با توجه به اتفاقات اخیری که در کشورهای مختلف منطقه از شمال افغانستان گرفته تا شمال آفریقا افتاده است، میتوان این گونه برداشت کرد که القاعده با سیستمی جدید در حال تقویت است و این بار قصد دارد مرزهای نفوذ خود را تا سواحل مدیترانه گسترش دهد.
با توجه به اتفاقات اخیری که در کشورهای مختلف منطقه از شمال افغانستان گرفته تا شمال آفریقا افتاده است، میتوان این گونه برداشت کرد که القاعده با سیستمی جدید در حال تقویت است و این بار قصد دارد مرزهای فعالیت خود را تا دل آفریقا و اسرائیل یا به عبارت بهتر تا سواحل دریای مدیترانه و جنوب روسیه گسترش دهد. اتفاقاتی که ظرف یک ماه اخیر افتاده، موید این ادعا است.
روز دوشنبه 26 مرداد منابع خبری اعلام کردند، در پی وقوع یک حمله انتحاری در جنوب روسیه و در منطقهای نزدیک به چچن حداقل 21 نفر کشته شدند. عامل انتحاری با انفجار یک کامیون این عملیات تروریستی را انجام داده بود.
روز جمعه 23 مرداد منابع خبری گزارش دادند، رهبر گروهک جندالله وابسته به القاعده در غزه پس از یک درگیری خونین با نظامیان حماس امارت اسلامی خود را در این منطقه اعلام کرده است. گرچه سرویسهای امنيتى دولت حماس در نوارغزه روز شنبه نبرد خونینی را با افراد گروه مسلح جند الله انجام دادند و شب همان روز با حمله به آخرين پناهگاه اين گروه رهبر این گروهک موسوم به عبدالطيف موسى را کشتند. اما بسیاری از کسانی را که خیال میکردند نسخه القاعده برای همیشه پیچیده شد، از خواب بیدار کرد و به آنها فهماند خطر این جریان افراطی هنوز جدی است و چه بسا در بیخ گوش آنها باشد. در آن درگیریها که دو روز به طول انجامید در حدود 66 نفر کشته و نزدیک به 200 نفر زخمی شدند.
سال 2007 نیز جریانی مشابه همین جریان که خود را جندالشام مینامید در لبنان ظهور کرد و پس از 6 ماه درگیری خونینی که با ارتش لبنان انجام داد، اردوگاه فلسطینیان را به تلی از خاکستر تبدیل کرد.
اما خطر القاعده را باید دورتر از این تصور کرد. در هفته اول ماه مرداد خبری در رسانهها پیچید که بسیاری از تحلیلگران به ویژه دست اندرکاران گروههای تحقیقاتی و مبارزاتی مبارزه با القاعده را در بهت فرو برد. جنبش طالبان در نیجریه با ارتش این کشور درگیری خونینی انجام داد که حداقل چهار روز به طول انجامید و طی آن دست کم 300 نفر کشته شدند. درگیری که باعث شد تمام ساکنان مناطق درگيرى در خانههاى خود پنهان شده و خيابانهاى اين مناطق به حالت متروک در آید. همچنین نزدیک به سه هزار نفر نیز از خانه و کاشانهشان آواره شدند. این درگیریها سه ایالت مهم نیجریه را درگیر جنگ کرد.
دولت نیجریه اعلام کرد، بر اساس اطلاعات سازمان امنیت طالبان نيجريه در سال ۲۰۰۴شکل گرفت و عمده اعضاى آن را افراد رانده شده از افغانستان تشکيل مىدادند. در آن زمان شمار اعضاى طالبان نيجريه تنها ۲۰۰نفر بود اما در حال حاضر هيچ کس از شمار اعضاى اين گروه اطلاع دقيقى ندارد.
جالب آن که برخى از رهبران مذهبى نيجريه حمله نيروهاى نظامى اين کشور به مواضع طالبان را محکوم و اين گونه اقدامات دولت را تاسف بار توصيف کردند. اقدامی که نشان میدهد جریان طالبان نیجریه تا چه اندازه در میان مردم این کشور جایگاه ویژهای برای خود دست و پا کرده است.
هفته گذشته نیز دولت الجزایر اعلام کرد، شماری از اعضای القاعده را در این کشور بازداشت کرده است. همچنین چهار نفر از اعضای این شبکه در درگیری با نیروهای پلیس الجزایر در مناطق کوهستانی این کشور کشته شدند.
یک روز پس از آن اعلام شد، پلیس کویت 44 نفر را که مظنون به همکاری با شبکه القاعده بودند، بازداشت کرده است. پلیس کویت اعلام کرد، این افراد قصد حمله به پایگاه نظامیان امریکایی در این کشور را داشتند.
دولت عربستان سعودی نیز در همین هفته 16 نفر را که گفته میشد با القاعده همکاری داشته و قصد انجام عملیات خرابکاری در کشور را داشتند، بازداشت کرد. ظاهرا هدف آنها حمله به مقر نیروهای امریکایی در عربستان بود.
بنا به اطلاعات ارتش امریکا در عراق نیروهای القاعده از ابتدای سال 2008 تصمیم به ترک عراق گرفتند و شمار نیروهای این جریان در این کشور رو به کاهش شدید است. به گفته دستگاه امنیتی وابسته به این ارتش نیروهای القاعده اکنون راه کشورهای لبنان، یمن، چچن، سودان، تانزانیا، اریتره، الجزایر، سومالی و دیگر کشورهای آفریقایی را در پیش گرفتهاند.
حضور القاعده در سومالی به اندازهای قوی شده است که دست به راهزنی دریایی از کشتیها و ناوهای بزرگ خارجی میزند و تا کنون دولتهایی که تصمیم به سامان دادن به امور امنیتی، اجتماعی و سیاسی این کشور گرفتهاند به دلیل نفوذ گسترده القاعده از رسیدن به اهداف خود بازماندهاند. شیخ شریف احمد رئیس جمهوری جدید سومالی است که خود در گذشته از مبارزان افراطی علیه دولت مرکزی و نیروهای امریکایی بود که اکنون با دور شدن از منش سابقش و در اختیار گرفتن قدرت تلاش دارد کشور را آرام کند که تا کنون با ناکامیهای بسیاری مواجه شده است.
از سوی دیگر کاهش بیانیههای سران القاعده چون بن لادن و ایمن الظواهری که نسبت به گذشته از لحاظ کمیت و کیفیت یا کم شده یا ضعیفتر از سابق است، نشان میدهد که القاعده از سیستم مدیریت سابق خود خارج شده و به جای سیستم هرمی سیستم مدیریت همسطح را برگزیده است. در همین حال ظاهرا بیشتر نیرو و توان این شبکه در طالبان متمرکز شده و اکنون غالب حرکتهای تروریستی را جنبش طالبان انجام میدهد. البته در جاهایی که هنوز طالبان نفوذ نکرده یا هنوز مستقر نشده، القاعده خود دست به کار میشود. این شیوه باعث شده که طالبان از شرق آسیا تا غرب آفریقا نفوذ داشته باشد.
به وضوح میبینیم که القاعده و طالبان دست در دست هم در خاورمیانه و آفریقا فعال شدهاند و ضمن بازسازی خود قصد گسترش دامنه فعالیتهای خود را دارند. حجم گسترده این تحرکات که تا یونان، آلمان و ایتالیا نیز رسیده، نشان میدهد که این دو گروه افراطی به محض استقرار در مناطق مورد هدف خود، قصد طرحریزی و اجرای یک حمله بزرگ تروریستی به دل اروپا و غرب را دارد.