فقط ١٠ ثانیه لازم بود تا هیمنه ابرشهر تهران بشکند و با زلزله پنجودودهم ریشتری به شهری آشفته و بیقرار که حتی نمیتواند از شهروندان خودش مراقبت کند، تبدیل شود.
به گزارش شرق، ساعت ٢٣ و ٢٧ دقیقه چهارشنبهشب وقتی شهروندان تهرانی و کرجی هنوز داشتند به بحران آلودگی هوا در این کلانشهرها فکر میکردند و با اخبار آن درگیر بودند، تکانهای افقی و عمودی در خانهها و صدایی مهیب شبیه انفجار، آلودگی هوا را از ذهن مردم پاک کرد.
به فاصله چند ثانیه کانالهای تلگرامی خبر زلزله در تهران را مخابره کردند هرچند ظاهر این خبر خشن و دلهرهآور بود اما لبخندی هم بر لب تهرانیها نشاند؛ آنها فهمیدند آسیب جدی نبوده و هنوز میتوانند با گوشیهای خود کار کنند و اخبار مخابره میشود؛ هرچند این اطمینان خاطر نتوانست مردم شهرهای تهران و کرج را در خانههایشان نگه دارد و به فاصله چند دقیقه ترافیک سنگینی در بزرگراهها ایجاد شد.
بیشترین احساس لرزش ناشی از زلزله ابتدا میان مردم کرج و بعد غرب تهران بود. اعظم یکی از اهالی فردیس کرج درباره لحظه زلزله به خبرنگار ما گفت: ابتدا صدای بسیار مهیبی آمد؛ صدایی فراتر از یک رعدوبرق. منتظر بارش باران بودیم و اولین تصویری که در ذهنمان بود، صدای رعدوبرق بود اما بلندی صدا آنقدر زیاد بود که مطمئن شدم قطعا رعدوبرق نیست، بعد فکر کردم شاید به کشور حمله شده است؛ غرش صدا و لرزش با هم بود؛ انگار که بمبی منفجر شده است. بعد از طریق شبکههای مجازی متوجه شدم که زلزله آمده است. ما همگی شب را تا صبح در حیاط خانه به سر بردیم، وسایل دمدستی برداشتیم و به حیاط رفتیم.
امیر دیگر شهروند کرجی هم میگوید: در آپارتمان زندگی میکنم؛ یکدفعه صدای مهیبی آمد؛ چیزی شبیه انفجار و شیشهها لرزید. مدت لرزش کم بود، به نظرم نیامد زلزله باشد اما با توجه به تجربهای که از انفجار ملارد داشتیم، فکر کردم شاید دوباره انفجاری صورت گرفته است.
بعد از طریق شبکههای مجازی متوجه شدم زلزله آمده است. به فاصله چند ثانیه صدای آژیر آمبولانسها آمد و مردم به خیابان ریختند؛ بیشتر مردم در ماشینهایشان خوابیده بودند. شهر تا صبح روشن و رفت وآمد در جریان بود؛ مثل هر شب نبود.
با توجه به نزدیکی شب یلدا دستفروشها همچنان در خیابان بودند؛ آنقدر وحشت کرده بودند که اصلا متوجه نشدند چطوری وسایلشان را جمع کردند. او با خنده میگوید وقتی مأموران شهرداری میآیند، سرعت فرار دستفروشها آنقدر نیست؛ آنها خیلی سریع پیادهروها را خالی کردند.
او در پاسخ به این سؤال که چرا مردم به سمت سولههای بحران نرفتند، میگوید: راستش من اصلا نمیدانم سوله بحران چیست. در این چند روز که صحبت زلزله شده، فهمیدم سوله بحران مربوط به شهرداری است و در شهر هم وجود دارد. اطلاعرسانی دراینباره نشده بود. ضمن اینکه مردم بیشتر ترجیح میدهند در مکانی سرباز باشند، بیشتر در خیابان یا پارکها بودند. من و خانوادهام تا صبح در پارک خوابیدیم، امکانات زیادی هم نداشتیم؛ چند پتو برداشتیم و بیرون آمدیم؛ آمادگی نداشتیم. در پارک هم مشکلاتی وجود داشت؛ جمعیت زیاد بود، سرویس بهداشتی کم بود. در پارکها جای سوزنانداختن نبود. مردم وحشت کرده بودند و این وحشت آنها را به هم نزدیکتر کرده بود. با هم همکاری میکردند.
تهران هم وضعیتی تقریبا شبیه کرج داشت، بیشتر مردم غرب تهران شب را در خیابانها ماندند. آنها بیشتر از مردم مناطق دیگر تهران متوجه لرزش زمین شدند و زلزله را احساس کردند.
الهام یکی از اهالی خیابان ستارخان میگوید: خانه ما مثل گهواره کودک تکان خورد. من ساکن طبقه چهارم یک ساختمان نوساز هستم؛ هیچچیز نشکست؛ فقط خانه صدا داد. از دیوارهای خانه هم صدا میآمد؛ به نظر من زلزله طولانی بود اما همسرم میگوید چند ثانیه بیشتر طول نکشید و من بچهام را برداشتم و به خیابان دویدم و بعد هم تا صبح کنار پارک بودیم. خیابانها خیلی شلوغ بود، وقتی داشتیم با ماشین به سمت یکی از پارکها میرفتیم، ترافیک خیلی سنگین شد.
مردم از خط ویژه میرفتند، صدای آمبولانس میآمد، ماشینهای آتشنشانی هم بودند که آژیرکشان میرفتند. اول فکر کردیم حتما جایی تخریب شده است که این همه ماشین امدادی آمده است اما مردم با ماشینهایشان چنان فرار میکردند که دیگر کسی به ماشین امدادی و راهدادن به آن فکر نمیکرد. چند ماشین خط ویژه را برعکس میرفتند. پلیس راهنمایی و رانندگی سعی کرد جلوی آنها را بگیرد، اما نتوانست؛ کار از دست همه در رفته بود. وقتی به پارک رسیدیم مجبور شدیم ماشین را دوبله بگذاریم و کنار پارک چادر بزنیم.
آب و غذا با خودمان نبرده بودیم، وقتی به پارک رسیدیم، تازه فهمیدیم که هیچچیز نداریم. من بچه کوچک دارم، باید برایش پوشک برمیداشتم ولی پوشک هم نداشتم. همسرم از داروخانه پوشک خرید؛ داروخانه هم خیلی شلوغ بود؛ مردم آمده بودند تا دارو بخرند و ذخیره کنند. مرد فروشنده دارو نمیداد و همین هم باعث جروبحث شده بود.
او میگوید از طریق شبکههای اجتماعی متوجه شد در تهران مراکزی برای پناهگرفتن وجود دارد: من نمیدانستم میتوانیم در ورزشگاهها پناه بگیریم و آنجا بمانیم تا خطر برطرف شود؛ هرچند میگویند خطر به همین راحتی هم برطرف نمیشود. با این حال وقتی صبح شد، شوهرم به خانه رفت و کمی لباس و وسایل برداشت که به سمت ورزشگاه آزادی برویم. خیلی ترافیک بود؛ کسانی آنجا بودند که ما را راهنمایی کنند اما ظرفیت ورزشگاه هم خیلی زود پر شد و تعداد زیادی از مردم بیرون ماندند. بسیاری از مردم تهران که از ترس زلزله شب را در خیابان به صبح رساندند، برای گرمکردن خود آتش روشن کرده بودند.
عباس، مرد میانسال، یکی از آنها بود. او میگوید اهل شرق تهران است اما برای بودن کنار دوستانش به غرب آمده است: دوستم زنگ زد و گفت زلزله شده و ما به خیابان آمدیم. من خودم زلزله را خیلی احساس نکردم اما بچهها که گفتند آتش روشن کردند، من سیبزمینی و تخممرغ و نان و میوه برداشتم و راهی جایی شدم که بچهها بودند؛ دور هم بودیم و خوش گذشت. شب یلدا هم همانجا ماندیم. البته آدم خسته میشود و میخواهد به خانه برگردد اما بچهها خیلی ترسیده بودند و در خانه ماندند.
وحشت از بازگشت به خانه
مشکلاتی که گریبان مردم وحشتزده تهران را گرفت فقط مربوط به ترک خانههایشان نبود؛ مسئله اصلی آنها وحشت از بازگشت به خانه و نبود امکانات بهداشتی است. نرگس دانشجو است و در خوابگاه زندگی میکند.
او میگوید بعد از زلزله به اتفاق دوستانش به خیابان رفت: زلزله که شد، خوابگاه بههم ریخت و دخترها با جیغ و داد بیرون آمدند و در حیاط بودند. ما میخواستیم بیرون بیاییم، مسئول خوابگاه گفت که اجازه نمیدهد اما بچهها به حرفش گوش نکردند؛ همه خیلی ترسیده بودند، به سمت پارک رفتیم، خیلی وحشت کرده بودیم. چند ساعت که گذشت، برای استفاده از توالت به سمت توالتهای پارک رفتیم؛ باورتان نمیشود اما صفها خیلی طولانی بود؛ بعد هم آنقدر استفاده شده بود که کثیف شده و قابل استفاده مجدد نبود، وضعیت خیلی بد بود.
به مکانهای سربسته هم که نمیتوانستیم برویم. خانوادهام از شهرستان تماس گرفتهاند که به خانه برگردم و احتمالا همین کار را بکنیم. خبرنگار ما از سطح شهر تهران گزارش میدهد مردمی که در پارکهای تهران پناه گرفتند، دچار کمبود امکانات بودند. ظرفیت پارکهای تهران به اندازهای نیست که پذیرای این جمعیت باشد و شیر آبهای آشامیدنی و سرویسهای بهداشتی کم است و تمیز نشده و در صورت ادامه حضور مردم در پارکها به یک بحران تبدیل خواهد شد.
عباس صاحب سوپرمارکت در خیابان ستاری است؛ او میگوید: داشتم وسایل را جمع ميكردم كه مغازه را ببندم و بروم که زلزله آمد؛ شیشههای مربا و آبلیمو و ترشیها از قفسه بیرون ریخت و شکست بااینحال بیرون دویدم؛ زلزله که تمام شد، میخواستم کرکره را پایین بکشم و بروم که مردم به مغازه هجوم آوردند؛ به فاصله ١٠ دقیقه از زلزله مغازه شلوغ شد و من ساعتها ماندم.
عباس میگوید: همه اجناسی که از قدیم هم مانده بود، فروختم. مردم ترسیده بودند و میخواستند آذوقه بخرند و بروند. به نظر من زلزله پنج یا شش ثانیه بیشتر طول نکشید اما مردم خیلی ترسیدند. از شب چهارشنبه که زلزله آمد، تا زمان تهیه این گزارش هیچ خبر رسمیاي درباره مدت دوام (زمان) زلزله تهران منتشر نشده است.
هیچ چیز قابل پیش بینی نیست
مهندس اسماعیل فرزانگان، رئیس شبکه ملی شتابنگاری زلزله ایران، در پاسخ به این سؤال میگوید: به خاطر اینکه در این چند روز در حال بررسی دیتاها بودیم، فرصت اینکه زمان زلزله را بیان کنیم وجود نداشت اما باید توضیح دهم مدت زمان لرزش زمین که اصطلاح علمی آن مدت دوام زلزله است، در همه مناطقی که زلزله آمده است، یکسان نیست؛ مثلا در شرق تهران مدت دوام بسیار کمتر از غرب تهران بود. در ٧٥٠ کیلومتر تهران نمیتوان به یک عدد واحد درباره مدت دوام رسید اما این را میتوانم بگویم که در نزدیکترین ایستگاه تهران که مردآباد است، زلزله شش ثانیه ثبت شده؛ البته باز هم تأکید میکنم این به معنای آن نیست که تهران شش ثانیه لرزیده است.
وی در توضیح صحبتهایش میگوید: ما زمان زلزله را در ایستگاههای مختلف از کانون زلزله تا سایر ایستگاهها که داریم، اندازهگیری و یک میانگین را بهعنوان مدت دوام زلزله اعلام میکنیم.
او به زلزله سرپلذهاب اشاره میکند و میگوید: مدت دوام زلزله در سرپلذهاب ١١ ثانیه اما در اسلامآباد غرب ٣٧ ثانیه بوده است؛ ما نمیتوانیم بگوییم این زلزله ١١ یا ٣٧ ثانیه بوده است؛ بلکه میانگینی از همه ایستگاهها را اعلام میکنیم؛ به همین دلیل است که همه مردم به یک اندازه زلزله را احساس نمیکنند؛ مثلا یکی میگوید من بیشتر احساس کردم و دیگری کمتر احساس کرده است. این یک واقعیت است که زمان دوام زلزله را همه به یک اندازه احساس نمیکنند.
علاوه بر پارامتر زمان میزان ترس مردم و احساس آنها نیز بسیار مهم است. وی در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان گفت یکی از شانسهای مردم تهران در این زلزله مدت دوام کم آن بود، میگوید: مدت دوام زلزله یک پارامتر مهم در تخریب است اما تنها عامل آن نیست؛ بلکه باید عمق زلزله، شتاب و مقاومت سازهها را هم سنجید. همه این عوامل با هم میتواند میزان تخریب را مشخص کند اما اگر بخواهم یک پاسخ مشخص به سؤال شما بدهم، باید بگویم اگر همه پارامترها در این زلزله همینی بود که حالا هست و زمان دوام آن بیشتر میشد، قطعا تخریب هم به وجود میآمد؛ البته منظورم این نیست که وضعیت اسفباری به وجود میآمد اما اتفاقاتی مثل شکستن شیشه و ترک دیوار و... به وجود میآمد.
مهندس اسماعیل فرزانگان، رئیس شبکه ملی شتابنگاری زلزله ایران، درباره اینکه بالاخره این زلزله پیشزلزله بود یا زلزله اصلی، میگوید: با اطمینان میگویم هیچکس به جز خدا پاسخ این سؤال را نمیداند. در هیچ کجای دنیا دستگاه یا فردی وجود ندارد که بتواند بیان کند زلزله اصلی یا فرعی کدام است؛ این حرفها پایه علمی ندارد.
او در پاسخ به این سؤال که پس چطور عدهای میگویند میشود زلزله را پیشبینی کرد، میگوید: آنچه برخی کارشناسان به آن استناد میکنند پیشبینی علمی نیست بلکه بررسی پارامترها آنها را به این نتیجه میرساند که خطر وجود دارد یا خیر. به گفته همکارانم در مرکز لرزهنگاری کرج در دو ماه گذشته به اندازه ٢٢ سال گذشته زلزلههای خفیف در کرج ثبت شده است؛ این نشان میدهد که گسل کرج فعال شده؛ یعنی بررسی آماری یک دوره زمانی کارشناسان را به این نتیجه میرساند که یک گسل فعال شده و خطر وجود دارد یا نه اما هیچکدام از آنها نمیتوانند با استناد به یک فرمول علمی بگویند زلزله تهران پیشزلزله بوده یا زلزله اصلی؛ واقعیت این است.
ما در منطقه سرپلذهاب هم همین مسئله را داشتیم؛ چند روز قبل از زلزله هفتریشتری سرپل چندین زلزله با قدرت سه تا چهارونیم ریشتر به وقوع پیوست؛ حتی ساعاتی قبل از زلزله اصلی هم یک زلزله با قدرت بالای چهار ریشتر آمده بود. اگر بخواهیم به حرفهای این دوستان استناد کنیم، پس نباید زلزله هفتریشتری در آن منطقه میآمد اما این اتفاق رخ داد.
در مورد زلزله کوهبنان هم همین مسئله وجود دارد؛ گسل کوهبنان یک گسل فعال است و ما این را میدانستیم چون مدتهاست زلزلههای خفیفی در آن منطقه میآید اما نمیتوانیم بگوییم که با فلان ریشتر در فلان زمان در آن منطقه زلزله میآید. او ادامه میدهد: واقعیت این است که در کشور ما گسلهای فعال زیادی وجود دارد و ما هم امکانات و دستگاههای زیادی که نیاز کشور را کاملا برآورده کند، نداریم.
مردم باید نسبت به زلزله همیشه آمادگی داشته باشند و بدانند کسی نمیتواند درباره زلزله پیشبینی دقیقی کند. فقط میتوان گفت که باید آمادگی داشته باشیم تا خسارات به حداقل برسند. زلزله ٥/٢ ریشتری کوهبنان، پنجشنبه ساعت ٨:٤٠ شب اتفاق افتاد و با اینکه خسارات آن مالی بود و باعث زخمیشدن تعدادی از هموطنانمان شد، اما به نسبت آنچه در تهران اتفاق افتاد خسارات بالایی را دربر داشت و تیمهای ارزیاب بعد از بررسی دقیق منطقه، کار امدادرسانی به مردمی را که خانههایشان را از دست داده بودند آغاز کردند.
مهندس فرزانگان درباره چرایی این موضوع میگوید: همانطور که گفتم، ویرانی یک زلزله به پارامترهای مختلفی بستگی دارد. در بُعد زمینشناسی آن علاوه بر مدت دوام، شتاب و دوری و نزدیکی به کانون باید بگویم عمق لرزش هم خیلی مهم است؛ مثلا اینکه چرا زلزله تهران در قم، گیلان، قزوین و... احساس شد به این دلیل بود که عمق این زلزله ١٥ کیلومتری زمین بوده است. نکته بعدی دوام سازههاست.
مسئله این است که مثلا سازههای بتونی و سنگی در صورت تخریب خسارات جانی شدیدی به وجود میآورند، بههمیندلیل هم در مهندسی زلزله توصیه میشود سازه سبکتر باشد؛ مثلا خانههای چوبی یا خانههایی که با مصالح سبک ساخته میشوند احتمال بهبارآوردن خسارتهای سنگین در صورت تخریب به وسیله آنها بسیار کمتر است و افراد بیشتری زنده میمانند و البته تخریب هم کمتر است.
تفاوت خسارات در کوهبنان و تهران هم در همان پارامترهایی است که بیان کردم.