هر توییت و هر کمپین و توفان توییتری برای دیده شدن باید یک واقعیت را جدی بگیرد: ساعات اولیه مهم است. این یافتهها ما را با یک واقعیت دیگر نیز روبهرو میکند و آن اینکه موفقیت یک توییت، درست مثل یک سیستم پیچیده، به شرایط اولیه انتشار آن توییت بسیار حساس و وابسته است و توییتر به نوعی یک محیط آشوبناک است و چه بسا این محیط را با استفاده از نظریه آشوب (Chaos theory) بتوان بهتر تبیین کرد.
همه ما روزانه با فعالیت در شبکههای اجتماعی، ردپایی از خود برجای میگذاریم. ساعات فعالیتمان در شبکههای اجتماعی، تکتک صفحاتی که مخفیانه به آنها سر میزنیم، هر آنچه مینویسیم، بازنشر میکنیم و لایک میزنیم، همه و همه بخشی از این ردپای دیجیتالی است که ما از خودمان برجای میگذاریم.
اعتماد در ادامه نوشت: شرکتهای فناوری صاحب این اپلیکیشنها، مجموعه دادهای از ردپای ما دارند که میتواند به خوبی نشاندهنده باورها، عقاید، ارزشها و الگوهای رفتاری ما باشد. برخی معتقدند که با تحلیل این ردپای دیجیتال، میتوان ما را بهتر از خودمان شناخت و حتی ویژگیهای روانشناختی هر فرد را نیز به درستی پیشبینی کرد.
به عنوان نمونه در ماجرای رسوایی «فیسبوک-کمبریج آنالاتیکا»، شرکت کمبریج آنالاتیکا در زمان انتخابات سال ۲۰۱۶ امریکا، با جمعآوری دادههای ۸۷ میلیون پروفایل فیسبوکی و تحلیل صفحاتی که توسط این پروفایلها «لایک» شده بود، اقدام به تحلیل روانشناختی این کاربران و متناسب با ویژگیهای روانشناختی و سنخهای روانی هر فرد، تبلیغ انتخاباتی مرتبط با آن ویژگی را طراحی کرد.
فارغ از آنکه این ماجرای «فیسبوک-کمبریج آنالاتیکا» تا چه میزان در پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات سال ۲۰۱۶ امریکا موثر بود، این واقعیت که افراد را میتوان بر اساس ردپای دیجیتالی که از خود برجای میگذارند، از جمله از طریق لایکهایشان شناخت، نمیتوان کتمان کرد. علاوه بر این، تحلیل رفتار جمعی کاربران شبکههای اجتماعی در لایک کردن مطالب، میتواند اطلاعات جدیدی از سازوکارهای حاکم بر این شبکهها به ما بدهد. به عنوان مثال، کسی که میخواهد یک کمپین آنلاین موفق راهاندازی کند، لازم است بداند که سازوکار حاکم برای موفقیت یک توفان توییتری چیست و توییتهایی که در این توفان زده میشوند باید حاوی چه ویژگیهایی باشند.
در این گزارش، ما با ارایه دادههایی از توییتر تلاش کردهایم تا نهتنها برخی از ویژگیهای موثر بر دیده شدن یک توییت را ذکر کنیم، بلکه با ارایه گرافی از لایک توییتهای برخی فعالان سیاسی در توییتر، رفتار و ارزش سیاسی آنها را در نسبت با یکدیگر مقایسه کنیم.
به منظور جمعآوری لایکهای برخی کاربران سیاسی پرطرفدار در توییتر، لایک توییتهای ۱۸ حساب کاربری با گرایشهای سیاسی مختلف اعم از انقلابی و اصولگرا، اصلاحطلب و تحولخواه در بازه زمانی ۱۶ آذر تا ۱۹ دیماه سال جاری با روشهای دادهکاوی جمعآوری که در نتیجه آن دادههای ۹۵۱ توییت گردآوری شد. این ۹۵۱ توییت در مجموع بیش از یک میلیون و ۱۴۸ هزار لایک را از جانب ۱۲۰ هزار و ۷۴۲ کاربر یکتا دریافت کردند. این حجم وسیع از دادههای جمعآوری شده، یعنی بیش از یک میلیون و ۱۴۸ هزار لایک، یافتههای ارزشمند و قابل اتکایی را در اختیار ما قرار میدهد که باعث کاهش خطا در نتیجهگیری و افزایش ضریب اطمینان میشود.
در فرآیند گردآوری لایکها، زمان ثبت هر لایک نیز ثبت شد. تحلیل زمان ثبت شده برای هر لایک، یافتههای جالب توجهی را در اختیار ما قرار داد؛ از جمله اینکه هر توییت پس از انتشار یک «زمان طلایی» دارد که میتواند بیشترین توجهات را به خود جلب کند و بخش اعظم لایکهای یک توییت، برای این بازه زمانی است.
یافتههای ما نشان میدهد که اکثر لایکهای یک توییت در ۱۲ ساعت ابتدایی پس از انتشار آن ثبت میشود. یعنی آنکه پس از گذشت ۱۲ ساعت از انتشار آن توییت، احتمالا توجهات به آن توییت فروکش خواهد کرد. نمودار به روشنی گویای این واقعیت است. این نمودار، پس از تحلیل زمان ثبت هر یک از لایکهای جمعآوری شده (بیش از یک میلیون و ۱۴۸ هزار لایک) به دست آمده است.
محور افقی تعداد ساعات پس از انتشار توییت را نشان میدهد و محور عمودی نشانگر آن است که چند درصد از کل لایکهای یک توییت به این زمان تعلق دارد. همانگونه که میبینید، عمده لایکهای یک توییت مربوط به ساعات اولیه پس از انتشار آن است و تقریبا پس از ۳۶ ساعت از انتشار توییت، به ندرت آن توییت لایک خورده است. بسیاری از توییتهای بررسی شده نیز در همان ساعات اولیه کل لایکهایشان را به دست آوردهاند.
سطر اول جدول بالا نشان میدهد که هر توییت بهطور میانگین، در هر یک از این بازههای زمانی چند درصد از کل لایکهایش را به دست آورده است. همانگونه که مشخص است، بهطور میانگین ۹۵.۹۵ درصد از کل لایکهای هر توییت متعلق به ۲۴ ساعت اول پس از انتشار آن است. سطر دوم نیز نشان میدهد که در بدترین و دیرترین حالت، یک توییت چند درصد از لایکهایش را در این بازه زمانی به دست میآورد.
بهطور مثال، یک توییت در ۶ ساعت ابتدایی پس از انتشار، در بدترین حالت فقط ۲۵ درصد از لایکهایش را به دست میآورد، اما بهطور میانگین هر توییت در ۶ ساعت اول ۶۷ درصد از لایکهایش را به دست خواهد آورد. این یافتهها نشان میدهد که ساعات اولیه پس از انتشار یک توییت، در موفقیت و دیده شدن آن توییت خیلی مهم است؛ چراکه بخش مهمی از لایکهای آن توییت در همان ساعات اولیه کسب میشود و اگر این ساعات اولیه به هر دلیلی از دست برود، احتمالا توییت، هر قدر هم خوب باشد، دیگر دیده نخواهد شد. این یافته با آنچه ما در ترند شدن هشتگ «اعدام نکنید» دیده بودیم نیز تطابق دارد.
جایی که فقط ۶ ساعت پس از انتشار اولین توییت حاوی این هشتگ، بیش از ۲.۵ میلیون لایک و ۶۳۸ هزار ریتوییت به توییتهای حاوی این هشتگ اختصاص یافت که این حجم از توجه در نهایت باعث شد تا این هشتگ در ابعاد جهانی ترند شود.
بنابراین هر توییت و هر کمپین و توفان توییتری برای دیده شدن باید یک واقعیت را جدی بگیرد: ساعات اولیه مهم است. این یافتهها ما را با یک واقعیت دیگر نیز روبهرو میکند و آن اینکه موفقیت یک توییت، درست مثل یک سیستم پیچیده، به شرایط اولیه انتشار آن توییت بسیار حساس و وابسته است و توییتر به نوعی یک محیط آشوبناک است و چه بسا این محیط را با استفاده از نظریه آشوب (Chaos theory) بتوان بهتر تبیین کرد.
شاید زمانی که این یادداشت را مطالعه کنید، با خود فکر کنید تاکنون آنچه گفته شد بدیهی است. واضح است که یک توییت بیشترین لایکهای خود را در ساعات اولیه پس از انتشار میگیرد. اما بر مبنای این واقعیت که دادههای ما نیز آن را تایید کردند، سوال مهمی که پیش میآید، آن است که چه ساعتی باید توییت زد؟ گردآوری ثبت ساعات لایکها به ما کمک کرد تا بتوانیم بفهمیم در کدام ساعت از شبانهروز بیشترین لایکها ثبت شده است؛ یافتهای که به ما کمک میکند تا بفهمیم در چه ساعاتی از شبانهروز احتمال لایک شدن یک توییت بیشتر است که نتایج آن در تصویر شماره ۲ آمده است. همانگونه که در این نمودار میبینید، حوالی ساعت ۱۱ شب بیشترین تعداد لایک ثبت شده است.
پس از آن به ترتیب ساعات ۱۰ شب، صفر بامداد و ۹ شب بیشترین لایک ثبت شده است. بنابراین اگر شما بخواهید توییتتان بهتر دیده شود، اگر در ساعت ۱۱ شب این توییت را بزنید احتمالا موفقتر از زمانی خواهید بود که در ساعت ۹ شب توییت خود را منتشر کنید؛ به نوعی میتوان گفت که بازه طلایی برای لایک گرفتن در توییتر از ساعت ۱۰ تا ۱۲ شب است. یافتههای بالا بهطور تجربی برای هر فعال توییتری ثابت شده است، اما بررسی ساعات مختلف در نمودار بالا، نتایج جالبتری به ما میدهد.
به عنوان مثال، حوالی ساعت یک بامداد تعداد لایکهای بیشتری از ساعت ۵ یا ۶ عصر ثبت شده است. لایکهایی که احتمالا به توییتی که در ساعات پایانی روز ثبت شده، اختصاص دارد. این یافته یک معنای مهم دارد. اگر ساعت ۱۲ شب (صفر بامداد) توییت بزنید احتمالا توییتتان بیشتر از ساعت ۵ عصر لایک خواهد گرفت! واقعیتی که نشان میدهد بسیاری از کاربران توییتر عمدتا تا ساعت یک بامداد بیدار هستند.
این یافتهها در کنار این واقعیت که یک توییت بیشترین لایک را در همان ساعات ابتدایی خود میگیرد، راهنمای سادهای را در اختیار ما قرار میدهد که به ما کمک میکند تا استراتژی بهتری برای انتشار توییتهایمان داشته باشیم. یعنی آنکه یک توییت با بهترین محتوا که در ساعت ۵ عصر منتشر شده، احتمالا کمتر از توییتی با یک محتوای متوسط که در ساعت ۱۰ شب منتشر شده دیده میشود. پس در کنار توجه به محتوا، به ساعت انتشار توییت نیز توجه کنید و اگر میخواهید توییتتان برجسته شود، حداکثر تلاش خود برای بازنشر شدن آن را در همان ساعات اولیه انجام دهید.
لایکها فقط به ما در مورد نحوه موفقیت و دیده شدن یک توییت اطلاع نمیدهند. لایکها در مورد ارزشها و علایق افراد نیز به ما واقعیاتی را میگویند. کسانی که توییتهای سیاسی ما را لایک میکنند احتمالا توییتهای سیاسی کاربران دیگری را نیز لایک کنند. هر قدر این اشتراک بیشتر باشد، احتمالا ما و آن کاربر دیگر همفکرتر هستیم؛ چراکه توییتهایمان توسط افراد بیشتری به صورت مشترک لایک شده است.
به عبارت دیگر، اگر گرافی را ترسیم کنیم که مطابق با آن، روابط همه لایککنندگان کاربران سیاسی توییتر ترسیم شده باشد، احتمالا بتوانیم نزدیکی و دوری هر یک از کاربران را با یکدیگر بفهمیم. بررسی ما روی ۱۶ حساب کاربری سیاسی در توییتر و کسانی که توییتهای این ۱۶ حساب را لایک میکنند در گراف زیر ارایه شده است. در این گراف، جز ۱۶ «گره اصلی» که نشاندهنده ۱۶ حساب کاربری سیاسی بررسی شده است، ۱۲۰ هزار و ۷۴۲ «گره فرعی» دیگر وجود دارد که هر یک از کاربرانی که یکی از این ۱۶ حساب کاربری را حداقل یکبار لایک کردهاند، نشان میدهد.
این گراف یک میلیون و ۱۴۸ هزار یال دارد که رابطه بین هر گره فرعی را با گرههای اصلی نشان میدهد. همانگونه که میبینید، در توییتر یک دوقطبی واقعی در جریان است. در یک قطب، کاربران انقلابی و اصولگرا نظیر رائفیپور، امیرحسین ثابتی، آسیدپویان و… قرار دارند و در قطب دیگر کاربران تحولخواه و منتقد جمهوری اسلامی نظیر مجید توکلی، ساسان آقایی و شهناز اکملی. در میان این دو قطب نیز کاربران مختلفی اعم از مصطفی تاجزاده، مهدی محمودیان و عطاءالله مهاجرانی قرار دارند. شاید اگر شما هم بخواهیم کاربران توییتری را دستهبندی کنید، همین گراف را ترسیم کنید.
اما اهمیت این گراف آن است که توسط ماشین و بدون سوگیری سیاسی و صرفا بر مبنای اکانتهای مشترکی که هر یک این ۱۶ اکانت را لایک کردهاند، به دست آمده است. این گراف نشان میدهد عطاءالله مهاجرانی میان اصولگرایان و مصطفی تاجزاده قرار دارد و مهدی محمودیان و بهاره هدایت در مقایسه با مجید توکلی به مصطفی تاجزاده نزدیکتر هستند. با مشاهده این گراف تحلیلهای متنوع دیگری نیز حاصل میشود که میتواند در تحلیلهای سیاسی کارکرد زیادی داشته باشد و مورد تحلیل پژوهشگران علوم سیاسی و جامعهشناسی نیز قرار گیرد.
فارغ از آنکه با این گراف چقدر موافق هستیم، باید بدانیم که این گراف نه توسط انسان که توسط ماشین و صرفا بر مبنای دادههای توییتری و ردپای دیجیتالی افراد ساخته شده است که میتواند در مورد ارزشهای سیاسی هر فرد در مقایسه با دیگر افراد توضیحاتی به ما بدهد. این ردپای دیجیتالی بسیاری از اوقات میتواند واقعیت صادقانهتری از هر یک از افراد را به ما بگوید؛ چراکه بدون سوگیریهای سیاسی و فرهنگی و صرفا بر مبنای دادههای کمی به دست آمده است.
ما هر روز چنین ردپای دیجیتالی از خودمان در فضای آنلاین برجای میگذاریم که میتواند ابزار مهمی برای شناخت و پیشبینی ما و رفتارمان باشد. تحلیل کلان دادهها امروزه ابزار مهمی برای شناخت واقعیات اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است؛ همانگونه که استفاده از آنها میتواند در طراحی کمپینهای آنلاین و حوزه تبلیغات نیز مفید باشد. این دادهها را نباید دستکم گرفت. دنیای علوم اجتماعی در آینده وابسته به همین کلاندادههاست.