فرارو- دونالد ترامپ از جریان کنوانسیون ملی جمهوریخواهان که هفته گذشته برگزار شد بسیار هیجانزده و راضی است. او روز جمعه در یک رویداد انتخاباتی در کلیولند گفت: " یکی از بهترین کنوانسیونها بود." این چهار روز "باورنکردنی" بود. سخنرانان بسیار "قانونمند" بودند و "وحدت" میان افراد حاضر "شگفتانگیز" بود.
به گزارش فرارو به نقل از پولیتیکو، این یک نوع روایت از این گرد همآیی است. بسیاری دیگر از ناظران بر مسائل دیگری تمرکز کردهاند: خروج نمایندگان از سالن، شعارها و جنجال سرقت ادبی و سپس فریادهای وحشیانهی "او (کلینتون) را زندانی کنید" و سردرگمیِ مصاحبه سیاست خارجی در بحبوحهی تمام این جریانات. تماشاچیان حاضر آن را "بدترین کنوانسیونی که تابهحال دیدم" توصیف کردند و به این فکر میکردند که آیا "بدترین کنوانسیون سیاسی" بوده است یا خیر.
مجله پولیتیکو تصمیم گرفت تکلیف این موضوع را مشخص کند. از گروهی از مورخان سیاسی دراینباره سؤال کردیم: بدترین کنوانسیون در تاریخ آمریکا کدام بود و جایگاه این کنوانسیون کجا است؟
توافق اینگونه بود: این گرد همآیی بسیار بد بود. چه از لحاظ برهم ریختگی و بینظمی، آسیبی که به حزب وارد کرد و یا از لحاظ نامناسب بودن پیام. با این تفاسیر این کنوانسیون در لیست نهایی تمام مورخان قرار میگیرد، اگر نگوییم در صدر لیست. جک راکوو نوشت: "گرد همآیی جمهوریخواهان مطمئناً میتواند در میان سه تا پنج کنوانسیون بد در تاریخ سیاسی آمریکا قرار بگیرد."البته راکوو عقیده ندارد عواقب منفی و پایدارِ مثلاً شورش سال 1968 در کنوانسیون ملی دموکراتها را نداشت. و دیوید گرینبرگ این رویداد را یک " افتضاح" خواند اما بازهم بهپای گرد همآیی دموکراتها در سال 1972 نمیرسد.
دیگر مورخان عقیده دارند که این کنوانسیون ملی جمهوریخواهان در پایینترین سطح کیفیت در تاریخ آمریکا قرار دارد. هدر کاکس ریچاردسون میگوید: "ازلحاظ بینظمی، درگیریهای درونحزبی، نژادپرستی و زبان تند دستکمی از کنوانسیون ملی دموکراتها در سال 1868 ندارد (در سال 1868 نمایندگان این جمله را شعار خود قراردادند: " این کشور برای مردم سفیدپوست است، بگذارید یک سفیدپوست قدرت را به دست بگیرد."
جیسون اسکولز نوشت: "کنوانسیون 2016 حزب جمهوریخواه بسیار قابلتوجه بود. نه به دلیل بینظمی و اختلافنظرها یا عدمحمایت تد کروز، بلکه به دلیل پیام روشنی که میفرستاد: "نفرت". فدریکو فینچلستاین نیز تنفر و نفوذ جهانی این مجمع را دید: "برای مورخان فعال درزمینهٔ فاشیسم ازجمله خودم، این کنوانسیون یک پدیده کاملاً جدید بود... در بالاترین سطح جمهوریخواهی، نشان از یک برتری آمریکایی جدید بود که با یک پوپولیسم بیگانه هراس در حال گسترش به تمام جهان است."
***
دیوید گرینبرگ یکی از ویراستاران مجله پولیتیکو و استاد تاریخ و روزنامهنگاری و مطالعات رسانهای در دانشگاه راتگرز: کنوانسیون کلیولند یک افتضاح بود، اما یک شکست نبود. تاریخ ما کنوانسیونهای فاجعهبارتری را نیز دیده است که در آن تمام جناحهای یک حزب از مجمع خارج شدند تا به مناقصه شخص سوم بپیوندند. رأیگیری در میان درگیریهای آشتیناپذیر روزها به طول انجامید و خشونت به خیابانها و خود مجمع کشیده شد.
یکی از شکستهای مفتضحانه و خندهدار در کنوانسیون 1972 در میامی رخ داد که در آن جورج مک گاورن برای رهبری دموکراتها انتخاب شد. همانند جنبش "ترامپ هرگز"، آن زمان نیز جنبش " مک گاورن را متوقف کنید" به وجود آمد و سعی کرد فعالیتهای سناتور را متوقف کند. حتی در رأیگیریها، چهل درصد نمایندگان به دیگر نامزدها ازجمله هنری جکسون، جورج والانس و شرلی چیزولم رأی دادند.
***
جک راکوو استاد تاریخ و علوم سیاسی در دانشگاه استنفورد: این کنوانسیون جمهوریخواهان قطعاً میتواند در لیست سه تا پنج کنوانسیون بد در تاریخ سیاسی آمریکا قرار بگیرد. اما بهعنوان یک دموکرات که به این موضوع افتخار میکنم، هنوز هم کنوانسیون دموکراتها در سال 1968 را از آخرین مجمع جمهوریخواهان بدتر میدانم (که متأسفانه در آن شرکت نکردم زیرا به خدمت سربازی فراخوانده شده بودم). تنها زمانی اهمیت آخرین کنوانسیون ملی جمهوری خواهان مشخص میشود که پیامدهای کوتاه و بلندمدت آن بر روی نظرسنجیها و مبارزات انتخاباتی ترامپ معلوم شود. این کنوانسیون بیش از هر چیزی انتقادات موجود ( چه درونحزبی و چه انتقادات خارجی) درباره نقص کشنده و مرگبار ترامپ را تأیید میکرد. در مقابل، کنوانسیون سال 1968 بهخودیخود برای حزب دموکرات پیامدهای ماندگاری داشت که حتی در دهه بعد نیز طنینانداز شد.
***
مارگارت اومارا استادیار تاریخ در دانشگاه واشنگتن:بدترین کنوانسیون تاریخ؟ یک مدعی قوی جمهوریخواهان در مجمع سال 1932 هستند. رئیسجمهور هربرت هوور در انتخابات اولیه موفق شد. اما هم در محتوا و هم در سبک یک شکست بهحساب میآمد. هوور مسئول شاخه اجرایی در طول بدترین بحران اقتصادی آمریکا بود و رهبران جمهوریخواه تصمیم گرفتند تا حد ممکن اشارهای به آن نکنند. در عوض تمام جریان کنوانسیون بر القای ممنوعیت متمرکز شد؛ موضوعی که در میان حزب جمهوریخواه بسیار داغ بود اما برای آمریکاییهای نزدیک به خط فقر اهمیت زیادی نداشت. بدتر از آن، در دورهای که کنوانسیونها به رویدادهای رسانهای مهمی تبدیلشده بودند ( هر دو کنوانسیون در آن سال پخش رادیویی شدند)، کنوانسیون جمهوریخواهان کاملاً بی هیجان و خوابآور بود. گزارشگران آن را "فوقالعاده بیرنگ" توصیف کردند. یکی از نمایندگان دلسرد جمهوریخواه اظهار تأسف کرد که کنوانسیون آنقدر کسلکننده بود که حتی "دیوانهها نیز اهمیتی نمیدهند در مراسم چه رخ میدهد."
با یک برنامه مبهم اقتصادی، پیامی قدیمی و هیچگونه هیجان درباره اینکه چه کسی پیروز میشود، مجمع این پیام را القا میکرد که حزب و نمایندهاش کم انرژی و غیرقابل دسترسی هستند. ممکن است مردم به یاد داشته باشند که "روزهای شاد دوباره برگشتهاند" آهنگ ستاد مبارزاتی فرانکلین روزولت شد. اما چیزی که نمیدانند این است که این آهنگ ابتدا در کنوانسیون حزب جمهوریخواه پخش شد. در مجمع جمهوریخواهان شبیه به آهنگ عزاداری بود اما در مجمع دموکراتها، با پیام خوشبینانهی آنها همخوانی داشت. بعدها روزولت از این آهنگ در تمام رقابتهای انتخاباتی استفاده کرد.
مجمع جمهوریخواهان در سال 2016 چه تأثیری خواهد داشت؟ این مجمع داستان را تغییر نداد، شکنندگیها و نقاط ضعف حزب را التیام نداد و بسیار جای تعجب است اگر تأثیری بر ذهن افراد زیادی گذاشته باشد. هرچند الآن بسیار زود است که بگوییم کاهش تأکید ترامپ بر پیامش به کلیدی برای موفقیتش تبدیل میشود یا گامی مرگبار به سمت شکست. باید برای ارزیابی این موضوع منتظر نسل بعدی مورخان بمانیم.
*** جاش تسایتز در استاد دانشگاه پرینستون تاریخ و سیاست آمریکا: اگر از بدترین منظورمان "بینظمترین" و " بد اجراترین" باشد، گرد همآیی جمهوریخواهان در کلیولند یکی از بهترین گزینههاست. اما چه کسی میگوید یک سخنرانی رونویسی شده، یک سالن نیمهخالی و عدمحمایت تد کروز بدتر از کنوانسیون حزب دموکرات در سال 1972 است که آنقدر ضعیف اداره شد که نامزد حزب در ساعت 3:00 صبح سخنرانی خود را اجرا کرد. یا کنوانسیون دموکراتها در سال 1924 که برای انتخاب یک نامزد به بیش از صد رأی نیاز داشت؟ یا کنوانسیون جمهوریخواهان در سال 1964 که شبیه به یک دعوای میخانهای بود؟
اما اگر منظورمان از بدترین عصبانی، زشت و مسموم باشد، باید گفت که کنوانسیون هفته گذشته بدترین کنوانسیونی بود که از زمان دموکراتها در سال 1868 کشور به خود دیده بود. در آن سال فرانک بلر که سابقاً محافظهکار و مخالف بردهداری بود، در آستانه کنوانسیون نامهای عمومی منتشر کرد و جمهوریخواهان را به آزاد کردن "نژاد سیاهان نیمه- وحشی" متهم کرد که "زنان سفیدپوست را درگیر شهوت افسارگسیخته میکنند." این نامه او تأکیدی بر شعار کنوانسیون بود که میگفت "این کشور برای مردم سفیدپوست است، بگذارید یک سفیدپوست قدرت را به دست بگیرد." یک استراتژیست دموکرات بیشرمانه اذعان کرد که تنها راه پیروزی حزب تحریک "نفرت نسبت به برابری با سیاهپوستان" است.
امروزه کسی نمیتواند از زیر این سطح از نژادپرستی قِسر در برود. اما در مجمع سال 2016 با لحنی سرشار از نژادپرستی برگزار شد که در صدسال گذشته دیده نشده بود. در تحریکهایشان علیه لاتینها و مسلمانان، سخنرانان کنوانسیون ازجمله دونالد ترامپ، کاملاً روشن ساختند که اعتقاددارند این کشور برای مسیحیان اروپایی تبار است و باید اجازه دهیم آنها اداره کشور را در دست بگیرند.
***هدر کاکس ریچاردسون استاد تاریخ آمریکا در کالج بوستون:
کنوانسیون ملی جمهوریخواهان از لحاظ بینظمی و اختلافات درونحزبی، نژادپرستی و زبان تند و نامناسب بسیار تکاندهنده بود؛ اما بازهم بهپای مجمع ملی دموکراتها بهعنوان بدترین در تاریخ آمریکا نمیرسد. جالب است که این دو مجمع بسیار مشابه بودند.
در سال 1868 و تنها سه سال پس از پایان جنگ داخلی، دموکراتها برای نوشتن یک پلت فرم و انتخاب نامزد ریاست جمهوری در نیویورک ملاقات کردند. دموکراتها از جمهوریخواهانی که کنفدراسیون را شکست داده و بردهها را آزادکرده بودند، بسیار متنفر بودند و حتی تنفر بیشتری از دولت فدرال قدرتمند که آنها را وادار به اجرای برابری نژادی میکرد داشتند. اما مخالفت شدید با دولت فدرال بدین معنا نبود که میان خود اتحاد دارند. رهبران حزب باید میان نژادپرستی رأیدهندگان دموکرات سفیدپوست با سرمایهداران شرق که میخواستند در برابر مالیات مقاومت کنند و خواستار پرداخت کامل پنج میلیارد دلار بدهیِ ملی بودند، تعادل برقرار کنند.
نتوانستند. کنوانسیون در برابر سفیدپوستان جنوبی سر فرود آورد. نمایندگان اعلام کردند کشور متعلق به "مردم سفیدپوست" است. پلت فرم به دولت اتحادیه که بهتازگی در جنگ داخلی پیروز شده بود حمله کرد و خواست به برابری سیاهوسفید، مالیات و بوروکراسی دولتی پایان داده شود. مهمتر از همه، با درخواست از رأیدهندگان پولدار برای بازپرداخت بدهیهای ملی با ارز کمارزش، آنها را از خود راند. جناحهای مختلف در بیستودو رأیگیری بر سر نامزدی حزب مبارزه کردند. سپس نمایندگان، در اوج ناامیدی به رئیس مجمع که یک محافظهکار اهل نیویورک بود رأی دادند. او نیز گفت مطلقاً حاضر نیست خدمت کند و این وظیفه را بر عهده نگرفت. اما با اینحال زمانی که سالن را ترک کرد، کنوانسیون او را نامزد حزب اعلام کرد. شرکت در مبارزات انتخاباتی با یک نامزد مشکلساز و نداشتن اصول کافی بهجز تخریب دولت فدرال وبرتری نژادی سفیدپوستان، باعث شد دموکراتها شکست بخوردند.
***
کوین کروز استاد تاریخ در پرینستون: در حالت ایده آل، یک کنوانسیون سیاسی باید حزب را متحد کند و برای مردم پیامی مثبت داشته باشد. با اینکه کنوانسیون جمهوریخواهان در این دو زمینه بسیار ناموفق بود، ولی بازهم بهپای مجمع دموکراتها در سال 1968 نمیرسد. دموکراتها در سال گذشته دچار هرجومرج زیادی شده بودند (شورشیان ضد جنگ یوجین مک کارتی، اعلام خیرهکننده لیندون جانسون که نامزدی را قبول نمیکند و ترور رابرت اف کندی در جریان مبارزات انتخاباتی) و این مجمع تنها اوضاع را بدتر کرد.
فعالان ضد جنگ به شیکاگو آمدند تا نهتنها به "حزب مرگ" اعتراض کنند، بلکه هرجومرج را به خیابانها بکشانند. در مقابل شهردار ریچارد دیلی واکنش قابلتوجهی نشان داد: تمام نیروی دوازدههزارنفره پلیس در شیکاگو در شیفتهای دوازدهساعته قرار داده شدند و 7500 نیروی ارتش برای سرکوب شورش بالقوه در محلههای سیاه نشین مستقر شدند و شش هزار گارد ملی مجهز به آتش پاش و بازوکا که برای جنگ با هیپیها آموزشدیده بودند. زمانی که کنوانسیون از جنگ حمایت کرد، دو طرف در خیابانها درگیر شدند و تبدیل به چیزی شد که گزارشهای رسمی آن را "شورش پلیس" خواندند.
صحنههای درگیریها در خیابان به مدت هفده دقیقه بهصورت زنده برای کل کشور پخش شد و هرجومرج به خود کنوانسیون کشید. سناتور ریبیکاف "تاکتیکهای گشتاپو" پلیس را محکوم کرد. در پاسخ شهردار "دیلی" موجی از فحش و ناسزا را روانه او کرد. همه این وقایع نشاندهنده حزبی شدیداً متفرق و خارج از کنترل بود.
در صمن ایشون رو نمیشه با احمدی نژاد مقایسه اخه محمود ما معجزه هزاره سوم بود دیگه تو این هزاره یه معجزه جدیدی اتفاق نمی افته
هاله نور
تدریس جغرافیا
مهندسی و نخبه بودن
پول یارانه پول امام زمان بودن
و هزاران معجزه دیگر که فقط لسان افراد پاکی چون احمدی نزاد و یاران صدیق وی جاری خواهد شد
فکر نمی کنم شخصی مانند احمدی نژاد همچین توانی داشته باشه