دیگر خبری از صف طولانی مقابل در کارواش نیست. تا قبل از کرونا ماشینها ردیفی منتظر میشدند تا جا خالی شود و بتوانند به اندازه یک ماشین جلوتر بروند. سعید میگوید: «روزهای تعطیل گاهی اوقات ۱۵۰ تا ماشین را میشستیم، اما الان بیشتر از ۶۰ تا ماشین نمیآیند. انگار همه ترجیح میدهند با ماشین کثیف این طرف و آن طرف بروند، ولی خیالشان بابت کرونا راحت باشد.»
اینجا همه از هم میترسند؛ مشتری از کارگر، کارگر از مشتری. میگویند قبل از کرونا آن قدر ماشین اینجا میآمد که وقت سر خاراندن نداشتیم، اما الان بیشتر ماشینهای شاسی بلند و گرانقیمت مشتری کارواش هستند. به قول خودشان انگار صاحبان ماشینهای معمولی و پایین قیمت بیشتر از کرونا میترسند. سینا شیلنگ کف را روی ماشین میگیرد. صاحب ماشین از دور دست تکان میدهد و میگوید با داخل ماشین کاری نداشته باشید. فقط روشویی کنید. او هم مثل خیلیها نگران است از اینکه مبادا کارگران کارواش با دستمالی که ممکن است آلوده به ویروس باشد، ماشین را تمیز کنند. اما از آن طرف کارگرها هم نگرانند که نکند صاحب ماشین ناقل کرونا باشد.
روزنامه ایران در ادامه مینویسد: دیگر خبری از صف طولانی مقابل در کارواش نیست. تا قبل از کرونا اینجا ماشینها ردیفی منتظر میشدند تا جا خالی شود و بتوانند به اندازه یک ماشین جلوتر بروند. سعید میگوید: «روزهای تعطیل گاهی اوقات ۱۵۰ تا ماشین را میشستیم، اما الان بیشتر از ۶۰ تا ماشین نمیآیند. انگار همه ترجیح میدهند با ماشین کثیف این طرف و آن طرف بروند، ولی خیالشان بابت کرونا راحت باشد.»
آیدین اهل ارومیه است و چند سالی هست که در کارواش کار میکند. ماسک را تا زیر چشمانش بالا برده و با دقت مشغول تمیز کردن داخل ماشین است. میگوید روزهای اول شیوع کرونا هفت نفر از کارگران، رها کردند و به شهرشان برگشتند و حالا کارواش با نیمی از کارگران کار میکند: «روزهای اول شرایط خیلی سخت بود. هم ما نگران بودیم هم مشتری. نمیدانیم ماشینی را که تمیز میکنیم بیمار کرونایی در آن بوده یا نه!»
او درباره کار با ماسک میگوید: «باور کنید کار کردن در کارواش آن هم با ماسک سخت است، اما به خاطر خودمان و مشتریها رعایت میکنیم. ما هم خانواده داریم و هر روز زنگ میزنند و نگران ما هستند. یک بار وقتی مشغول تمیز کردن یکی از ماشینها بودیم همکارم فکر کرد بسته قرصی که روی داشبورد بوده زباله است و آن را داخل سطل زباله انداخت. یک ساعت بعد راننده با ناراحتی برگشت و گفت آن قرصها را برای برادرم که به کرونا مبتلا شده تهیه کرده بودم. این حرف مثل پتک توی سرمان خورد نه برای اینکه ممکن بود ما هم به کرونا مبتلا شده باشیم، بلکه به خاطر گم شدن دارو ناراحت شدیم. خلاصه با هر سختی که بود از بین زبالهها بسته قرص را پیدا کردیم و به راننده دادیم.»
سینا گوشه دستمال را میگیرد و محکم میچلاند. میگوید مردم حق دارند نگران باشند، اما باید به زندگی در کنار کرونا عادت کنیم و با شرایط کنار بیاییم: «تعدادی از رانندهها فقط درخواست روشویی میدهند و میگویند داخل ماشین را نظافت نکنیم. میدانیم نگران هستند، اما ما همه موارد بهداشتی را رعایت میکنیم. از صبح تا شب که دست ما داخل مواد شوینده و ضدعفونیکننده است و ماسک هم میزنیم. بعد از شست و شو و نظافت هر ماشین هم دستمالها را میشوییم و جلوی آفتاب پهن میکنیم، اما خیلیها تصور میکنند با یک دستمال همه ماشینها را تمیز میکنیم. اینجا به هر مشتری پیجر میدهیم تا زمانی که ماشین آماده شد به او اطلاع دهیم. بعضی از رانندهها این پیجرها را داخل نایلون میگذارند و با ترس و نگرانی به ما برمیگردانند.»
آیدین با لبخند وسط حرفش میپرد و میگوید: «این را هم بگو که راننده ماشینهای گرانقیمت ترسی از کرونا ندارند و این روزها بیشتر از بقیه مشتری ما هستند.»
محمد و سعید از مشتریهای قدیمی کارواش هستند. گوشهای ایستادهاند و تمیز کردن ماشین هایشان را تماشا میکنند. میگویند سه ماه اول شیوع کرونا ماشین را کارواش نیاورده بودند، اما بعد از آن، هر دو هفته یکبار اینجا هستند.
سعید میگوید: «من به تمیزی ماشین خیلی اهمیت میدهم. قبل از کرونا هر ۱۰ روز یک بار کارواش میآمدم. با شیوع کرونا البته من هم مثل خیلی از مردم در خانه نشستم و کمتر با ماشین بیرون آمدم و حتی سه ماه کارواش نیامدم تا اینکه اوضاع کمی روال عادی پیدا کرد. بعد هم تا چند وقت با خودم دستکش و ماسک میآوردم و قبل از شست و شو آنها را به کارگرها میدادم. البته خوشبختانه اینجا همه ماسک و دستکش دارند و خیالم راحت است.»
محمد هم با تأکید بر اینکه خیلیها اجازه نمیدهند داخل ماشینشان نظافت شود، میگوید: «آنها احساس میکنند کرونا وارد ماشین میشود و ترجیح میدهند فقط ظاهر ماشین تمیز باشد. اینجا میتوانی داخل ماشین را هم ضدعفونی کنی که من هم از این سرویس استفاده میکنم. البته در کنار نگرانی از کرونا مشکلات اقتصادی و بالا رفتن قیمت برخی از کارواشیها هم باعث شده مردم برای تمیز کردن ماشین خودکفا شوند.»
ابرقویی مدیر کارواش دل پردردی دارد از رفتن کارگرها، کم شدن مشتری، گران شدن مواد شست و شو و بالا رفتن هزینهها: «باور کنید با سختی زیادی اینجا را سرپا نگه داشتهام. اگر این طور پیش برود ما هم باید در اینجا را تخته کنیم. اوایل شیوع کرونا هفت نفر از کارگرهایم رفتند و ما هم به خاطر حفظ سلامت خودمان و مشتریها تعطیل کردیم. بعد از دو ماه هم که باز کردیم لااقل ۴۰ درصد ریزش مشتری داشتیم و الان هم وضع همین است.
مشتریای که هفتهای یک بار میآمد الان دو ماه یک بار هم نمیآید. کرونا برای صنف کارواشیها مثل دو لبه قیچی عمل میکند. از یک طرف نگرانی کارگران از ویروس کرونا و از طرف دیگر نگرانی صاحبان خودرو از اینکه ممکن است کارگران ما ناقل باشند. تعطیلی کارواش هزینه چند برابری برای ما داشت. ما به کارگرها حقوق و درصد میدهیم و موقع تعطیلات هم حقوقشان را واریز میکنیم.»
او درباره گرانی مواد شوینده میگوید: «البته بیشتر از کرونا گرانی مواد شوینده و ضدعفونیکننده و هزینههای جانبی ما را با مشکل مواجه کرده است. هربار که مواد شوینده و لوازم میخریم، میبینیم ۲۰ درصد گرانتر شده است و ما نمیتوانیم این هزینه اضافه را از مشتری بگیریم، چون همین تعداد مشتری را هم از دست میدهیم؛ با مشتری هم که نمیتوانیم دعوا کنیم و بگوییم که قیمتها بالا رفته است. سود کار ما خیلی کم شده و اگر وضعیت همین شکلی بماند ما هم باید تعطیل کنیم. آینده صنف ما تاریک است و دیگر خبری از سود نیست.
از آن طرف هم هرروز مواد ضدعفونی میخریم و هر شب همه کارواش و اتاقهای انتظار و پولیش کاری را ضدعفونی میکنیم، اما با این حال بازهم مردم نگرانند. الان یک سرویس جداگانه برای ضدعفونی کردن داخل ماشین داریم که هر کسی بخواهد برایش انجام میدهیم.»
سری به یکی از کارواشهای بزرگ شرق تهران میزنم. جایی که به گفته سرکارگرش تا قبل از کرونا وقت سرخاراندن نداشتند. چند ماشین با فاصله کنار هم ردیف ایستادهاند و کارگرها آنها را کف مالی میکنند. چند تایی ماسک دارند و قبل از تمیز کردن داخل ماشین از راننده اجازه میگیرند.
سیروس سرکارگر کارواش از ترسی که کرونا به جان کارگرها انداخته میگوید و تأکید میکند که دیگر کسی مثل گذشته به تمیزی ماشین اهمیت نمیدهد: «این روزها کار و کاسبی ما هم مثل خیلیها کساد است. حداقل ۵۰ درصد ریزش مشتری داریم. قبل از کرونا روزهای تعطیل ۳۰۰ تا ماشین اینجا میآمد و بچهها وقت استراحت نداشتند، اما الان به ۸۰ تا ماشین رسیده. آنهایی هم که میآیند دائماً استرس دارند و خدا نکند که یکی از بچهها موقع کار سرفه کند.
تعدادی از رانندهها زمان شست و شوی ماشین درها را قفل میکنند و این یعنی با داخل ماشین کاری نداشته باشیم درحالی که در روشویی کفیهای ماشین را هم میشویند. همان طور که میبینی همه کارگرها ماسک و دستکش دارند و از آنها تست کرونا هم گرفتهایم، ولی خب باز مردم میترسند.» میگوید فشار اقتصادی زیادی را تحمل میکند و صاحب ملک هم راضی نشده است اجاره دو ماهی که کارواش به دستور اتحادیه تعطیل بوده، ببخشد.
یکی از کارگرها از رکاب ماشین بالا میرود تا بتواند سقفش را تمیز کند. دستش را دراز میکند تا بتواند دستمال را به همه جای سقف بکشد. ماسک از صورتش لیز میخورد و زیر ماشین میافتد. با ناراحتی آن را بر میدارد و دوباره بهصورت میزند. زیر لب غرولندی میکند و میگوید لعنت به کرونا که کف مالیمان کرد.