16 ماه از بازدید استاندار خوزستان از غیزانیه، برای تکمیل پروژه آبرسانی در این منطقه می گذرد.
استاندار خوزستان : مشکل آب منطقه غیزانیه تبعات اجتماعی و امنیتی دارد.
به گزارش شهروند، «داشتم برای اینستاگرام لایو میگرفتم، اما نمیدانستم لحظه بعد خودم گرفتار طوفانم.» سیر از غذای ظهر، در حیاط خانه نشسته بودند به چایخوردن. پنجشنبه، ساعت 3 ظهر؛ صدا، های و هوی باد و تصویر، حرکت یک کوه به سمت روستا بود.
تصویر نزدیکتر، های و هوی هم بیشتر. باد و خاک پیچید و باران شدید به روستایشان رسید. چشم، چشم را نمیدید. نادر زرگانی از اهالی یکی از روستاهای مسیر زرگان معمر از توابع غیزانیه اهواز و عضو شورای بخش غیزانیه است. طوفان در ثانیهای مزرعه پرورش اسب او را دگرگون کرد و جنین یکی از مادیانها هم از دست رفت. «یک ساعت و نیم تمام آسمان تند، تند میبارید و در همان 5 دقیقه نخست محوطه اصطبل که 2هزار متر مساحت دارد پر از آب شد. بعد از باران چرخی در روستا زدم، دامها، زیر آوار طویلهها بودند و دیوار و سقف خانهها خراب شده بود.»
هفت روز از طوفان روز پنجشنبه گذشته است و تا به حال جز بخشدار و رئیس اداره برق منطقه پای هیچ مسئولی به روستا باز نشده تا برآورد خسارت کنند، طوفان شدیدی که بیش از 75 پایه برق را در روستاهای اطراف اهواز شکست و 50 پایه دکل متعلق به همین 13 روستای زرگان معمر بود. «20میلیارد به مزرعه پرورش اسب خسارت وارد شد و بیشتر از آن به مرغداری پسر عمویم.» وقت طوفان، دو رأس از اسبها در داخل حیاط اصطبل بودند و بقیه در باکسهای داخل سوله: «یکی از اسبهایی که در گردشگاه بود از ناحیه فک به نردههای آهنی برخورد کرده و آسیب دیده است و جنین مادیون بزرگ در مزرعه هم که آبستن بوده سقط شده است اما درکل ۶ رأس اسب دارم.»
حیدر سنجری، رئیس دهیاران بخش غیزانیه است که مثل استاندار خوزستان از سهلانگاریها نگران است. او نهتنها درباره طوفان از مسئولان استانی دلگیر است بلکه از وضع نامناسب آب، برق، گاز و جادههای غیزانیه هم گلایه دارد: «روستاها تا سه، چهار روز برق نداشتند اگر هم برق وصل شده، با فشار بسیار پایین است. تقریبا 50درصد از احشام و خانههای روستا تخریب شدهاند اما هیچکس جز بخشدار برای بازدید و تعیین خسارت نیامده است. مردم خیلی از این وضع ناراضی هستند و به ما شکایت میکنند.»
حالا چند روز بعد از طوفان، اهالی روستاها بیشتر از گذشته در میان آوارهایی که روی دامهایشان است، بلاتکلیفاند و شیشه خانهها شکسته و روستا مثل یک «مخروبه» است: «بیشتر از 50درصد خانهها خراب شده است، مخصوصا خانه و طویلههایی که از تیرچه، بلوک و آجر بودند. حتی کسانی که به بالای روستا کوچ کرده بودند هم احشامشان از بین رفت.» زرگانی بعد از گفتن اینها از بیتوجهی رسانههای رسمی به این مسائل گلایه کرد: «خبر فقط از رسانههای مجازی، تلگرام، اینستاگرام و واتساپ دستبهدست شد وگرنه، نه صداوسیما و نه خبرگزاریها، هیچکدام در اینباره حرفی نزدند. خیلی از مردم از کمک مسئولان هم مأیوس شدهاند. فقط بخشدار به مردم آسیبدیده منطقه قول پرداخت وام مسکن داده است اما این مردم خیلی ضعیف و فقیر هستند.» گفته میشود بیش از ٢٥٠خانوار در این منطقه زندگی میکنند که محتاج کمترین نیازهای روزانه خود هستند.
16 ماه از وعدههای استاندار میگذرد
سال 95 وقتی استاندار خوزستان به بازدید از روستاهای غیزانیه رفت، همه شهر پر از نگاه بود، پر از سوال بود و پر از امیدواری. قول داده بودند آب تا 3 ماه بعد از بازدید به مسیرهای آبرسانی روستاها روانه شود، با تعیین 16 کیلومتر لولهگذاری، گاز به خانهها برسد، 40 کیلومتر راه روستایی ساخته شود و برای دخترکانی که به خاطر نبود مدرسه راهنمایی و دبیرستان در روستاها ترک تحصیل میکنند، فکری کنند: «هزینه تعویض 23 کیلومتر سیستم آبرسانی از شیبان تا صفیره به وسیله دستگاههای ذیربط از محل صندوق توسعه تأمین خواهد شد. سازمان آب و برق خوزستان پروژه آبرسانی به مسیر مشرحات را که حدود 25 کیلومتر است ظرف 3 ماه آینده انجام خواهد داد. 11 کیلومتر مسیر روستایی این منطقه توسط راهوشهرسازی انجام خواهد شد؛ 40 کیلومتر هم بنا شده است، سازمانهایی که از این محل نفت و گاز استخراج میکنند؛ یعنی مناطق نفتخیز جنوب، پتروشیمی مارون، ملی و حفاری و استانداری خوزستان، این 40 کیلومتر را به 4 قسمت تقسیم کنند، هر سازمان 10 کیلومتر را تأمین مالی کند و راهوشهرسازی اجرای آن را برعهده گیرد.»
اینها حرفهای استاندار خوزستان در دی ماه سال 95 است، یک ماه بعد روزنامه شهروند در گزارشی، از این مشکلات نوشت؛ اینکه غیزانیه با ٦٠٠ حلقه چاه نفت، آب و آسایش ندارد و تنها دو روستا از ٩٦ روستای غیزانیه دبیرستان دخترانه دارد.
انتقادات تند استاندار از سهلانگاریها
بیشتر از 16 ماه از روزی که استاندار خوزستان به غیزانیه رفته، گذشته است، اما هنوز آجر روی آجر نرفته است و همان مشکلات پا برجاست، پدرحسین به خاطر بیآبی بیکار است و احمد که فشار خون دارد همچنان وقتی حالش بد میشود 40 کیلومتر رانندگی میکند تا برسد به بیمارستان شهر. 600 چاه نفت دارند اما آب، هیچ. سهیلا، لیلا، نرگس و محمد حسین هنوز هم آب آشامیدنی را با دبههای سفید و قرمز از تانکرها تا خانه میبرند. به همین دلیل غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان چند روز قبل از این سهلانگاریها گلایه کرد و حتی گفت که مشکل آب منطقه غیزانیه تبعات اجتماعی و امنیتی به همراه دارد: «در این زمینه شرکت آبوفاضلاب روستایی بسیار کوتاهی میکند.»
او به حرفهای نماینده این شرکت درباره اینکه شرکت، گیر مجوزهای مورد نیاز این پروژه است، گفت: «شما گیر هیچ چیزی نیستید، گیر خودتان هستید. بیشتر از یکسال است که از سفر ما به غیزانیه و قول حل مشکلات آب این منطقه میگذرد و مدیرعامل شرکت مناطق نفتخیز جنوب هم قول تأمین 30 کیلومتر از لولههای آب این پروژه را داد. فقط 10 مرتبه با شما تماس گرفتند تا مناقصه این پروژه را برگزار کردید. درباره این پروژه، خیلی بسیار کند و سنگین حرکت کردهاید. شاید 100 مرتبه شخصا این موضوع را متذکر شدم که اغراق نیست. وقتی که در انجام کاری مدام تأخیر بیندازید، همین وضع پیش میآید. اینگونه کارها باعث ایجاد نارضایتی از نظام میشود.»
او گفت: «مسأله آب غیزانیه باید به هر نحوی و سریعا حل شود. آبرسانی به شرق غیزانیه برعهده شرکت آبفار و آبرسانی به غرب غیزانیه برعهده سازمان آب و برق خوزستان است که البته این موضوع جزو وظایف سازمان آب و برق خوزستان نیست، اما این سازمان را مکلف به انجام این بخش از پروژه کردم.» غلامرضا شریعتی درنهایت اعلام کرد که سازمان آب و برق خوزستان و شرکت آبفار باید در جلسه بعدی گزارشی از اقدامات انجام شده در این پروژه ارایه دهند.
حیدر سنجری، رئیس دهیاران غیزانیه هم به «شهروند» میگوید: «ماهها بعد از بازدید استاندار برای اجرای پروژه آبرسانی فقط لولهها تهیه و پیمانکاران معرفی شدهاند اما شرکت نفت به دلیل برخورد مسیرهای آبرسانی با دو لاین نفت و گاز اجازه حفاری نداده است. مردم بخش غیزانیه به ستوه آمدهاند، در هنگام بارندگی برای تصفیهخانهها مشکل به وجود میآید. تصفیهخانهها به دلیل خرابی فیلترها آب را تصفیه نمیکنند.»
روستاییان غیزانیه در روزهای عادی هر 72 ساعت یکبار آب دارند اما در زمان بارندگی به علت گلولای کارون، این زمان به دو هفته میرسد؛ چون تصفیهخانهها مخروبه و تعطیل است و در این مواقع خاموش میشوند: «شرکت آبفار میگوید پول تعویض فیلتر تصفیهخانهها را ندارد. کارون که گلولای میشود دستگاه تصفیه را خاموش میکنند که دیگر آب از آن رد نمیشود و درواقع 40 روستا تحتتأثیر این مشکل هستند. البته آبرسانی 40 روستا در غیزانیه هم با تانکر انجام میشود اما در زمان بارندگی حتی تانکر هم به آنجا نمیرسد؛ چون راه و جاده مناسب وجود ندارد مثل روستاهای مسیر زرگان معمر که اینبار سه هفته به آنجا تانکر آب نرفته است.» با این شرایط اما آنها از قبوض آب و برقی که برای آنها صادر میشود، گلایه دارند: «برای 70 روز قبض برقی که برای خانه شخصیام آمده است 300هزار تومان است در حالی که اینجا تعرفه در سطح روستا است و وضع برای آب هم همینطور است.»
شاهین هاشمی، بخشدار غیزانیه البته در گفتوگو با «شهروند»، توضیحات دیگری درباره پروژه آبرسانی دارد: «پروژه بزرگ جامع آبرسانی به غیزانیه به طول 52 کیلومتر از محل اعتبارات ملی در سال 95 مصوب شد و شرکت نفت مکلف شد که هزینه لوله را برای 30 کیلومتر را تأمین کند. در حال حاضر هزینه 10 کیلومتر را داده است اما پروژه به علت استعلام حریم منطقه خطوط نفتی و بالا رفتن قیمت لولهها دچار تأخیر شد.
البته استعلامها در اواخر سال گرفته شد و مشکلات خرید لوله هم برطرف شد بنابراین در آینده نزدیک پروژه شروع میشود که افق زمانی آن یک و نیم تا دو سال است: «احداث 20 کیلومتر از شبکه آبرسانی هم به عهده سازمان آب و برق قرار گرفت. براساس مکاتباتی که با سازمان آب و برق انجام شد، قرار شد آب و فاضلاب استان میزان لوله و نوع اجرای پروژه را برای تأمین بودجه ابلاغ کند و احتمالا آبوفاضلاب روستایی شروع به کار میکند. البته آبوفاضلاب روستایی استان هم در تسهیل روند اجرا کوتاهی کرد؛ در حالی که باید استعلامها قبل از اجرای پروژه گرفته میشد و نباید میگذاشتند در حین پروژه استعلام شود این در حالی است که پروژه آبرسانی دیگری هم با طول 20 کیلومتر برای روستاهای دهستان مشرحات وجود دارد.»
او میگوید تکمیل شبکه آبوبرق اگر چه مصوب استاندار بود اما بحث اعتبار را میکردند که با فشارهای استاندار کار را جدی گرفتند: «15 کیلومتر دیگر هم هست که تا کل مسیر آبرسانی را پوشش دهد و در این صورت مشکل آب شرب بخش غیزانیه به طور اساسی حل و تانکرها جمع میشود.»
زمینهای در معرض خطر
در ماههای گذشته چند اتفاق خوب در این منطقه افتاده است مثل آن پمپهای شرکت نفت که روی رودخانه کوپال بود، اما بعد از مجوزی که یک ماه قبل دادگاه برای این شرکت صادر کرده است، تمام 65 پمپ روی رودخانه را برداشتهاند و حالا رودخانه کوپال روزهای بهتری دارد. مجوز تخریب خاکریزهای درون رودخانه اما هنوز هم بلاتکلیف است. این خاکریزها موانعی در مسیر آبرسانی به زمینهای کشاورزی است و به گفته سنجری، هنوز منابع طبیعی یا جهاد کشاورزی تخریب آن را انجام ندادهاند. این منطقه در کل 35هزار هکتار زمین مستعد کشاورزی دارد که 10هزار هکتار آن بهصورت آبی کشت میشود و بقیه آن بایر است: «مردم در این زمینها فقط گندم و جو میکارند، اما همین 10هزار هکتار هم در معرض نابودی است و اگر به آن رسیدگی نکنند به کانونهای بحرانی تبدیل خواهد شد.»
شاهین هاشمی، بخشدار غیزانیه هم درباره زمینهای کشاورزی این منطقه میگوید: «30هزار هکتار زمین مستعد کشاورزی داریم که اکثرا با دیم یا نهر فصلی کوپال آبیاری میشدند، اما صددرصد زراعت مردم به علت خشکسالی سال گذشته نابود شد ولی در این شرایط صندوق بیمه کشاورزی هم زمینهای کشاورزی را بیمه نمیکند، درحالیکه اینکار خلاف قانون است.»
سال گذشته بارش باران بهقدری کم بود که بهندرت قدرت کشت کشاورزان غیزانیه را داشت، درحالیکه به گفته علی عموری، شرط بیمهشدن محصول زراعی سبز شدن بذر است، بنابراین هیچ بیمهای شامل اراضی زراعی غیزانیه نمیشود: «کارشناسان جهاد کشاورزی هم اعلام کردند که بذر خراب شده و دیگر قابل سبز شدن نیست. رودخانه فصلی کوپال که به سه هور غیزانیه، شریفیه و منصوریه میریزد، به دنبال خشکسالی و فعالیتهای نفتی خشک و سبب شده این سه هور تبدیل به کویر شوند. برای باز شدن سد بالادستی تلاش کردیم اما به ما گفته شد که در سد هم آب کمی وجود دارد و درصورت بارش باران مقداری از آن رهاسازی میشود.»
شرکت نفت از شهرهای دیگر استخدام میکند
سیزده روستای زرگان معمر حدود 8هزار نفر جمعیت دارد؛ تقریبا نصف جمعیت غیزانیه که 25هزار نفر است. بقیه 17هزار نفر روستایی غیزانیه هم مثل مردم همین 13 روستای مسیر زرگان معمر غریب ماندهاند. حتی باران برایشان دردسرساز است و وقتی میبارد آبرسانی به روستاها قطع میشود. راه ارتباطی نیست و تانکرهای آب هم برای رسیدن به روستاها از رفتن بازمیمانند. فقط مشکل آب نیست، باران که میبارد تا یکی، دو ساعت قطعی برق دارند و در این رفتن و آمدنها اندک وسایل برقیشان میسوزد. مردم در آنجا نفت دارند، آب نه. نفتشان را میبرند و برای تأمین مسیر لولههای آب میگویند حریم تجهیزات نفتی رعایت نشده است.
زرگانی به «شهروند» میگوید: «غیزانیه بزرگترین بخش استان خوزستان است و تمام درآمدهای نفتی و گازی خوزستان از این منطقه تأمین میشود اما نوبت به اشتغال که میرسد از مردم شهرهای دیگر استخدام میکنند.» اشتغال جوانان این منطقه از نفت هم امیدی واهی است؛ هر چاهی که کشف میشود نگهبانی آن زیر نظر نگهبانان نزدیکترین حوزه میرود یعنی عملا ظرفیت اشتغال ثابت میماند. شرکت نفت برای جابهجایی محمولههای نفتی و غیرنفتی با ماشینهای سنگین، همچنان از جادههای روستایی استفاده میکند و درواقع باعث فرسوده شدن آنها میشود، اما آنطور که اهالی روستا میگویند، تخریبکنندگان جادههای روستایی، هیچ مسئولیتی برای ترمیم جادهها برعهده نمیگیرند.
با این وضع خشکسالی و بیکاری، اندک تلاشها برای بازگرداندن زندگی در آبادیها هم بینتیجه میماند، مثل قصه ساخت یک شهرک صنعتی 10هزار هکتاری که همه مجوزهایش را از منابع طبیعی گرفته است و حالا همه معطل مجوز شرکت نفت ماندهاند: «البته این شهرک در زمینهای شرکت نفت نیست اما باز هم آنها بهانه میآورند که زمینها در حریم تجهیزاتشان است و نمیگذارند حتی روستا را گسترش بدهیم. منطقه بیشتر از 500 حلقه نفتی دارد و در آینده احتمالا به 700 حلقه چاه میرسد.»
سنجری در ادامه حرفهایش میگوید: «به بنیاد مسکن نامه زدهاند تا در روستاهای غیزانیه به هیچکس مجوز ساخت ندهند، در صورتی که قدمت روستاهای غیزانیه بیشتر از قدمت شرکت نفت و تمام خطوط آن است. نخستین کارخانه نفتی جنوب سال 41 کار خود را شروع کرد اما روستای ما قدمت 150ساله دارد.» حالا اگر همین شهرک هم مجوز نگیرد، احتمالا عده بیشتری از مردم مهاجرت میکنند، همانطور که در سالهای گذشته مهاجرت به شهرهای دیگر خوزستان روند رو به رشدی داشته است: «از سال 40 که غیزانیه حدود 96 روستا داشته، حالا تعداد آن به کمتر از 80 روستا رسیده است.»
گوسفندان را میفروشند تراکتور میخرند برای نهالکاری
یکی، دو تا نیست، دهانشان باز که میشود تا 10 شماره یا بیشتر میتوانند کمبودها و مشکلات را بشمارند، مثل کانونهای بحرانی ریزگردها که از 113هزار هکتار در خوزستان 45هزار هکتار آن در غیزانیه است و حتی قصه آن زمینهای اجدادی که حالا تحت مالکیت منابع طبیعی است.
مسئولان منابع طبیعی میخواهند زمینها را نهالکاری کنند تا ریزگردها مهار شود و برای این کار، درخت کهور را انتخاب کردهاند اما این درخت پرحاشیه خوزستان، هیچ میوهای برای دامهای مردم ندارد: «ما در این چند سال که خشکسالی بود هیچ سودی نبردیم، حالا آنها برای هر هکتار از این نهالکاری میلیونها تومان هزینه میکنند اما میگویند نتیجه اقداماتی که برای مهار ریزگردها انجام میشود 4سال دیگر مشخص میشود.
به آنها گفتیم این زمینها را برای کشت به ما بدهید و برای تأمین آب آن از ما حمایت کنید تا زمین کشت شود. وقتی زمین محصول داشته باشد دیگر ریزگرد نخواهیم داشت، اما قبول نکردند.» به گفته زرگانی، اگر به هر نفر 20 هکتار از این زمین 20هزار هکتاری را بدهند، حداقل هزار نفر بهطور مستقیم مشغول به کار خواهند شد.
حالا خیلیها، گوسفندانشان را فروخته و تراکتور خریدهاند تا از طریق نهالکاری برای منابع طبیعی درآمدی کسب کنند: «حواسشان نیست این نهالکاریها نهایت، 3 تا 4سال دیگر میتواند برای آنها منبع درآمد باشد. بعد از اینکه پروژه نهالکاری تمام شد، آنها باید تراکتورهای خود را نصف قیمت بفروشند و همین موضوع آنها را افسردهتر میکند.»
سنجری، رئیس دهیاران غیزانیه هم البته درباره این نهالکاریها توضیحات دیگری دارد؛ اقدامی که با همکاری جهاد نصر، منابع طبیعی و جهاد کشاورزی انجام میشود: «از سال 95 برای این کار بودجه گرفتند، حالا هم میگویند 15 تا 20هزار هکتار نهالکاری کردیم، اما فقط 5هزار هکتار را بهصورت فنی کاشتهاند، درحالیکه همین 5هزار هکتار هم درست آبرسانی نشده و مساحت آن به نصف رسیده است.»
آب نیست و جز کشاورزی، دامپروری هم روستا به روستا از بین رفته است. دامداران جایی برای چرای دام خود ندارند، بنابراین دامها یا تلف شدهاند یا توسط دامداران فروخته شدهاند. دامداران هم کوچ کردهاند به شغلی دیگر: «درخت کهور هیچ ثمرهای برای دامها ندارد، درحالیکه قصد دارند تمام 45هزار هکتار را کهور بکارند. همین موضوع چندینبار باعث درگیری میان مردم و منابع طبیعی شد، درحالیکه 80درصد دامداران مشرحات دامهایشان را فروختهاند.»
غیزانیه از دو دهستان غیزانیه و مشارحات تشکیل شده است و دهستان مشرحات حدود 40 روستا دارد. از آنجایی که دیگر روستاییان فرصتهای دامپروری و کشاورزی را از دست دادهاند، منبع درآمد دیگری را در پیش گرفتهاند. به این صورت که به ازای کاشت هر نهال کهور در حیاط منزل یا در زمینهایشان 2 تا 3میلیون تومان از منابع طبیعی پول میگیرند اما سنجری میگوید که آنها در ازای این پول مرغوبیت زمینهایشان را از دست میدهند.»
فاصله زمانی یکساعته با مراکز درمانی
مردم بهسختی زندگی را سر میکنند، روبهرویشان چاه نفت و پشت سرشان لولههای انتقال آن است. منطقهای که روزانه یکمیلیون بشکه نفت تولید میکند، پیش پا افتادهترین امکانات را هم ندارد چه برسد به مراکز درمانی: «در مراکز درمانی این منطقه برای درمان یک بیماری ساده هم تجهیزات درمانی نیست، حتی کسی نیست آمپول تزریق کند. یک ماه قبل از رئیس بهداشت اهواز درخواست کردیم 4 مرکز بهداشتی منطقه را تقویت کنند، اما میگویند برای استخدام نیروهای جدید بودجه نداریم.» البته هر روستا یک درمانگاه یا خانه بهداشت دارد، اما مردم برای بیماریهای تشخیصی باید به اهواز یا رامشیر بروند که فاصله زمانی با آن حداقل یک ساعت است.
تحصیل دختران این منطقه تا ششم ابتدایی است
پدرانشان کار و بار ندارند و آنها هم فرصت ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر از ششم ابتدایی را. دختران این روستاها فقط تا ششم ابتدایی درس میخوانند آن هم در کلاسهای مختلط با پسران. از آنجا به بعد همه چیز متوقف میشود، مگر اینکه بتوانند به آن سه روستای بزرگی که در این منطقه مدرسه راهنمایی و متوسطه دخترانه دارند، بروند. شاهین هاشمی، بخشدار غیزانیه هم از ساخت و بازسازی 35 مدرسه در دوسال گذشته در این منطقه خبر میدهد که 20 مورد آن هم کانکس است اما درباره دختران خبرهای خوبی ندارد: «برای دختران همچنان ۳ مدرسه متوسطه ۶ کلاسه در روستاهای عوده و شاخ کوپال و حمیره نیاز داریم درحالیکه روستاهای مدینات، ایستگاه خسروی و حفیره حاج بربین هم با توجه به افزایش جمعیت دانشآموزی، در دوسال آینده به مدارس متوسطه دخترانه نیاز دارند.»
مشکل روشنایی حل شده است
در بحث روشنایی روستاها الان از 80 روستا، ۷۰ روستا روشناییاش برقرار شده است، درحالیکه تا دوسال قبل هیچ روستایی روشنایی نداشت: «از 80 روستا، روشنایی 70 روستا انجام شده است و فقط روشنایی روستاهای کوچک مانده است. 100 تا چراغ کم دارند که قول تأمین آنها را هم دادهاند.» شاهین هاشمی، بخشدار غیزانیه درباره پروژه 44 کیلومتری راه روستایی هم توضیحاتی داشت: «در مجموع ۸۰ کیلومتر راه روستایی درحال انجام است. همه پروژهها در مناقصه شرکت کردند و کلنگزنی رسمی هم که از محل اعتبارات نفت، استانداری، حفاری و پتروشیمی است، تا آخر فروردین انجام میشود. استانداری، نفت، حفاری و پتروشیمی هم درحال تأمین 10میلیارد آن هستند.»
او معتقد است که باید اوایل سال 96 برای هر 10 کیلومتر دو و نیممیلیارد تومان اعتبار تأمین میشد که البته بیشتر هم شد: «حفاری و نفت سهم خود را دادهاند و راهها یک تا دوسال دیگر به پایان میرسد.» با وجود همه اینها اما هنوز هم 20 کیلومتر از روستاهای غیزانیه راه ندارد و هنوز هیچ برنامهای هم برای آنها وجود ندارد.