فرارو- «مسائلی که این بار با آن مواجه ایم اصلا وجه سیاسی و حزبی ندارد کاملا وجه اقتصادی و محرومیت اقتصادی دارد که بخشهایی از جامعه درگیر آن شده اند. بچه وقتی گرسنه است داد میزند. از روی داد کشیدن بچه متوجه میشویم گرسنه است و باید به او مواد غذایی برسانیم. این بخش از جامعه هم اینطور است. بخشی از جامعه است که نمیتواند کتاب و مقاله بنویسد، رسانه ندارد. چه کسی با اینها صحبت میکند و دردها را منعکس میکند که آنها متوجه شوند درهایشان منعکس میشود؟ میتوانیم وضعیت اعتراضات اخیر را به جیغ گرسنگان تشبیه کنیم.»
سید حسن حسینی، عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران درباره اعتراضات بنزینی به فرارو گفت: این شکل از اعتراض از طرفی بالا رفتن سطح خشونت در جامعه را نشان میدهد، اما از طرف دیگر خشونتهایی مثل آتش زدن و تخریب به برنامه ریزیهای قبلی بر میگردد که محدود است.
وی افزود: اما اینکه چرا کار به اینجا میکشد باید توجه کنید در تظاهرات کشورهای اروپایی هم این وضعیت به وجود میآید. مثلا در قضیه جلیقه زردهای در نوامبر سال گذشته که هنوز ادامه دارد، روزهای اول مغازههای شیک در شانزلیزه غارت شد. بخش زیادی از افرادی که چنین کاری میکنند کسانی هستند که دنبال اغتشاش و بهره برداری از اغتشاش هستند. کسانی که شغلی ندارند و زندگی آنها از راه سرقت و زورگیری میگذرد، بهترین فرصت را گیر میآورند که از این فرصت استفاده کنند و از آب گل آلود ماهی بگیرند.
حسن حسینی: میتوانیم وضعیت اعتراضات اخیر را به جیغ گرسنگان تشبیه کنیم
این جامعه شناس گفت: وقتی سطح خشونت در جامعه بالا میرود کنترل از دستشان میرود. مثلا در فرانسه، چون جلیقه زردها تشکیلاتی نداشتند جمع کردن آنها سخت بود، ولی وقتی سندیکای حمل و نقل اعتصاب میکند و راهپیمایی میکند، چون خود سندیکا کنترل میکند و به عنوان یک نیروی انتظام دهنده هم عمل میکند، اینگونه نمیشود. نمایندگان سندیکا بعد از تظاهرات با مسئولان دولتی صحبت میکنند و درخواست هایشان را میگویند، دولت هم امکانات را میگوید و به توافقی میرسند و قضیه تمام میشود.
این استاد دانشگاه گفت: ما چنین واسطههایی نداریم. مردم یک دفعه به خیابان میریزند، ممکن است با مشکلات اقتصادی و فقر و بیکاری و... مواجه باشند، ولی کسی نیست با اینها صحبت کند. در قضیه اخیر هم متاسفانه سران سه قوه بد عمل کردند. اینها باید با راننده تاکسیها و نماینده آنها و صنفهایی که گرانی بنزین روی زندگی و درآمدشان تاثیر دارد و روی بالا رفتن سایر قیمتها تاثیر میگذارند صحبت میکردند. باید از آنها میپرسیدند چقدر بنزین نیاز دارند که قیمتها بالا نرود. تمام اینها باید برنامه ریزی میشد. کسی که فقط خودروی شخصی دارد نمیتواند اعتراض کند. اعتراض بیشتر برای حمل و نقل و مواد غذایی است. چیزهایی که باعث میشود سایر قیمتها بالا برود و کسانی که درآمد ثابت دارند باید هزینه آن را بپردازند.
حسینی ادامه داد: ضرب الاجلی عمل کردن، آنهم بدون گفتگو با اصناف و تعیین تکلیف از قبل و اعلام کردن متاسفانه این وضع هیجانی را به وجود آورد. ما این تجربه را داریم که وقتی بنزین گران شود کالاهای دیگر هم گران میشود و استثناپذیر نیست. بنابر این چرا از تجربیات قبلی استفاده نمیکنیم که شعله ور شدن نارضایتی مردم را تشدید نکنیم؟ اینها همه دست به دست هم میدهد و این وضعیت را به وجود میآورد.
این استاد دانشگاه گفت: این اتفاقات تبعات بدی برای ما دارد. به این دلیل که هرچقدر خشونتها بیشتر شود، عدهای دستگیر میشوند و کشته میشوند و میکشند و در نتیجه فاصله دولت و ملت افزایش مییابد و اعتماد کاهش مییابد. روند سیاستگذاری باید طوری باشد که میزان اعتماد مردم به حکومت ودولت بالا برود نه اینکه کاهش یابد.
نابرابری اجتماعی و رادیکال شدن اعتراضات
این جامعه شناس ادامه داد: اگر بخواهیم در مفهوم جامعه شناختی به این اتفاقات بپردازم هر مقدار میزان نابرابری در جامعه بیشتر شود، خود به خود میزان نارضایتی کسانی که در طبقات پایینتر هستند بیشتر میشود و چون مرجعی ندارند که حرف خودشان را به آنها بزنند و نارضایتی خود را بگویند متاسفانه این اقدامات را از خود بروز میدهند که برای دولت و حکومت هم مشکل ساز میشود.
حسینی گفت: این اعتراضات به دلیل بحث سیاسی نبوده است. یکی از ویژگیهای اعتراضات اخیر این است که اتفاقات بیشتر در مناطق محروم و کارگر نشین اتفاق افتاده است. این اعتراضات به دلیل فشار اقتصادی بر زندگی روزمره مردم است. هرچند الان گفتند با مبالغی به شما کمک میکنیم، اما این نوش داروی پس از مرگ سهراب است؛ چرا که این اقشار اجتماعی دو سال است در حال دست و پا زدن در گرانیها هستند. بنابر این نگه داشتن آنها در این وضعیت آنها را جری میکند و به هم میریزد. کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد دست به هر کاری میزند.
این جامعه شناس در پایان گفت: مسائلی که این بار مواجه ایم اصلا وجه سیاسی و حزبی ندارد کاملا وجه اقتصادی و محرومیت اقتصادی دارد که بخشهایی از جامعه درگیر آن شده اند. بچه وقتی گرسنه است داد میزند. از روی داد کشیدن بچه متوجه میشویم گرسنه است و باید به او مواد غذایی برسانیم. این بخش از جامعه هم اینطور است. بخشی از جامعه است که نمیتواند کتاب و مقاله بنویسد، رسانه ندارد. چه کسی با اینها صحبت میکند و دردها را منعکس میکند که آنها متوجه شوند درهایشان منعکس میشود؟ میتوانیم وضعیت فعلی را به جیغ گرسنگان تشبیه کنیم.
قصد سخیف نشان دادن این اعتراضات مردمی را دارید ؟
توهین به مردم در این برهه کار درستی نیست
دوستان فرارو ...شماهم جروزی از این مردمید