محمد ماکویی؛ در خانوادهای که در آن بچه خوب را "بچهای که غذایش را تا ته ته میخورد" میدانستند بزرگ شدهام.
از شما چه پنهان! این نحوه تربیت همیشه هم برایم خوب تمام نشده و باعث شده در زمانهایی که ناغافل بشقاب خود را زیادی پر میکنم یا به میمنت اهل تعارف بودن صاحبخانه تناسب بین ظرفیت معدهام و خوراکی که وارد آن میشود به هم میریزد، ترک عادت نکرده و از شدت دل درد مریض گردم!
ناگفته پیداست که دارنده چنین اخلاق و رفتاری هرگز نمیتواند مدیریت یک رستوران یا یک واحد صنفی دیگر مرتبط با تهیه و توزیع غذا را به عهده بگیرد، زیرا او بیشتر اوقات را در عوض لم دادن به مخده و شمارش پولهای بیزبان، مصروف سرکشی به میزهای غذای مشتریان نموده و دور میزنشینها را بابت اینکه غذهای خود را بیش از میل نمودن، حیف کردهاند مورد مواخذه ها، سرزنشها و شماتتهای جدی قرار خواهد داد.
معضل دورریز زیاد غذا فقط خاص کشور ما نیست. در کشورهای پیشرفته و صنعتی هم، متاسفانه، آدمهایی وجود دارند که در حالی که خوب میدانند بسیاری از مردم در حسرت یک وعده غذای گرم روزانه به سر میبرند، حیف کردن غذا را بیش از میل کردن آن در دستور کار قرار میدهند.
جدا از بحث فرهنگسازی و دادن آموزشهای لازم خانوادگی، مدرسهای و دانشگاهی، که موجب میشوند افراد مختلف درک و فهم بیشتری در باره "ارزش غذا" به دست آورند، سه گانه دولت، رستوران دارها و دیگر متصدیان واحدهای مرتبط با تهیه و توزیع غذا و مردم عادی، باید دست به دست هم دهند تا مشکل دورریز غذاهایی که قابلیت مصرف دارند، در کشوری که اوضاع و احوال معیشتی و اقتصادی مردم آن اصلا خوب نیست، دست کم تا اندازه فعلی خجالت آور نباشد.
دولت میتواند با تغییر دادن نحوه قیمتگذاری غذاهای پرسی و یا آزاد گذاشتن صاحبان اماکن، که قیمت تولیدات خود را تعیین کنند، شرایط فروش غذاهای رستورانها و دیگر واحدهای صنفی مرتبط با تهیه و توزیع غذا را بصورت نیم پرس یا کیلویی فراهم نماید.
رستوران دارها و اماکن مشابه میتوانند بدون سفارش مشتری، یک دیس بزرگ در روی میز سرو غذا قرار داده و از مشتریها بخواهند قبل از دست خورده کردن غذا، غذاهای اضافی را در آن قرار دهند.
غذای به دست آمده از این طریق، قطعا، میتواند شکم بسیاری از نیازمندان و مستضعفین جامعه را حسابی سیر نماید.
مردم عادی هم میتوانند یاد بگیرند قبل از هر سفارش غذا ظروف یکبار مصرف از پیشخدمتها یا گارسنها طلب کنند. آنها باید ظروف را پیش از دست خورده کردن غذا از غذاهای اضافی پر کنند تا در صورت عدم تمایل به مصرف خانگی، غذاها امکان اینکه در اختیار نیازمندان قرار بگیرند را داشته باشند.
شاید گفته شود آدمهایی که نمیدانند چقدر گرسنه هستند و چقدر غذا خواهند خورد!، چگونه میتوانند اضافی آن را از همان ابتدا در ظرف یکبار مصرف بریزند؟
متاسفانه، این جواب سوالی فقط از یک فرهنگ ایرانی سرچشمه میگیرد، زیرا افرادی که از گنجایش معده خود در مواقع مختلف روز بیاطلاع بوده و فکر میکنند کل غذایی که جلوشان گذارده میشود باید ظرفیت معده شان را تعیین نماید را فقط باید خوش اقبالهایی که در روزگار فعلی زندگی میکنند به حساب آورد.
ایشان، اگر در زمان بچگی ما زندگی میکردند، به احتمال قوی، زیاد شنونده "کاه هم اگر از خودت نیست، کاهدان که از خودت است! " شده و یاد میگرفتند که در هنگام مواجهه با غذای زیاد چگونه واکنشی را باید از خود بروز دهند.
جدا از این امر، حتی اگر بیشتر غذای خود را داخل ظرف یکبار مصرف ریخته و پس از اطلاع از سیر نشدن خود دوباره کمی از محتویات ظرف را در بشقاب خود خالی کنید، کاری به مراتب عاقلانهتر و ارزندهتر از خوردن بیشتر غذا و دست خورده کردن مقدار کمی از آن صورت داده اید.
پ ن: یکی از عوامل دور ریختن غذاها، بازرسین بهداشتی هستند که غذاهای فریزری تاریخ گذشته را معدوم میکنند. در این باره باید گفت که غذاهای فریزری، تاریخ انقضای نامحدود دارند و اگر هم برای آنها تاریخ انقضا تعیین شده، هدف این بوده که "افت کیفیت" و "کاهش مواد مغذی" مورد توجه ویژه قرار گیرد.
به عبارت دیگر، درست است که بازرسین بهداشت باید جلو سرو و توزیع مواد غذایی فریزی که قرار است پس از پخته شدن توسط مشتریها مصرف شوند را به دلیل اینکه این کار نوعی تقلب به حساب میآید، بگیرند.