عرفان شریفی؛ تعداد فوت شدگان سیستم بانکی کشور بر اثر کرونا به بیش از نفر ۱۵ رسید و متاسفانه احتمال اینکه در روزهای آینده بر این آمار افزوده شود فراوان است. جدای از قربانیهایی که این ویروس گرفت، دلهره و اضطراب بر کار کارکنان بانکهای کشور سایه افکنده و به تعبیری این موجود میکروسکوپی دیوارهای بلند و قطور بانکها را به سخره گرفته است.
آمار کشتههای کرونا در شبکه بانکی تا این لحظه از شمار کشته شدگان شاغل در شبکه درمان کشور- که صف اول مبارزه هستند- بیشتر است. علیرغم اینکه همه ما سراپای وجودمان قدردانی از فداکاریهای کادر درمانی کشور است، اما عجیب است که هیچ جا نامی از کارکنان بانکها به میان نمیآید، آنان که همچنان لاینقطع بر سرکار خود حاضر میشوند و هیچ تغییر عمدهای در شیوه عمل آنها داده نشده است.
بانکها به گردش درآورنده شریانهای اقتصادی در کشور هستند و جدای از این، امور ساده و روزانه مردم هم با بانک گره خورده و هر روز هم بر میزان این وابستگی افزوده میشود. پس در شرایط بسیار حاد مانند این روزها، نه میتوان بانکها را بست نه تغییر عمدهای فعالیت هایشان ایجاد کرد چرا که هنوز به لحاظ زیرساختی سیستم بانکی و ارتباطی کشور آماده این انقلاب نیست تا روزهایی، چون الان به راحتی بتوان بانکها را بست و همه چیز را اپلیکیشنها و سامانههای غیرحضوری سپرد در ضمن، پارهای معضلات فرهنگی هم موجب حضور همیشگی مردم در بانکها میشود. پس آنها باید باشند و دربهای خود را به روی مردم بگشایند و در عین حال تبدیل به یکی از کانونهای اصلی انتقال کرونا بشوند. به این وضعیت، کج سلیقگی دولت را هم در پرداخت سود سهام عدالت در این روزها اضافه کنید که باعث سرازیر شدن خیل عظیمی از مردم به بانکها برای امورات مربوط به آن (مفقودی کارت، تغییر رمز، برداشت از حساب دفترچه ...) شد.
با این اوصاف کارمندان بانکها جانشان را در کف دستشان میگذارند و بر سرکارشان حاضر میشوند و اینکه با این اضطراب تا پایان وقت کاری چگونه کنار میآیند، پرسشی است که باید از آنها پرسید. ماجرای آلودگی اسکناس هم که دیگر تکراری است و میتوان آنها را "بستههای فشرده انتقال آلودگی" هم نامگذاری کرد، اسکناسهایی که همنشین همیشگی باجههای متصدیان بخت برگشته بانکها هستند.
کارکنان بانکها دارند تاوان نامحبوب بودن مجموعه خود را پس میدهند، کسی از آنها نامی نمیبرد و تلاشهای فدارکارنه آنها را در این وضعیت را نمیبیند، چون مردم در ایران و -چه در جهان- از سیستم بانکی خوششان نمیآید و تیرهای انتقاد به سویشان روان است. از سویی فعالین اقتصادی درگیر مقررات دست و پاگیر بانکها هستند و عدم رونق در کشور را به ناکارآمدی آنها ربط میدهند و از سوی بدان شهرهاند که مدیران ارشد آنها حقوقهای نجومی میگیرند و از محل سپردههای مردم برای خود کاخ میسازند. البته واضح است که بسیاری از این انتقادات فاقد منطق و مبنا بوده که پرداختن به آن در این مقال نمیگنجد.
تمام انتقاداتی که به بانکها وارد است ربطی به آن شش کارمندی که در صف اول خدمترسانی بودند نداشت، آنها نه هیچگاه ریالی بیش از حق قانونی خود گرفتند، نه در سیاست گذاری کلان بانک دخالت داشتند تا تبعات ناکارآمدی اقتصاد شامل آنها شود، نه هیچگاه دستشان به فسادی آلوده بود. آنها صرفا مشغول انجام امور شهروندان بودند و در همان حال نیز آلوده به ویروس شدند و در نهایت مظلومیت جانشان را از دست دادند. آنچه جامعه با نادیده گرفتن آنها انجام میدهد نهایت بیانصافی است. کارکنان شعب بانکهای مختلف نباید تقاص ناکارآمدی سیستمی را پس بدهند که تصمیمات کلان آن در اطاقهای مجلل مدیرانی گرفته میشود که از هرگونه آلودگی و مراجعه کننده به دور است.
علی رغم وضعیت قرمزی که کارکنان بانکها در شعب با آن دست به گریباناند، تا کنون هیچ اعتراضی از سوی آنها مبنی بر نرفتن بر سر کار، امتناع از خدمت به مراجعان و ... دیده نشده و به نظر میرسد مظلومانه و با دلهره سر به زیر انداخته و توان خود را کار بستهاند تا خللی بر امور جاری شعب وارد نشود. بیایید قدر این هموطنان را بیشتر بدانیم و قدردان مجاهدت هایشان در این روزها باشیم. در ضمن تا جایی که ممکن است به بانکها مراجعه نکنیم.