سکوت معنادار جمهوری اسلامی ایران، در قبال این تلاش گسترده و بسیار مشهود مسلمانان سین کیانگ یادآور انفعال مثال زدنی در مقابل بحران در چچن و سرکوب شدید و خونین مسلمانان چچن توسط دولت روسیه است. دکتر الهه کولايى، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی طی یادداشتی در سایت دیپلماسی ایرانی نوشته است:
ایالت خودمختار سین کیانگ چین بیش از کشور ما وسعت دارد و حدود 16 میلیون نفر سکنه آن را تشکیل دادهاند. این ایالت در مسیر راههای ارتباطی مهم چین با کشورهای دیگر در غرب آسیا و اروپا (درگذشته جاده ابریشم) قرار گرفته است. سین کیانگ در مرکز سرزمینهای وسیع در میانه اوراسیا قرار گرفته است و شهر ارومچی مرکز آن به نام شهر دور از اقیانوس خوانده شده است. سین کیانگ از نظر منابع طبیعی بسیار غنی است و نفت فقط یکی از منابع مهم آن به شمار میآید.
از قرن 15 مسیحی اسلام وارد این سرزمین شد و همانند دیگر مناطق چین توسعه پیدا کرد. بسیاری از صوفیان و عارفان ایرانی در نشر باورهای اسلامی در چین نقش ایفا کردند و در میان آنها پیروان نقشبندیه[1] تاثیر بسیار جدی داشتند.
به باور برخی از صاحب نظران تاریخ نقشبندیه قرون 18 و 19 در چین را باید تاریخ اسلام در چین دانست. از قرن 19 فشار حکومت چین بر مسلمانان بسیار شدت یافت و اعتقاد بر جهاد و شهادت در میان مسلمانان شرایط را برای پایداری و مقاومت مستمر آنها فراهم کرد.
در دوره جدید و در قرن بیستم این فشار و سرکوب مسلمانان ادامه داشت، به ویژه با حاکم شدن نظان کمونیستی بر چین، فشار بر مسلمانان سینکیانگ مانند دیگر مسلمانان شدت پیدا کرد. دراین دوره آنها به عنوان نیروهای ضد انقلاب مورد شناسایی و سرکوب قرار میگرفتند.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و احیای خودباوری مسلمانان امواج این بیداری اسلامی به میان مسلمانان چین، به ویژه مسلمان سینکیانگ انتقال پیدا کرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و با برپایی جمهوریهای مستقل مسلمان نشین در آسیای مرکزی احیای گرایشهای اسلامی در سینکیانگ برای دولت چین از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار شد و تهدید اسلامگرایی در استان سینکیانگ برای دولت چین بسیار جدی و با حساسیت زیاد مورد توجه قرار گرفت.
جنگ داخلی تاجیکستان که در واقع مبارزهای برای برهم زدن ساخت قدرت سیاسی سنتی در این کشور بود به عنوان نمادی از شدت "تهدید اسلامی" در آسیای مرکزی و سراسر مناطق مسلماننشین جمهوریهای پیشین شوروی شناخته شد. انتقال امواج بیداری اسلامی از آسیای مرکزی که در همسایگی استان سینکیانگ چین قرار گرفته و احیای گرایشهای اسلامی برای دولت چین به دغدغهای جدی تبدیل شد که با حوادث ترورسیتی 11 سپتامبر 2001، شرایط برای تشدید فشار بر مسلمانان تحت عنوان مبارزه با تروریسم اسلامی در سراسر منطقه آسیای مرکزی و پیرامون آن و از جمله استان سینکیانگ فراهم شد. روسیه نیز از این شرایط برای حل بحرانهای قومی در قفقاز شمالی به خوبی بهره گرفت و در پرتو تحولات پس از 11 سپتامبر 2001، فشار بر نیروهای اسلامگرا در سراسر منطقه با حمایت چین و روسیه شدت پیدا کرد و فضای مبارزه جهانی با تروریسم شرایط مناسبی را برای این دولتها برای برخورد با گرایشهای مسلمانان و افزایش خودآگاهی سیاسی آنها به وجود آورد.
سازمان شانگهای هم که در چارچوب علایق امنیتی چین و روسیه با حضور کشورهای آسیای مرکزی تشکیل شد، در واقع یکی از تهدیدهای امنیتی این منطقه را با نوزایی حیات اسلامی مرتبط ساخت.
هم نخبگان سیاسی منطقه آسیای مرکزی و هم دولتهای چین و روسیه، بیداری اسلامی در سراسر مناطق مسلماننشین را تهدیدی جدی علیه ثبات، امنیت و علایق و ملاحظات خود برآورده کردند. چین و روسیه با وجود رقابتهای سیاسی-اقتصادی در آسیای مرکزی و مناطق پیرامون آن، اهمیت مبارزه با اسلامگرایان و مهار نیروهای اسلامگرا را در سراسر منطقه در یک رویکرد مشترک هدف قرار دادند.
این نکته بسیار مهم است که قزاقستان، تاجیکستان و قرقیزستان بیش از 2500 کیلومتر مرز مشترک با چین دارند، بنابراین احیای گرایشهای اسلامی در این کشورها برای دولت چین بسیار نگران کننده بود بنابراین برنامههای وسیعی در سازمان شانگهای برای مقابله با گرایشهای اسلامی طراحی و اجرا شده است.
از آنجا که دولت چین برنامههای وسیعی برای پیوستن به بازارهای وسیع انرژی در آسیای مرکزی و حضور فعال در شکل بخشیدن به شبکه حمل و نقل انرژی در منطقه دارد، ایجاد امنیت، آرامش و ثبات در سینکیانگ برای این کشور از حساسیت ویژهای برخوردار است. بهویژه آنکه این امنیت و ثبات مورد نظر نخبگان حاکم بر آسیای مرکزی هم هست. آنها الگوی سیاسی-اقتصادی چینی را برای توسعه آسیای مرکزی بیشتر میپسندند و در شرایطی که کاهش وابستگی همه جانبه به روسیه برای این کشورها حائز اهمیت است، چین میتواند اهرم مناسب در این زمینه به شمار آید.
لازم به ذکر است که از دهه 1980 دولت چین برای مذاهب و اقلیتها تسهیلاتی را در نظر گرفته بود که به نوبه خود افزایش خودآگاهی مسلمانان را در پی داشت. بر همین اساس همزمان با تحولات در اتحاد جماهیر شوروی، استان سینکیانگ چین با ناآرامیها و تنشهایی مواجه بوده است. در دوران جنگهای افغانستان، مجاهدین افغان به مسلمانان سینکیانگ یاری میرساندند و برای آنها سلاح فراهم میکردند. در آغاز دهه 1990 شورشهای وسیع در استان سینکیانگ شکل گرفت و در نیمه دوم دهه 1990 این درگیریها مجدد بین مسلمانان و دولت چین گسترش پیدا کرد و دولت چین محدودیتهای جدی برای مسلمانان و فعالیتهای آنها اجرا و پیگری کرد.
امروز هراس از تکرار حوادث چچن برای دولت روسیه همان نگرانی را در قبال مسائل مسلمانان استان سینکیانگ برای دولت چین در بر داشته است. انتقال گسترده چینیهای هان به استان سینکیانگ بخشی از برنامه محدود سازی و کنترل شدید مسلمانان توسط دولت چین در این استان را تشکیل داده است.
در شرایطی که مسلمانان استان سینکیانگ برای به دست آوردن حقوق انسانی خود در تعیین سرنوشت خود تلاش میکنند، سکوت معنادار جمهوری اسلامی ایران، در قبال این تلاش گسترده و بسیار مشهود مسلمانان سینکیانگ یادآور انفعال مثال زدنی در مقابل بحران در چچن و سرکوب شدید و خونین مسلمانان چچن توسط دولت روسیه است که در واقع نشان میدهد برخلاف بسیاری از تحلیلها درباره سیاست خارجی ایران، این سیاست خارجی بیش از آنکه گرایشهای ایدئولوژیک داشته باشد، در چارچوب حفظ قدرت و افزایش آن، رهبران جمهوری اسلامی را به سوی واقعگرایی و عملگرایی روزافزون پیش برده است.