روز حادثه الناز با من تماس گرفت و گفت: میخواهد هرطور شده مرا ببیند و کار مهمی دارد، من هم قبول کردم. وقتی سر قرار رفتم، دو مرد که همان هومن و اصلان هستند، بهشدت من را کتک زدند. وقتی من را دیدند، به زور مرا سوار ماشین کردند و بهشدت کتکم زدند و من بیهوش شده بودم تا اینکه خودم را در بیمارستان یافتم. من نمیدانم چه کسی من را به بیمارستان رسانده است.
رقابت عشقی بین دو مرد پروندهای را تشکیل داد که در آن فردی مدعی شد از سوی نامزد همسر سابقش ربوده شده و مورد ضربوجرح قرار گرفته است.
به گزارش شرق، این پرونده یک سال قبل تشکیل شد و مردی که بهشدت مجروح شده بود، به پلیس گزارش داد از سوی چند نفر مورد ضربوجرح قرار گرفته است. این مرد در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: چند ماه قبل با زنی به نام الناز رابطه داشتم و او را به عقد موقت خودم درآوردم تا اینکه رابطه ما بههم خورد و او را ترک کردم. مدتی بعد از این ماجرا او نامزد کرد. من کاری به کارش نداشتم تا اینکه یک روز با من تماس گرفت و گفت: میخواهد درباره مسئله مهمی با من صحبت کند. سر قرار حاضر شدم. دو مرد و الناز در ماشین بودند. آنها من را کتک زدند و به جای دوری بردند و دوباره کتکم زدند، من بیهوش شده بودم، وقتی بههوش آمدم، متوجه شدم در بیمارستان هستم. چندروزی گیج بودم تا اینکه به خودم آمدم و تصمیم گرفتم شکایت کنم. با شکایت این مرد، الناز و دو مرد دیگر به نامهای هومن و اصلان بازداشت شدند. هومن که نامزد الناز بود، اتهام را رد کرد و گفت: شاکی که حامد نام دارد، ما را دعوت کرد. او با ما تماس گرفت، بعد هم که جروبحث کردیم، من لگدی به او زدم و محل را ترک کردم. این گفتههایش دروغ است.
اصلان، دوست هومن، نیز همهچیز را انکار کرد. الناز هم مدعی شد همسر سابقش برای او توطئه کرده است، بااینحال کیفرخواست علیه هر سه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی، کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد. در ادامه، شاکی در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من درخواست مجازات هر سه نفر را دارم. هومن اولین کسی بود که من را کتک زد و بعد دوستش به او کمک کرد، اما آسیبهای اصلی را هومن به من زد. او در توضیح ماجرا گفت: روز حادثه الناز با من تماس گرفت و گفت: میخواهد هرطور شده مرا ببیند و کار مهمی دارد، من هم قبول کردم. وقتی سر قرار رفتم، دو مرد که همان هومن و اصلان هستند، بهشدت من را کتک زدند. وقتی من را دیدند، به زور مرا سوار ماشین کردند و بهشدت کتکم زدند و من بیهوش شده بودم تا اینکه خودم را در بیمارستان یافتم. من نمیدانم چه کسی من را به بیمارستان رسانده است.
در ادامه، هومن در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را رد کرد و گفت: کسی که با من تماس گرفت، حامد بود. او حرفهای بدی پشتسر نامزدم زد و من هم با الناز مقابل مغازه او رفتم، اما زمانی که آنجا بودیم، به ما گفت: اینجا جای حرفزدن نیست. آدرسی به ما داد که به آنجا برویم. چندساعت بعد هم خودش آمد. جروبحث کردیم و من فقط یک لگد به او زدم و از ماشین به بیرون پرتش کردم و بعد هم رفتیم. او دروغ میگوید، من نمیدانم چطور خودش را به این روز انداخته است.
در ادامه، اصلان در جایگاه قرار گرفت. او نیز اتهام را رد کرد و مدعی شد حتی دستش به شاکی نخورده است. وقتی نوبت به الناز رسید، او هم اتهام را رد کرد و درباره زندگی خصوصیاش گفت: من کارمند هستم. دو سال قبل با حامد آشنا شدم و به صورت صیغهای با او ازدواج کردم. قرار بود من را عقد دائم کند، اما سر باز زد. وقتی پیگیر ماجرا شدم، فهمیدم او همسر و فرزند دارد و به من دروغ گفته که مجرد است. از آنجایی که دوست نداشتم در زندگی زن دیگری باشم، حامد را ترک کردم و بعد با هومن نامزد کردم. مدتی از این ماجرا گذشت تا اینکه حامد دوباره پیدایش شد. او دستبردار نبود. به من میگفت: از هومن جدا شوم و دوباره پیش او بروم. مدام من را اذیت میکرد و سعی میکرد با ایجاد ناامنی و آبروریزی در محل کارم وادارم کند که دوباره نزد او برگردم. این کارش به قیمت اخراج من از محل کارم تمام شد، اما باز هم دستبردار نبود. چندروز قبل از حادثه، هومن به من گفت: حامد با او تماس گرفته و او را به مغازهاش دعوت کرده. هومن به مغازه حامد رفته بود و حامد حرفهای خیلی زشتی درباره من زده بود. وقتی هومن برگشت، خیلی عصبانی بود. گفتم آنچه حامد گفته دروغ است، او میخواهد رابطه ما را خراب کند. ما با هم به مغازه حامد رفتیم، وقتی حامد من را دید، شوکه شد و گفت که بیرون باشید تا بیایم، بعد هم آدرسی به ما داد. ما به آنجا رفتیم، وقتی حامد آمد و من گفتم چرا چنین حرفهایی درباره من زدی، گفت: هومن دروغ گفته و او چنین حرفهایی نزده است و من را زن خوبی میداند. همین مسئله باعث شد که هومن عصبانی شود و با لگد او را از ماشین به بیرون پرت کرد. حامد قصد دارد با این شکایت از ما پول بگیرد. او زمانی که اداره آگاهی بودیم، پیشنهاد داد ۳۰ میلیون بدهم تا رضایت بدهد، اما من قبول نکردم و پول زور نمیدهم. او کاری کرد که نامزدی من و هومن بههم بخورد. او میخواهد من را وادار کند نزد او برگردم، اما من این را قبول ندارم.
بعد از گفتههای متهمان، قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.