سرگرد سمانه مهربانی، کارشناس آموزشی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در شرق نوشت: وارد دایره اخلاقی پلیس فتا که میشوم نگاهم به مرد میانسالی میافتد که خم شده است روی میز و سرش را به افسر پرونده نزدیک کرده و مشغول توضیحدادن علت حضورش در پلیس فتا است. به آنها نزدیک میشوم و با وجود اینکه مرد تلاش زیادی دارد تا صدایش به گوش کسی نرسد میشنوم که به افسر میگوید من شکایتی ندارم فقط آمدهام تا با گزارش اتفاقی که برایم افتاده، مانع از مالباختگی بقیه افراد شوم. با خودم فکر میکنم چرا یک نفر باید به خودش زحمت بدهد و برای گزارش وقوع یک جرم به پلیس فتا مراجعه کند، اما از اقدام قانونی خودداری کند.
افسر پرونده با دیدن من به مراجعش اشاره میکند و میگوید: این آقا سوژه مناسبی برای کار شماست و بعد به مرد میانسال میگوید من موردی را که گزارش کردید پیگیری میکنم و به شما پیشنهاد میکنم اگر واقعا مایل هستید تا درباره اتفاقی که برایتان افتاده برای سایر افراد روشنگری انجام دهید، با همکارم صحبت کنید.
مرد در ابتدا برای مصاحبه مردد بود و وقتی مطمئن شد اسمی از او در گزارش برده نخواهد شد پذیرفت با من صحبت کند و گفت: من به کاری که انجام دادم افتخار نمیکنم و واقعا پشیمانم؛ چون اشتباه بزرگی کردم و چوبش را هم خوردم. راستش را بخواهید من و همسرم کمی در رابطهمان دچار مشکل هستیم. چند وقت پیش یکی از همکارانم به من پیشنهاد داد با پرسهزدن در سایتهای همسریابی خودم را سرگرم کنم. فکر میکردم تفریح بیخطری است؛ آشنایی با افراد دور از فضای زندگی واقعی. اصلا دنبال ارتباط جدی نبودم فقط بهعنوان سرگرمی به این کار نگاه میکردم و فکر نمیکردم این کار هم نوعی لغزش و بیوفایی نسبت به زندگی مشترکم محسوب شود.
آنقدر این کار برایم مسخره بود که همزمان خودم را به چهار پروفایل زنی که عضو سایت بودند معرفی کردم. دامنه آشنایی ما از سایت به اینستاگرام منتقل شد و من واقعا هیجانزده بودم که مشغول انجام یک کار پنهانی هستم. حاضر بودم هر کاری انجام بدهم که هرچه زودتر با آنها از نزدیک آشنا بشوم. مدتی به همین منوال گذشت و من به گفتوگوی پنهانی و پیامهای عاشقانه و تصاویری که میانمان رد و بدل میشد معتاد شده بودم تا اینکه خانمهایی که با آنها آشنا شده بودم، هرکدام به دلایل مختلف از من درخواست پول کردند.
ترسیدم اگر پولی که نیاز دارند پرداخت نکنم، ارتباطشان را قطع کنند، به همین دلیل به حساب هرکدام از آنها در این مدت مبالغ مختلفی واریز کردم و تا به خودم آمدم دیدم از طرف همه آنها مسدود شدهام. گیج شده بودم. باورم نمیشد فریب خوردهام و درحالیکه فکر میکردم این من هستم که همزمان با چهار نفر در ارتباط قرار گرفتهام، دیگران مرا سر کار گذاشته بودند، اما مگر امکان داشت من با چهار نفر آشنا بشوم و هر چهار نفر کلاهبردار باشند.
بعد از چند روز سردرگمی بالاخره تصمیم گرفتم به پلیس فتا مراجعه کنم و با پیگیری همکار شما متوجه شدم این سایت جعلی است و ادمین با تصاویر زنان مختلف اقدام به ساخت پروفایلهای جعلی کرده است و در واقع من در تمام این مدت با مردی که سایت را طراحی نکرده بود در ارتباط بودم.
خیلی شرمنده هستم و احساس میکنم چوب خیانت به همسرم را خوردهام. تا امروز فضای مجازی برای من یک محیط جذاب بود که میتوانستم از طریق آن روی مبل لم بدهم و با افراد مختلف در ارتباط قرار بگیرم، اما حالا فهمیدهام که این فضا بسیار پیچیدهتر و تاریکتر از دنیای واقعی است.
نظریه کارشناس