حسین هدایتی همان روزی که به حکم دولت مدیر یکی از بزرگترین باشگاههای آسیا شد، راه صد ساله را طی کرد؛ امروز چطور میشود گریبان چند فوتبالیست را گرفت که چرا با او حشر و نشر داشتهاند؟
روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: همزمان با آغاز محاکمه علنی حسین هدایتی، بحث سابقه حضور او در فضای فوتبال ایران بار دیگر بسیار داغ شده است؛ آن قدر که گفته شد کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال قصد دارد آن دسته از بازیکنان، مربیان و پیشکسوتان پرسپولیسی را که در گذشته هدایایی از هدایتی دریافت کردهاند، احضار کند. همزمان، حتی زمزمههایی در مورد لزوم باز پس دادن این هدایا به دولت نیز مطرح شده که این یک موضوع صرفاً حقوقی است و وارد آن نمیشویم اما ابهامات در مورد بخش اول بسیار زیاد است. به چند نکته مهم توجه کنید.
یک - بارها در مورد آفت حضور ماجراجویانه امثال حسین هدایتی در فوتبال ایران نوشتهایم و پس از این نیز چنین خواهیم کرد. به دفعات گفته شده در شرایط فعلی که فوتبال ایران به دلایل متعدد از نظر تجاری «سودآور» نیست، دلیل موجهی وجود ندارد که یک تاجر حسابگر، اندوخته و ثروتش را وارد این حوزه کند و در یک مسیر بیبازگشت به کار ببندد. بنابراین احتمال قابلتوجهی وجود دارد که برخی از سرمایهگذاران بخش خصوصی فوتبال ایران به دنبال مقاصد جانبی و احیاناً مخرب باشند. این مساله قطعاً یک «آفت» است و در آن شکی وجود ندارد.
دو - در عین حال اما سوال کلیدی این است که وقتی یک نفر با برچسب «هوادار متمول» به باشگاههای پر هوادار نزدیک میشود و آزادانه دست به بذل و بخشش در این تیمها میزند، چطور باید بازیکن و مربی و پیشکسوت را از همنشینی و مراوده با او بر حذر داشت؟ حسین هدایتی قبل از بازداشت، حداقل به مدت ۱۰ سال در فضای فوتبال ایران نفس کشیده، انواع تریبونها از سوی رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری در اختیارش قرار گرفته و بدون مزاحمت بر شهرتش افزوده است. اصلاً چرا راه دور برویم؟ حدود یک سال پیش، برنامه نود در پرونده محرومیت مهدی طارمی مصاحبهای چند قسمتی از هدایتی پخش کرد و او را در لوکیشنی لوکس و شاهانه به تصویر کشید. آیا مجموعه این عوامل، سند مقبولیت هدایتی نبوده است؟ در این صورت یک بازیکن کمسواد فوتبال یا یک پیشکسوت فقیر و نیازمند از کجا باید مطلع باشد که اموال او آلوده است و نباید مثلاً هدیهای از وی قبول کند؟ درستتر این بود که نهادهای نظارتی مرتبط با فوتبال در همان زمان با موضوع برخورد میکردند، نه امروز که کار هدایتی به دادگاه کشیده و تاختن به او کار دشواری نیست.
سه - یک نکته تاملبرانگیز! در حالی امروز قرار بر مواخذه صلهبگیران از هدایتی است که نامبرده در شهریورماه ۸۷ رسماً به عضویت هیأتمدیره باشگاه پرسپولیس درآمد و سپس ظرف مدت کوتاهی رئیس هیأتمدیره شد. زیر حکم او را هم محمد علیآبادی، رئیس وقت سازمان تربیتبدنی و معاون پیشین محمود احمدینژاد امضا کرده بود. پرسش اینجاست که وقتی بالاترین مقامات دولتی یک نفر را بر چنین مسند و منصبی مینشانند، عامه مردم از کجا باید به صلاحیت او شک کنند؟ حسین هدایتی همان روزی که به حکم دولت مدیر یکی از بزرگترین باشگاههای آسیا شد، راه صد ساله را طی کرد؛ امروز چطور میشود گریبان چند فوتبالیست را گرفت که چرا با او حشر و نشر داشتهاند؟
چهار - مساله دردناک این است که ظاهراً ما دو نوع حسین هدایتی داشتهایم؛ یکی خوب و سالم و دیگری مضر و ناسالم. تا زمانی که جناب «عابربانک» در فوتبال ریختوپاش میکرد، پرداخت بخشی از دستمزد کارلوس کیروش را بر عهده میگرفت و حتی به قهرمانان کشتی فرنگی پژو ۲۰۶ میبخشید، مدیران از زیر کار در روی ورزش او را حلواحلوا میکردند، اما امروز که دست او در بند است سراغ سکهبگیرها را میگیرند. اگر قرار است فلان پیشکسوت پرسپولیس بابت هدیه گرفتن از هدایتی محاکمه شود، چرا کمیته اخلاق سراغ مدیران ارشد وقت فدراسیون فوتبال نمیرود؟ چرا از آنها نمیپرسد هدایتی در اردوی تیم ملی چه میخواست و ادعاهای متعدد در مورد پرداخت بخشی از دستمزد کیروش از سوی او چقدر صحت دارد؟
پنج - هرگز وکیل مدافع رفقای مجیزگوی هدایتی نیستیم. کاش اصلاً هر که یک ریال از او گرفته، محکوم شود که دو ریال برگرداند. با این وجود، حتی در این صورت هم هیچیک از ابهامات بالا از بین نمیرود. در حاشیه پرونده مزبور یک نکته مهم دیگر هم وجود دارد. آیا هدایتی تنها سرمایهگذار مسالهدار فوتبال ایران بوده است؟ آیا ممکن نیست همین حالا «هدایتی» های دیگری مشغول ریختوپاشهای بحثبرانگیز باشند؟ کاش کمیته اخلاق این بار برای برخورد با ناپاکی منتظر زمین خوردن افراد احتمالی مورد نظر نباشد و اگر واقعاً بوی نامطبوعی استشمام میکند، از حالا اهالی فوتبال را از مصاحبت با آنها بر حذر دارد؛ وگرنه معما چو حل گشت، آسان شود!