فرارو- میثم قهوه چیان؛ آیتالله هاشمی رفسنجانی در سن 82 سالگی چشم از جهان فروبست، اما میراث او چه بود؟ چه چیزی را میتوان راه هاشمی دانست؟ به راحتی میتوان آخرین موضع سیاسی آیتالله را میراث او خواند و یا راهی را که بیت هاشمی نشان میدهد پیش گرفت، اما آنچه حتی مخالفان موضع سیاسی هاشمی را مجبور به واکنش و تعظیم در مقابل جایگاه رفیعش میکند، میراث هاشمی است که ورای آخرین موضع سیاسی اوست.
نگاه ویژه-میثم قهوه چیان؛ آیتالله هاشمی رفسنجانی در سن 82 سالگی چشم از جهان فروبست، اما میراث او چه بود؟ چه چیزی را میتوان راه هاشمی دانست؟ به راحتی میتوان آخرین موضع سیاسی آیتالله را میراث او خواند و یا راهی را که بیت هاشمی نشان میدهد پیش گرفت، اما آنچه حتی مخالفان موضع سیاسی هاشمی را مجبور به واکنش و تعظیم در مقابل جایگاه رفیعش میکند، میراث هاشمی است که ورای آخرین موضع سیاسی اوست.
آیتالله هاشمی در بستر اسلام سیاسی رشد یافت و وارد سیاست شد، اما تفاوت وی با برخی دیگر از خوانشگران اسلام سیاسی این بود که خود از دستاندرکاران سیاسی بود. حضور وی در لایههای بسیارِ سیاسی، قابل ملاحظه است. از تصمیمگیری در شورای انقلاب تا ریاست مجلس، از تدابیر مهم در خبرگان رهبری تا ریاست جمهوری، از صحنههای رقابت با اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری تا محور اجماع و عامل پیروزی اصلاحطلبان در همین انتخابات؛ جولانگاه حضور پر رنگ آیتالله هاشمیرفسنجانی بوده است.
آیتالله-سیاستمدار آیتالله هاشمیرفسنجانی از طلاب حاذق حوزه علمیه قم و البته مکتب فقه سیاسی آیتالله العظمی روحالله الموسویالخمینی بود. تفسیر قرآنش با نام تفسیر راهنما در بیست جلد، تایید بسیاری از اساتید علوم قرآن و حدیث را برانگیخته است. مصطفی دلشادتهرانی، عضو هئیت علمی دانشگاه قرآن و حدیث، این تفسیر را از بهترین تفاسیر معاصر قرآن میداند. اما آیتالله را بیشتر با صفت دیگری میتوان شناخت؛ سیاستمدار.
اگر چه مکتب اسلام سیاسی امام خمینی آشتی دیانت و سیاست بود و بسیاری از روحانیون وارد سیاست شدند، اما کمتر روحانیی را میتوان یافت که به معنای دقیق سیاستمدار باشد. باز نگاهی به مفهوم سیاست در معنای دقیق و واقعی کلمه، متنی از انتخابهای دشوار را مینماید که باید به نتیجه منجر شود. در متن سیاست، اخلاق رنگ دیگری میگیرد. بیتردید آیتالله-سیاستمدار در بازیهای سیاسی متعددی وارد شد، اما در همه آنها پیروز میدان نگردید. همین عنصر او را شایسته نام عنوان «سیاستمدار» میکند. کسی که سیاست را نه نتیجهای خاص، که نفس بازی و راه سیاستورزی میداند.
از وضع موجود تا وضع مقابل آیتالله هاشمیرفسنجانی را تا سال 1384 میتوان نماد وضع موجود دانست. اگر چه هاشمی در انتخابات مجلس ششم و در راس لیست اصولگرایان از اصلاحطلبان شکست خورد اما، آیتالله-سیاسمتدار، بر وفق قواعد بازی دوباره ظاهر شد و اینبار پس از پیروزی بر اصلاحطلبان در دور اول، به محمود احمدینژاد باخت.
پس از سیاستهای دولت «مهرورز» آیتالله جناح خود را از وضع موجود به وضع مقابل تغییر داد. این تغییر البته تا 1388 آرام آرام بود. سیاست وی تا سال مذکور افشاگری بود و نصیحت که در وضع موجود فرو نمیرفت تا آنکه در سال 88 از جناح وضع منتقد سر برآورد و بازی سیاست را دوباره پی گرفت.
پس از سال 88، آیتالله-سیاستمدار رفته رفته ملجا بسیاری از راندگان وضع موجود شد و محبوبیتش در میان اصول گرایان تندرو به پایینترین نقطه رسید. از جمهوریت نظام در مقابل فیلسوفان تندرو ایستاد و در جبههای دیگر دانشگاه آزاد را حفظ کرد. بازی سیاست برای او هم در جبهههای کلی و هم در جبهههای خرد معنا داشت. در همه این سالها رابطه نیکوی خود را با مقام معظم رهبری حفظ کرد و بار دیگر در سال 1392 وارد گود شد.
درخواست بسیاری از کنشگران، بزرگان و دلسوزان نظام باعث شد تا هاشمی وارد میدان انتخابات شود. پیشبینیها خبر از پیروزی قاطع و درخشان آیتالله میداد، اما ردصلاحیت وی، نفسها را در سینه حبس کرد. حالا همه چشمها به اجماع روحانی و عارف دوخته شده بود و این جا بود که باز سیاست او پیروزی روحانی را حاصل کرد تا بگوید که بعد از آن مرحله دیگر میتواند راحت بمیرد. هاشمی اگر چه از وضع موجود به وضع مقابل منتقل شده بود، اما با 92 وضع مجامعی در حیات سیاسی او حاصل آمد.
میراث آیتالله؛ دیالکتیک هاشمی شاید بتوان سنت ماندگار آیتالله هاشمی رفسنجانی را در زیست سیاسی او یافت. او سیاست را به معنای دقیق کلمه درک کرده بود. هر چند او شاید به صورت انحصاری شرایطی را داشت که بتواند حیات سیاسی خودویژهای داشته باشد، اما تغییر جهت سیاسی در پی شنیدن روح زمانه، خصوصیتی از شخصیتاش بود که میتواند درس آموز باشد.
هاشمی در عین حالی که قواعد سیاست در چارچوب جمهوری اسلامی را میدانست، به پشتوانه جایگاهش در نظام، روح زمان را شنید. او سیاست را نه با ایده که با عمل پیوند زد. او منافع ملی را نه در ذهن که در عین جست و محبویت ده سال پایان عمرش محصول این تغییر فاز بود. آنچه مخالفان در مقابل آن سر تعظیم میآورند یا میراث آیتالله را شاید بتوان در مشی سیاست واقعگرایانه و دیالکتیک سیاسی او جست. سیاستی که به رغم تغییر فاز توانست بسیاری از اصولگرایان میانه را به خود جذب کند و این یعنی ارتقا وضع موجود به وضع مجامع پس از تضاد با وضع مقابل.
او به دنبال نتیجه برد-برد بود. به هر طریقی نمیخواست حرفش را بر کرسی بنشاند. وی کسی بود که اگر چه روزی روزنامهنگاران و دانشجویان از او دور مینشستند اما توانست روزی به عنوان محبوب ایشان باشد. همین عناصر متضاد و حرکت سیاسی دیالکتیک گون است که همه را به تعظیم در مقابل خود وا داشته است