آوریل در مورد تغییرات آب و هوایی هشدار داد که «تلاقی عوامل خطر اجتماعی - اقتصادی، جغرافیایی و تغییرات آب و هوایی ممکن است بروز بیماری کلیوی را افزایش دهد». این انجمن متخصصان کلیه خاطر نشان ساخته که انتظار میرود دمای سطح جهان تا اواسط قرن حاضر ۲ درجه سانتی گراد افزایش یابد. در این بیانیه به یک جمعیت مورد بررسی به شکلی خاص اشاره شده است: فقرای جهانی که باید در فضای باز به شکل فزایندهای خصمانه از نظر مواجهه با گرما کار کنند".
پژوهشگران محلی و بین المللی میگویند نگاهی اجمالی به نپال نمونهای از آینده وحشتناکی است که در مقابلمان قرار دارد. در نپال یک کشور کوچک و فقیر که تقریبا از هر ۱۰ نفر یک نفر برای کار به خارج از کشور و اغلب در برخی از گرمترین مکانهای جهان میروند بیماری کلیوی و پیامدهای آن را میتوان با وضوحی ویرانگر مشاهده کرد.
در روستاهایی که در دشتهای فقیرانه نپال و دامنههای هیمالیا قرار دارند کار در خارج از کشور برای مدت زمان طولانی بهترین و تنها راه خروج از کشوری است که در رتبه ۱۶۳ جهان از نظر درآمد سرانه قرار دارد جایی که با کار سخت روزانه تنها میتوان یک کیسه برنج خرید.
در عوض، مردانی که دچار بیماریهای صعب العلاج میشوند به نپال باز میگردند و خانوادههایشان با هزینهها و بدهیهای سرسامآور مواجه میشوند و خود دچار انزوای اجتماعی شده و اغلب جستوجوی ناامیدکننده و مبهمی برای یک کلیه جدید دارند.
در سال ۲۰۲۱ میلادی پژوهشگران دانشگاه بورنموث انگلستان از نفرولوژیستهای نپال نظرسنجی کردند و دریافتند که سه چهارم آنان گفته بودند بین مردانی که در خارج از کشور کار میکنند و افزایش خطر ابتلا به بیماری کلیوی همبستگی وجود دارد.
«پوکار شرستا» جراح برجسته نپالی با این موضوع موافق است. زمانی که شرستا اولین مرکز پیوند اعضای نپال را در تپههای زیبای خارج از کاتماندو در سال ۲۰۱۳ افتتاح کرد انتظار داشت که پیوند کلیه را تقریبا منحصرا برای بیماران مسن مبتلا به دیابت انجام دهد. با این وجود، شرستا پس از انجام ۳۰۰ عمل متوجه موضوعی غیر منتظره شد. یک سوم بیماران او مردان جوانی بودند که سابقه دیابت یا فشار خون بالا نداشتند اما کلیه هایشان آسیب دیده و به نصف اندازه طبیعی کوچک شده بود. او میگوید: «آنان به من میگفتند از عربستان سعودی، مالزی و قطر بازگشته اند. تعدادشان زیاد بود».
برای قرون متمادی نپالیها وطن خود را برای کار ترک کرده اند. آنان برای امپراتوری سیک جنگیدند، در جزایر فالکلند برای ارتش بریتانیا مستقر شدند و به عنوان افسر پلیس در هنگ کنگ خدمت کردند. آنان بیشتر به کشور همسایهشان هندوستان رفتند. دولت نپال در سال ۱۹۸۵ میلادی شروع به تنظیم اشتغال در خارج از شبه قاره کرد و صنعت استخدام نیروی کار خصوصی شکوفا شد.
این استخدام کنندگان که در اصطلاح عامیانه «آژانسهای نیروی انسانی» نامیده میشوند مردانی را برای کار در ساخت و ساز، تولید و کشاورزی در جنوب شرقی آسیا و خلیج فارس اعزام کردند. بر اساس گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۲۲ میلادی وجوه ارسالی از سوی آن افراد ۲۲ درصد از اقتصاد نپال را تشکیل میداد. سفارت نپال در قطر در وب سایت خود اعلام میکند: «کارگران نپال نسبتا مقرون به صرفه هستند». کارگران نپالی در کار در شرایط سخت آب و هوایی با تجربه هستند.
سوراج پیش از آن که نصب پنجره در کویت را آغاز کند در اوایل سال ۲۰۱۸ میلادی در صف یک دفتر استخدام نیرو با به همراه داشتن گذرنامهاش ایستاد. او مانند بسیاری دیگر از مناطقی در نپال آمده بود که باتلاقهای آلوده به پشه را در خود جای داده اند. او برای امرار معاش چاره و گزینه دیگری نداشت.
در «لاخین پور» روستای محل زندگی او مردان نیمی از ۴۰ خانوارهای ساکن در آن ناحیه برای کار به کشورهای حوزه خلیج فارس رفته اند. کسانی که موفق به سفر نشدهاند با بریدن علف و حمل کیسههای شن روزانه ۴ تا ۸ کیلو برنج به دست آوردند که ارزش آن کمتر از یک دلار است. سوراج میگوید زمانی که ۶ساله بود پدرش فوت کرد و او برای تامین مخارج خانواده مجبور بود کار کند. او میگوید: «هیچ خانوادهای نمیخواهد پسراناش در گرمای شدید سر کار بروند. اما ما در بحران مالی به سر میبردیم».
سوراج پس از سفر به کارگاه ساختمانیای رفت که در آن قابهای پنجرهای عظیم و یک تنی بر روی آسمان خراشهای منطقه صحرایی کویت نصب میشدند. او میگوید چون آسانسورها فعال نبودند برای دسترسی به آب مجبور بود چندین طبقه را پیاده طی کند اما با توجه به برنامههای کاری بسیار فشرده، اکثر کارگران در طول روز تنها یک ساعت وقت استراحت داشتند و در اطراف مخزن آب جمع میشدند. در بسیاری از روزها آب پیش از پایان زمان استراحت تمام میشد و سوراج در تمام طول روز چیزی نمینوشید.
سوراج هر ماه ۱۵۰ دلار برای خانوادهاش میفرستاد تا آنان بتوانند ماهی بخرند و برای زنده ماندن بخورند. سوراج اما متوجه خطری نبود که بیسر و صدا کلیهاش را ویران کرد. یک روز در ماه ژانویه سوراج به دلیل سرگیجه بر روی زمین افتاد و درد را در تنه و پاهای متورم خود احساس کرد. او میگوید زمانی که به بیمارستان انتقال یافت و پزشکی هندی معاینهاش کرد بلافاصله وی را به بخش مراقبتهای ویژه فرستاد. سوراج به کم خونی شدید مبتلا بود و در معدهاش لخته خون ایجاد شد. طولی نکشید که او هوشیاری خود را از دست داد و نیاز به تعویض خون داشت. تشخیص این گونه بود: مرحله نهایی بیماری کلیوی.
پژوهشگران پزشکی مدت هاست که ارتباط بین گرما و آسیب کلیه را ثابت کردهاند. هنگامی که بدن به شدت کم آب میشود کلسیم و اسید اوریک موجود در ادرار کریستالهایی تشکیل میدهند که باعث زخم شدن کلیهها میشود. هنگامی که دمای داخلی از ۱۰۴ درجه بالاتر میرود امکان تجزیه شدن اندامها از جمله مغز وجود دارد.
تا یک دهه گذشته پزشکان معتقد بودند که آسیب حاد ناشی از کم آبی و گرما بعید است که منجر به نارسایی کلیه شود. با این وجود، پژوهشگران میگویند که این دیدگاه اکنون در حال تغییر است زیرا آزمایشها روی موشهای دچار کم آبی شده و مطالعات صورت گرفته بر روی کارگران مزرعه نتایج دیگری را نشان میدهند. دانشمندان هم چنین در حال بحث هستند که آیا قرار گرفتن در معرض سموم دفع آفات و بخارات، رژیم غذایی نامناسب و ژنتیک به ایجاد بیماری در بین کارگران خارج از کشور دامن زده یا آن که گرما مقصر اصلی بروز بیماری کلیوی میباشد.
از آنجایی که عملکرد کلیه میتواند بدون نشان دادن علائم کاهش یابد کارگرانی مانند سوراج تا زمانی که به مراحل پایانی غیر قابل بازگشت بیماری برسند از وجود بیماریشان آگاه نمیشوند. در آن مرحله آنان نیازمند دیالیز یک درمان گران قیمت و به صورت سه بار در هفته صرفا برای زنده ماندن خواهند بود. آنان برای یک زندگی عادی نیازمند دریافت کلیهای جدید هستند. به نظر میرسد بیماریهای کلیه ناشی از گرما در دهههای آینده یک «بار مضاعف» خواهند بود. در واقع، کارگرانی که در اوج دوران زندگیشان هستند از خانواده و جوامع حذف شده و بر سیستم بهداشت عمومی اضافه میشوند.
دولت نپال در سال ۲۰۱۶ میلادی ارائه دیالیز رایگان با هزینه تخمینی بیش از ۲ درصد از بودجه سالانه سلامت خود را آغاز کرد. با این وجود، برای بسیاری از کارگران مهاجر، هزینه درمان کماکان گران است: اریتروپویتین برای تقویت گلبولهای قرمز، مکملهای آهن و تزریق خون صدها دلار در ماه هزینه به بار میآورد که بیش از میزان دستمزد دریافتی کارگران در خارج از کشور بوده است.
حتی برای کسانی که پول دارند نیز یافتن کلیه تازه امری تضمین شده نیست. نپال که در سال ۱۹۹۸ میلادی با تجارت رو به رشد کلیه در بازار سیاه مواجه شد قانونی را تصویب کرد که کمک در این زمینه را تنها بین بستگان نزدیک مجاز میداند. این روزها زمانی که کارگران با کلیههای نارسا به نپال باز میگردند اغلب وقتشان صرف یافتن یک اهدا کننده همسان یا مایل میشود. بسیاری از نپالیها از اهدای کلیه بیزار هستند. بنابراین، مردان بیمار به خواهر و برادر خود برای دریافت کلیه التماس میکنند و حتی به آنان رشوه پرداخت مینمایند.
«کریشنا خادکا» به مدت ۱۶ سال در خانواده خود یک قهرمان محسوب میشد زیرا او خطوط لوله را در کارخانههای گاز قطر جوش میداد. «سانگیتا» همسرش که به دلیل سابقه پزشکیاش واجد شرایط اهدای کلیه نیست میگوید: «زمانی که کریشنا بیمار شده و به نپال بازگشت خانوادهاش به سرعت او را طرد کردند. کسی از آنان با او صحبت نمیکند. آنان نمیخواهند در مورد اهدای کلیه چیزی بشنوند و بگویند. در طول تعطیلات فقط ما چهار نفر هستیم».
«لاکسمی» دختر کوچکتر ۱۷ساله آنان داوطلب شده تا پس از رسیدن به سن قانونی اهدای کلیه را انجام دهد. «کریشنا» ۵۱ساله با نشستن روی تخت خانهاش در کاتماندو سرش را تکان میدهد و میگوید: «من میتوانم دیالیز کنم و ۱۰ سال دیگر زنده بمانم. فرزندم اما باید سالها زندگی کند».
یک کلیه در برخی از روستاهای دورافتاده نپال به قیمت ۸۰۰ دلار معامله میشود. اکنون اما خریدار یک کلیه حاضر است ۶ هزار دلار پرداخت کند. او ۳۱ساله است و در کار ساخت و ساز در دبی و اداره یک مغازه در نپال بوده است. او میگوید: «جعل اسناد برای نشان دادن خویشاوندی اگر نگویم غیر ممکن اما دشوار بود». فروشنده کلیه یک جوان ۲۹ساله است که میگوید از پس هزینه تغذیه همسرش که چهار ماه است باردار شده بر نمیآید.
به طور کلی پزشکان در نپال موافق هستند که نرخهای غیر طبیعی بیماری کلیوی را مشاهده میکنند. آنان با این موضوع موافق هستند که گرما یک عامل کلیدی در این باره است. با این وجود، این موضوع چیزی شبیه به یک راز آشکار باقی میماند. «دینش نوپان» پژوهشگر بهداشت عمومی جانز هاپکینز که در حال مطالعه این بیماری در نپال بوده میگوید: «این یک موضوع حساس است. نپال کشور کوچکی است که اقتصادش به حوالههای پرداختی کارگراناش در کشورهای دیگر وابسته است».
هر روز حدود ۱۵۰۰ مرد نپالی که تقریبا همگی مرد هستند به ترک خانه خود ادامه میدهند و مالزی، قطر و عربستان سعودی سه مقصد اصلی هستند.