bato-adv
کد خبر: ۳۲۱۰۲۹

جواز تفسیر مستقل قرآن در روایات

اخوان‌مقدم معتقد است که ائمه جواز تفسیر مستقل از روایات را داده‌ و اصول تفسیر قرآن را نیز ارائه فرموده‌اند، اما «فهم کامل، صحیح و قطعی» قرآن فقط و فقط خاص معصومان است.
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۶ - ۱۱ تير ۱۳۹۶
ایکنا نوشت: 

زهره اخوان‌مقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران، در پاسخ به این پرسش که اصول تفسیر قرآن از نظر اهل‌ بیت(ع) چیست؟ گفت: کلمه اصول از کلماتی است که خودش باید معنا شود. در مباحث تفسیری اصول را غیر از مبانی به حساب می‌آورند. در واحدهای دانشگاهی درسی داریم به نام مبانی تفسیر که پایه‌های تفسیر در آن مطرح می‌شود. برای مثال اینکه مفسر باید چه علومی، رویکردی و جایگاهی از نظر اعتقادی را داشته باشد که اگر آن‌ را داشت بتواند تفسیر کند. وقتی تفسیر را آغاز کرد مفسر باید ابزارهایی داشته باشد. آن ابزارها را شیوه و یا روش‌های تفسیر خوانده‌اند. بنابراین ما باید معنای اصول را مشخص کنیم.

وی ادامه داد: برخی می‌گویند اصول با مبانی و قواعد تفسیر متفاوت است. جالب است که در میان اساتید رشته علوم قرآنی نیز در خصوص تعریف مبانی، قواعد و اصول اشتراک نظر وجود ندارد و این امر، با مراجعه به کتبی که در این زمینه نوشته شده، کاملا هویداست، تا جایی که دانشجویان به طور جدی در تفکیک و معنای این اصطلاحات، به زحمت می‌افتند.

ائمه اطهار(ع) و اصول تفسیر قرآن

اخوان تصریح کرد: به نظر من کلمات اصول، مبانی و قواعد با هم مساوی است و تفاوت جدی چه در لغت و چه در اصطلاح ندارد و اما در مکتب اهل بیت(ع) نیز ایشان مجموعه‌ای از قواعد، اصول و پیش‌نیازهایی برای تفسیر به ما آموزش داده‌اند که همان‌ها بهترین پایه‌هاست و ما نیاز به دیگری نداریم که این موارد را از او بگیریم.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران، ادامه داد: اهل بیت(ع) در خصوص تفسیر قرآن در حوزه مبانی، دو گروه مبنا به مردم آموزش داده‌اند که البته از بین روایات منقول از ایشان، قابل استنباط و استخراج است. یک گروه، اصول ناظر بر چیستی قرآن هستند و دیگری، اصول ناظر بر فهم قرآن. اصول ناظر بر چیستی قرآن مباحث شناختی هستند که هر مفسری قبل از ورود به حوزه قرآن کریم باید آنها را بداند و متوجه باشد با چه کتابی سر و کار دارد و سخن چه گوینده‌ای را می‌خواهد تفسیر کند. این خیلی مهم است و غالب مفسران توجه لازم به آن ندارند. دلیل این ادعا این است که در بحث های مقدماتی، بسیار کم به شناخت خود قرآن پرداخته می‌شود.

وی با بیان اینکه گروه دوم اصول ناظر بر فهم قرآن است، گفت: این دسته بعد از گروه فوق‌الذکر به کار می‌آید. یعنی حالا که فهمیدی با چه سخنی مواجه هستی، و گوینده را شناختی، بسم الله، بیا به حوزه فهم. اینجا هم اصول و قواعدی دارد که ائمه به ما آموزش داده‌اند.

اخوان تصریح کرد: اینجانب در پایان‌نامه دکتری‌ام که به لطف اهل بیت علیهم السلام در ایران اول شد و توسط انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) چاپ و منتشر شده است، این دو دسته را از هم جدا کرده‌ام. ما یک سری پایه‌هایی نیاز داریم که در جهت درستیِ اصل اعتقادمان به قرآن  نیاز داریم. کسی که لفظ قرآن را معجزه نمی‌داند؛ کسی که قرآن را تحریف شده می‌پندارد؛ کسی که تأویل را به هیچ شکل در قرآن روا نمی‌شمارد؛ کسی که حجیت ظواهر قرآن را نمی‌پذیرد؛ اینها همه تفسیرشان متفاوت می‌شود و جهت خاصی می‌گیرد که از صحت، فاصله دارد. پس این مبانی باید در ابتدا حلّ و فصل شود. یادگرفتن آن هم از طریق مفسران حقیقی قرآن کریم که هم دوش و قرین قرآن هستند، سالم‌ترین راه است.

وی افزود:‌ جالب است همه مبانی که اهل بیت(ع) به ما یاد داده‌اند با بحث هدایت قرآن مرتبط است. اهل بیت تفسیر قرآنی که به مثابه یک درس، کلاس و واحد دانشگاهی باشد را نمی‌پذیرند. اگر صد کتاب نوشته شود راجع به روش و اصول قرآن، اما یک قدم به هدایت قرآنی نزدیک نشده باشد، پذیرفته نیست، بنابراین اگر اهل بیت اصول و مبانی  به ما یا داده‌اند به این منظور بوده است که به هدف قرآن برسیم و هدف قرآن هدایت بشر در زندگی مادی و معنوی، و دنیا و آخرت بوده است.

اهداف هدایتی؛ غایت تفسیر قرآن از منظر ائمه(ع)

اخوان با بیان اینکه البته بدون تمسک به اصول تفسیر اهل بیت هم، ممکن است هر کسی وارد قرآن بشود فهمی پیدا کند، گفت: چنانچه وقتی فردی کتاب شکسپیر و یا پوشکین را می‌خواند بالاخره  فهمی پیدا می‌کند. قرآن هم کتاب و متن و کلمه و جمله است و هر کسی با هر دین و اعتقادی با خواندن قرآنی چیزی خواهد فهمید. اما اهل بیت(ع) این را تفسیر نمی‌دانند بلکه ایشان وقتی چیزی را تفسیر می‌دانند که مفسر به اهداف هدایتی قرآن نزدیک شده باشد، از این رو هر چیزی را که ایشان یاد داده‌اند در این حوزه و زمینه است. از این رو ما در مکتب تفسیری اهل بیت(ع)، دقت‌های خیلی ریز و غیر لازم، و خارج از حوزه هدایت قرآن نمی‌بینیم.

وی افزود: لازم به ذکر است که در کتاب اینجانب، علاوه بر تقسیم اصول تفسیر به دو گروه: ناظر بر چیستی قرآن، و ناظر بر روش قرآن، هر یک از این دو هم به دو زیر مجموعه تقسیم شده‌اند که عبارت است از: اصول وضعی و اصول کاربردی. علاقمندان را به کتاب مربوطه ارجاع می دهم.

جواز تفسیر مستقل از روایات؛ از منظر اهل بیت

اخوان در پاسخ به این پرسش که آیا اهل بیت‌(ع) تفسیر مستقل از روایات را ممکن می‌دانند و یا خیر؟ گفت: یکی از اصول تفسیر که من مفصل بحث کرده‌ام، امکان فهم قرآن برای انسان‌هاست،‌ اهل بیت(ع) نه تنها فهم قرآن را در خود منحصر نکرده‌اند، بلکه به صراحت و نیز اشارت، مطرح کرده‌اند که شما باید قرآن را بفهمید و اصحاب‌شان را تشویق می‌کردند که اگر می‌خواهید مطلبی را بگویید از قرآن بگویید، یا می‌فرمودند هر سوالی از ما دارید از قرآن بپرسید و منبع قرآنی سخن ما را مطالبه کنید. اگر اهل بیت‌(ع) می‌خواستند فهم قرآن را به روایات تفسیری خود محدود کنند، جا به جای بیاناتشان می‌فرمودند که فهم شما باید در چارچوب روایات ما باشد، درصورتی که چنین چیزی دیده نمی‌شود. برای مثال در آیه وضو وقتی فردی سوال می‌کند که چرا شما می‌فرماید که وضو از پایین به بالا مشکل دارد، حضرت می‌فرماید:«لمکان الباء» یعنی به خاطر «ب» جری که در آیه است و این یعنی هر جا باء جر بود، شما می‌توانید این برداشت را داشته باشید. مهم اینکه امام(ع) به سوال کننده نفرمودند: مطلب همین است که من گفتم، و دلیلش را نپرس!

وی افزود: اگر اهل‌بیت(ع) روایتی را هم گفته‌اند، می‌خواستند راه و روش تفسیر را بیاموزند و بگویند شما که می‌خواهید تفسیر کنید مانند ما عمل کنید. اهل بیت(ع) راجع‌به اهمیت ادبیات و نحو و توجه به سنت پیشین گفته‌اند و با اینکه خودشان متصل به منبع وحی بوده‌اند گاهی از احادیث امام پیشین هم نقل کرده‌اند و این یعنی احادیث پیشین هم می‌تواند از ابزارهای شما برای تفسیر قرآن می‌تواند باشد، اما به این محدود نیست.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران، تصریح کرد: در این جا باید دو نکته تذکر داده شود. اولین نکته این است که اگر ما بگوییم روایت ائمه برای تفسیر قرآن کافی است، مشکل بزرگی به وجود می‌آید و آن این است که تمام روایات تفسیری ما فارغ از اینکه اذعان داریم بین‌شان احادیث ضعیف و جعلی وجود دارد، ۴۹ درصد آیات قرآن را پوشش می‌دهد و در خصوص ۵۱ درصد آیات قرآن روایتی وجود ندارد. اگر بگوییم تفسیر قرآن تنها از مجرای روایت امکان دارد به این معنا خواهد بود که ما بیش از نیمی از قرآن را از حیز انتفاع و فهم ساقط کرده‌ایم، زیرا روایتی در باره‌اش نداریم! بگذریم که بسیاری از روایات موجود اساسا توسط مخالفان شیعه، باطنیون، و دشمنان اسلام وارد حوزه تفسیر شده است. بنابراین به اعتقاد من و بر اساس پژوهش‌هایی که کرده‌ام اهل بیت اصلا نمی‌خواستند بگویند برای فهم قرآن تنها باید محدود به روایات ما باشید.

اخوان در پاسخ به پرسشی در خصوص روایاتی که اهل بیت(ع)از تفسیر قرآن نهی کرده‌اند، اظهار کرد: اتفاقا در این زمینه هم جواب روشنی وجود دارد. یکی دو روایت داریم که اهل بیت(ع) به برخی از افراد گفته‌اند که شما را چه به تفسیر قرآن!  بعد مخالفان جواز تفسیر، این را تعمیم داده‌اند و گفته‌اند اهل بیت(ع)‌ به مردم گفته‌اند که تفسیر نکنید. در صورتی که برای فهم حدیث، باید مخاطب شناسی کنیم و ببینیم حضرت در چه فضایی و به چه کسی این را گفته‌اند و به قول اهل فقه الحدیث، ما باید ببینیم فضای صدور حدیث چه بوده است. باید ببینیم  چه کسی، چه سوالی کرده است که امام این جواب را فرموده‌اند.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران، ادامه داد: کسی که دشمن شیعه است و اعتقاداتش درست نیست به خدمت امام باقر(ع) می‌رود و امام به او می‌گوید که شنیده‌ام که تفسیر قرآن می‌کنی، می‌گوید بلی. حضرت می‌گویند از روی علم یا جهل؟ می گوید از روی علم. می‌فرمایند از تو بپرسم؟ می‌گوید بلی. حضرت چند سؤال تفسیر از او می‌پرسند و پاسخ غلط می‌دهد. اینجاست که امام می‌فرماید: وای بر تو! و توبیخ‌های بعدی، که ناظر بر این است که تفسیر قرآن به این آسانی نیست و این علوم را می‌خواهند و تو نباید سراغ تفسیر قرآن بروی. امام نگفته‌اند که همه مردم نباید تفسیر قرآن کنند! عالمانی چون شیخ طوسی، علامه طبرسی، علامه طباطبائی نباید به سراغ تفسیر قرآن بروند. اما به آن شخص گفته‌اند که تو نباید بروی، زیرا می‌دانستند این فرد حسن نیت ندارد، به سراغ تفسیر قرآن می‌رود، اشتباه کرده و مردم را هم به اشتباه می‌اندازد.

اخوان ادامه داد: روایت دیگری داریم که امام باقر(ع)به فرمایش پیامبر(ص) استناد کرده که فرموده‌اند: چیزی دورتر به عقول مردم نیست، مانند تفسیر قرآن. این را نیز دستاویزی کرده‌اند که فقط برای تفسیر باید به سراغ روایات برویم، در صورتی که امام(ع) نفرموده‌اند شما تفسیر نکنید، بلکه خواسته‌اند که به اهمیت تفسیر قرآن اشاره کنند.

وی تصریح کرد: اگر من می‌گویم افرادی به غیر از اهل بیت(ع) هم می‌توانند تفسیر قرآن بکنند، این بدان معنا نیست که هر کسی از راه رسید می‌تواند تفسیر کند، چنین نیست امام راه را کامل نبسته‌اند اما محدوده گذاشته‌اند و گفته‌اند خیال نکنید تفسیر قرآن کار سهلی است. به تعبیر برخی روایات، عمل «ضرب القرآن بالقرآن» یا «تفسیر به رای» گناه‌های بزرگی هستند. اهل بیت(ع) از یک ط‌رف محدود نکرده‌اند و ازطرف دیگر گفته‌اند که کار آسانی هم نیست. مثل این است که شما بگویید برای معالجه خودتان باید تنها به سراغ پزشکان حاذق بروید، این بدان معنا نیست که راه را برای معالجه خودتان ببندید بلکه به این معناست که شما نباید به غیر متخصص مراجعه کنید.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران، با بیان اینکه از نظر اهل بیت(ع) تفسیر، کار هر کسی نیست، گفت: علامه طباطبایی برای تفسیر از «ب» بسم الله تا «ت» تمت بحار الانوار را ظاهرا سه بار خوانده‌اند و همین‌طور کتاب‌های نحو عربی را کاملا خوانده بودند زیرا به ضرورت نحو عربی آگاه بودند، با این حال بعد از چاپ المیزان کتاب النحو الوافی منتشر شد. من از شاگرد علامه شنیدم که علامه گفته‌اند: اگر من می‌دانستم این کتاب نحو منتشر می‌شود، تفسیر را منتشر نمی‌کردم تا آن را هم مطالعه کنم و بعد تفسیر کنم، چه بسا مطالعه آن کتاب در فهم بهتر من در تفسیر قرآن تاثیر داشت. پس ببینید چقدر دانسته‌های ما دخیل است که قرآن را خوب بفهمیم، واژه‌های عصر نزول را خوب بشناسیم، تطوری که واژه‌ها داشته‌اند را ببینیم، اینکه این ضمیر به کجا بر می‌گردد و به کجا می‌تواند برگردد و یا این مستثنی‌منه چیست و چه چیزی استثنا شده، و آیا هر چیزی را در جمله من می‌توانم استثنا کنم، «انما» در اول جمله چه چیزی را حصر می‌کند، کلمه بعد خود را حصر می‌کند یا کلمه آخر جمله را، و هزار نکته دیگر.

وی افزود: همه این نکات در فهم قرآن و فهم هر متنی بسیار مهم است، بنابراین اگر درباره قرآن فرمودند تفسیر دور از دسترس است، به این خاطر است که کار سختی است، اما اگر کسی تلاش کرد، درس خواند، در کنار تحصیل علم، تهذیب نفس هم کرد، خداوند راه‌هایی در جهت فهم قرآن برایش باز می‌کند. پس راه فهم قرآن به طور کامل بسته نیست که فقط منحصر به اهل بیت(ع) باشد.

اخوان در پایان گفت: نکته آخر اینکه یقین داشته باشیم «فهم کامل، صحیح و قطعی» قرآن فقط و فقط خاص معصومان است که مطهر هستند و مسّ قرآن به معنای واقعی می‌نمایند. غیر آنان هر تفسیری هم بنمایند، نمی‌توان قاطعانه آنرا صحیح شمرد. از همین روست که عالمان با تقوی بعد از هر حکم یا نظری در باره دین یا قرآن، این جمله را ذکر می‌کنند که: والله اعلم.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv