bato-adv
کد خبر: ۴۱۲۲۸۹
محمد ماکویی

چرا "دختر آبی" داستان شد!؟

تاریخ انتشار: ۱۱:۵۳ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۸
محمد ماکویی؛ معمولا مواجهه قوی و ضعیف منجر به این می شود که ضعیف در برابر قوی گردن خم کرده و مطیع فرمایشات گهربار وی گردد. (این که بسیاری از مردان ایرانی عادت داشته اند همسر خود را "ضعیفه" بنامند از چنین واقعیتی نشات گرفته است)
 
می‌گویند اگر شجاع نیستید، دست‌کم، ادی آدم‌های شجاع را در بیاورید، زیرا کسی تفاوت این دو را نخواهد فهمید.
 
مورد بالا در مورد قدرت هم صدق می کند، یعنی اگر کسی قدرت نداسته باشد، اما نشانه‌های توانمند بودن را با خود حمل کند می‌تواند خود را قوی معرفی نماید.
 
با این حساب، بعضی از افراد با داشتن اسلحه می توانند "توانمند" شناخته شوند، گروهی با چوب و چماق "قوی" به حساب می‌آیند و شماری با داشتن پنجه بوکس و زور بازو، نشان می‌دهند که در مبارزه با آن‌ها باید شرایط ویژه ایشان را کاملا در نظر گرفت.

به تمامی موارد بالا باید "تعداد" را هم اضافه کرد، زیرا اگر شمار افراد لاجان و کم‌بنیه قابل ملاحظه باشد، مرد قوی هیکل بلند بالا می‌تواند با اندیشه این‌که "کنار هم قرار گیرند ده تای من می شوند" و "روی هم بایستند هشت برابر من قد خواهند داشت"، قید مبارزه ای که برنده و بازنده از پیش تعیین شده دارد را بزند.
 
در کشورهای مترقی و پیشرفته، "قانون" بالاترین "زور" را دارد و تصویب و اجرای قوانین خوب باعث می شود که چندان فرصتی برای عرض اندام "ششلول بندها" فراهم نشود.
 
سال های زیادی است که مجریان و گزارشگران فوتبال، خود را در زمره تماشاچیان قرار داده و "چقدر ما خوبیم" را راهی خانه‌های گرم و دوست داشتنی مردمی که چندان مستحضر فضای استادیوم ها نیستند نموده‌اند.

در این باب، جدا از اندک گزارشگران خوش‌انصافی که از تک و توک تماشاگران هتاک و بددهن ذکر خیر!؟ کرده اند، این صدا و سیماست که تمام قد وارد میدان شده و با قطع صدای ورزشگاه‌هایی که وارد شرایط ویژه شده‌اند عزم خود را جزم این‌‍که صدایش را در نیاورد نموده است.
 
با این حساب است که مردم از شنیدن "چون آقایان فحش می‌دهند خانم‌ها حق رفتن به استادیوم را ندارند" غرق در تعجب شده‌اند. این تعجب به دو دلیل اساسی زیر به حق است و باید مورد توجه قرار گیرد:
 
الف- برای مایی که سال‌ها به ضرب المثل "گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری" خندیده‌ایم، باورکردنی نیست که دولت در عوض آقایانی که فحش داده و بد و بیراه های استادیومی می‌گویند، خانم‌هایی که فحش نداده و دهان خود را به حرف زشت آلوده نمی‌سازند را جریمه کرده و مانع از ورود آن ها به استادیوم شود.

این حکم دقیقا به این می‌ماند که خانمی از شوهر دارای دست بزن شکایت کند و قاضی حکم "ازش فاصله بگیر" را بدهد!
 
ب- در صورت وجود تعداد قلیل و انگشت‌ شمار تماشاگران هتاک و بددهن، مشکل خاصی برای خانم‌هایی که به اتفاق محارم خود راهی استادیوم‌های فوتبال شده‌اند پیش نخواهد آمد، زیرا همراهان ایشان می‌توانند به پشتیبانی یک استادیوم آدم که برای تماشای فوتبال و نه شنیدن بد و بیراه روی سکو نشسته‌اند "این بار آخرت باشد" را حسابی برای آن تک و توک تماشاگر تماشاگر نما جا بیندازند. (اصلا چه شد که وقتی پای رفتن خانم ها به ورزشگاه‌ها به میان آمد، تماشاگر نماهای دیروز تماشاگر امروز به حساب آمدند؟)

این امر، با استفاده از الزام استادیوم‌ها به استفاده از صندلی های شماره‌دار و ملزم نمودن ورزشگاه‌ها به فروش بلیط به افراد شناخته شده‌ای که در کارنامه خود دارای جرائم استادیومی نیستند سهل‌تر شده و با توجیه نیروهای حفاظتی ورزشگاه‌ها، که از چه کسانی باید در برابر چه کسانی حفاظت کنند، به مراتب آسان‌تر خواهد گردید.

از همه این‌ها گذاشته آن‌هایی که می‌گویند چون آقایان فحش می‌دهند خانم‌ها نباید به استادیوم راه پیدا کنند باید به این سوال جواب بدهند که دولتی که چهار تا ( آن دو تای صدا و سیما در واقعیت چهار تا است!) هتاک و فحاش استادیوم برو را نمی‌تواند جمع کند، واقعا توانایی جمع کردن چه چیز یا چه کسی را خواهد داشت!؟
مجله خواندنی ها
مجله فرارو